به دنیای اینترنت هیچ اعتمادی نیست ولی کسی که بامرام باشه در هر فضای چه مجازی و چه دنیای واقعی با مرام است.به جان خودم تنها منبع اعتماد فقط و فقط خداست و اون انسانهایی که خیلی پاک بودند فقط ائمه و معصومین و پیامبران ما بودند.
اینک افراد انگشت شماری قابل اعتماد هستند فقط افرادی که واقعا وصل هستند به خدا با چه قیافه و چه تیپی و چه رفتار و چه عقیده ای مهم نیس -فقط از ته دلت وصل شو به ((تنها خالقت خدا))
ایرانی بازی!
«رد کارپت» بی رضا عطاران پوچ است و ملال آور. این همان فیلمی است که تمامیتش را به کل از عطاران می گیرد و البته عجیب هم نیست چراکه «رد کارپت» یک مستند داستانی است که عطاران از سفر به فستیوال کن آنرا جمع و جور کرده.
فیلم پر است از ایده های ناب و لحظه هایی که از آنها بوی ساختارشکنی می آید.
رضا: اهل کجایی؟
زن صاحب مهمانخانه: فیلیپین
رضا: آااااااه... فیلیپین، تایلند، پاتایا .. هااا !!!!!
و یا وقتی در مکالمه با آن زن در ترن هنگام اشاره به ریش خود می گوید:
this is for work
می توان گفت عطاران در بِلاد کن، به معنای واقعی کلمه ایرانی بازی در می آورد. از لحظه ای که می رسد تا آن دم که انتظار بازگشت را می کشد. یک ایرانی غریب، جوگیر، ساده لوح و الیته با مرام (به یاد آورید آن لحظه که او مرد دیگری را به بالای پلکان خود راه می دهد. چیزی که از هیچ خارجی بر نمی آید.) و نیز با دوز بالایی از اعتماد به نفس.!!
ملاقات استیون اسپیلبرگ و دادن طرح فیلمنامه به وودی آلن، نقطه اوج ساده لوحی اوست. موضوعی که خوب نخ را دست آن ایرانی فرصت طلب برای تلکه کردن رضا می دهد. اینکه بی ریا سفره دلش را پیش همه باز می کند و در نهایت اعتماد به نفس به هر کس که می رسد خود را یک بازیگر ایرانی که برای ملاقات اسپیلبرگ آمده معرفی می کند.
رضا یک ایرانی است. او شنیده در خارج می شود کارهایی کرد!!! پس وقتی دختر همسایه مهمانخانه را کنار خیابان منتظر می بیند به قصد مخ زنی به او سیگار تعارف می کند و می کوشد سر صحبت را باز کند تا شاید چیزی به او بماسد. این سادگی از همان جنس است که در هنگام صدا زدن جاستین و یا آیشواریا به روی فرش قرمز اهرم محرک اوست. و البته همان که او را با چندرغاز پول و یک دست کت و شلوار عاریه ای، از تهران به فرانسه کشانده به این خیال که کن رد کارپتش را پیش پای او پهن خواهد کرد و نیز اینکه استیون اسپیلبرگ کاشف استعداد و نبوغ او در سینما خواهد بود.
این سادگی و بلاهت است که اعتماد به نفس کاذب می آورد و این اعتماد به نفس کاذب مولد یک "ایرانی بازیِ" تمام قد مضحک می شود ....
آرش سیاوش
فیلمولوژی- دی 93
پیشنهاد اول :
از بین بردن موانع این گونه افراد که این موانع عبارتند از:
1:عدم اعتماد به نفس
ایجاد اعتماد به نفس در افراد برای مقابله و مواجهه با محیط های ناسالم ،تمسخرهای افراد نادان و همچنین خجالتی بودن .
زیرا بعضاً ممکن است فردی که ( به خوصوص نوجوان ها ) اقدام به خواندن نماز میکند توسط دیگران مورد تمسخر قرار بگیرد در چنین شرایطی اگر اعتماد به نفس نداشته باشد از میدان بدر رفته و نماز را ترک کند.در خصوص این افراد باید اعتماد سازی نمود و آن ها را به این نکته تذکر داد که نباید انسان با حرف مردم زندگی کند و به قول معروف دم دروازه را می شود بست اما دهان مردم را نمی شود بست
نوجوانی، حساس ترین فصل زندگی آدمی است. حساسیت آن به قدری است که می گویند می تواند از مو باریک تر و از لبه تیغ برنده تر باشد! و اگر نوجوان بتواند از این مرحله به سلامت عبور کند بقیه مسیر زندگی را نیز سلامت طی خواهد کرد. در این دوران که مرحله جنگ بین کودکی و بزرگسالی است، اعتماد به نفس همیشه به عنوان نشانه ای از سالم بودن مورد توجه قرار گرفته است و ضرورت توجه به اعتماد به نفس در نوجوانی بسیار زیاد است.
با رعایت این چند نکته می توان عزت نفس و اعتماد به نفس را در نوجوان تقویت کرد:
به رفتارهای مثبت نوجوان خود پاداش دهی