جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

چهار برتری پیامبر اسلام(ص)

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «من همان دعاى ابراهیم هستم که هنگام ساختن پایه هاى کعبه گفت : «اى پروردگار ما! در میان آنان رسولى از خودشان برانگیز...».

همچنین، ایشان می فرمایند: «نخستین کسى که روز قیامت بر خداى عزیز جبّار وارد مى شود، من هستم و کتاب او و اهل بیت من و سپس امّتم. آنگاه از آنان مى پرسم که با کتاب خدا و اهل بیت من چه کردند.»

آن حضرت (ص) در بیان فضایل خود بر دیگر انبیای الهی می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام که از مسافت یک ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افکند و غنائم براى ما حلال شده است.»

علاوه بر این می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام که از مسافت یک ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افکند و غنائم براى ما حلال شده است.»

امیرمومنان علی (ع) نیز می فرمایند: «با رسول خدا صلى الله علیه و آله به وادى [مکّه] رفتم، بر هیچ سنگ و درختى نمى گذشت، مگر اینکه مى گفت: سلام بر تو اى رسول خدا! و من آن را مى شنیدم.»

ایشان همچنین فرموده اند: «[خداوند] او را در زمانى برانگیخت که مردم در وادى حیرت سرگشته بودند و در فتنه و فساد دست و پا مى زدند و هوا و هوس ها (عقاید گونه گون) آنان را فریفته و نخوت و کبر آنها را به لغزش کشانده بود.»

امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «خداوند سبحان محمّد صلى الله علیه و آله را به حق مبعوث کرد، آنگاه که پایان دنیا نزدیک شده و آخرت روى آورده بود و روشنایى و درخشش آن به تاریکى گراییده بود و مردم آن در سخت ترین اوضاع به سر مى بردند، بسترش زبر و ناهموار و مهارش در آستانه از هم گسیختگى و مدتش به سر رسیده، و نشانه هاى [نابودیش] نزدیک بود و مردمش در شُرُف نابودى بودند.»

زندانی از جنس عملیات روانی!!!

((«« زندانی از جنس عملیات روانی  »»))


بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:

حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.

این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.

آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. 

در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...



اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
در این اردوگاه گزارش شده بود. 

عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.

با این که حتی امکانات فرار وجود داشت
اما زندانیان فرار نمیکردند

بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.

آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،

و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت
و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.

هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.

هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.

در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:
— با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.

— با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.

— با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.


و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

نتیجه :

اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،
به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم.

این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...
دلار گران شده ...
طلا گران شده ...
کار نیست ... 
مدرسه ای آتش گرفت ... 
دانش آموزان راهیان نور در جاده کشته شدند... 
زورگیری در ملاءعام...


این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ ...
ما ایرانیها دزدیم! ...
ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است. ...
ما ایرانیها هیچی نیستیم! ... 
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم! ... 
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!... 
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم! ...

توی همین واتساپ چقدر بادلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.
به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.


اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را ! ...

بزرگان علمی٬ هنری٬ ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.

این همان جنگ نرم است.

تهاجم فرهنگی فقط از طریق بی حجابی و فیلمهای خراب نیست.

این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟
این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟
این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟
بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، (((احترام))) بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.

شاید اینگونه راهی برای گریز از زندانی که از طریق رسانه ها برایمان ایجاد شده است ،بیابیم.

تنها منبع اعتماد ((خدا))

خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده ‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.» در هیچ شرایطی از رحمت او مأیوس نباشید؛ زیرا (00:23): زیرا هر چه گناه شما بزرگتر باشد باز رحمت الهی واسع تر است. و البته دوستی بی نهایت به خدا اختصاص دارد نباید درباره غیر خدا بگویید بی نهایت او را دوست دارم زیرا موحد چنین حرفی به زبان جاری نمی کند. کسی که گناه کرده و شرمنده است به سعادت نزدیک تراست از کسی که کار خوبی کرده و مغرور است.

به دنیای اینترنت هیچ اعتمادی نیست ولی کسی که بامرام باشه در هر فضای چه مجازی و چه دنیای واقعی با مرام است.به جان خودم تنها منبع اعتماد فقط و فقط خداست و اون انسانهایی که خیلی پاک بودند فقط ائمه و معصومین و پیامبران ما بودند.

اینک افراد انگشت شماری قابل اعتماد هستند فقط افرادی که واقعا وصل هستند به خدا با چه قیافه و چه تیپی و چه رفتار و چه عقیده ای مهم نیس -فقط از ته دلت وصل شو به ((تنها خالقت خدا))

(00:26): ارادتمند همه شما_بچه ها حداقل وقتی نمیاید ی خبر بدین-الآن همه دارن درس میخوننننننننننننن؟ جیمیل و وبلاگ همه چی تعطیل ؟

 

سالار(00:26): موفق باشید یاحق

 

فزایش خودکشی در ارتش رژیم صهیونیستی نسبت به سال گذشته

االیاس کرام خبرنگار این شبکه فلسطین اشغالی در گزارشی در این زمینه افزود: سه نفر از نیروهای نخبه هنگ «گیوعاد» اسرائیل که در تجاوز زمینی شرکت داشتند خودکشی کرده با سلاح شخصی خود پیدا شدند. ممکن است این افراد در غزه کودک، زن یا نیروی مقاومتی را کشته شده باشند. دوستان این سه نظامی از فشارهای روانی این افراد و حوادث وحشتناکی که شاهد آن در غزه بودند خبر دادند. ارتش اسرائیل می گوید درباره این وضعیت تحقیق ولی از دادن جزئیات بیشتر خودداری می کند. برخی ها بر این باورند این موضع ارتش اسرائیل برای سانسور کردن عمدی پدیده رو به رشد خودکشی است تا به اعتبار و اقتدار ارتش ضربه ای وارد نشود. چند روز پیش شبکه دوم تلویزیون اسرائیل در اقدامی نادر اظهارات چند نفر از نظامیان این رژیم را پخش کرد که جنگ غزه برای این افراد مشکلات روانی ایجاد کرده است و این که این نظامیان می خواهند از شر این مشکلات روانی رها شوند. پس از تجاوز اخیر اسرائیل به غزه یکصد نظامی اسرائیلی به روان درمانی نیاز پیدا کردند. نیروهای مقاومت آشفتگی نظامیان اسرائیلی را روایت می کنند. داف حنین عضو کنیست اسرائیل گفت: ارتش اسرائیل برای حفظ اقتدار خود می خواهد این حقایق را انکار کند گویی که مشکلی وجود ندارد ولی ارتش باید بداند که این مشکلات وجود دارد و جنگ غزه بسیار وحشتناک بود و نظامیان اسرائیلی نیز شاهد حوادث رقت باری بودند. همراهان این نظامیان کشته شدند و صحنه های ویرانی و کشتار فلسطینیان نیز بر روحیه نظامیان اسرائیلی تاثیر گذاشته است. مور آرییل نظامی ارتشرژیم صهیونیستی گفت: من در جنگ غزه با افراد کشته و زخمی زیادی روبرو شدم و این صحنه ها بر من تاثیر گذاشته است. یکی از نیروهای مقاومت فلسطینی گفت: در فاصله بسیار نزدیک با نظامیان اسرائیلی می جنگیدیم و این نظامیان ترسو و هراسان بودند و جرات ورود به خانه های فلسطینیان را نداشتند و پس از این که تجهیزات آنان منازل فلسطینیان را تخریب می کرد و داخل این خانه ها آشکار می شد وارد آن می شدند. خبرنگار این شبکه افزود: پدیده خودکشی در ارتش رژیم صهیونیستی دلیل اصلی کشته شدن نظامیان است. ارتش رژیم صهیونیستی در شش سال گذشته شاهد خودکشی یکصد و بیست و هفت نظامی خود بوده است و بیشتر این افراد از یگان های جنگی بوده اند. چنین آمار خودکشی شاید بیانگر بحران ارتشی باشد که به کشتار از طریق حملات هوایی عادت کرده است. برچسب‌ها: اسرائیل

اقتصاد سیاسی نظامی گری آمریکا: داستان زوال یک امپراطوری

اقتصاد سیاسی نظامی گری آمریکا: داستان زوال یک امپراطوری*

 

        I.            عبور از رودخانه روبیکان

وقتی «سزار» در حرکت از رم به سوی «گال» به رودخانه روبیکان رسید، نظریات کلاسیک امپریالیستی را همراه خود داشت. استفاده از قدرت نظامی برای دستیابی به منافع اقتصادی و ژئوپلتیکی، همواره اصل اولیه در برتری یک قدرت بزرگ نسبت به رقیبان خود بوده است...ولی برخلاف فتوحات قبلی اینبار هدف کسب منافع و در نتیجه خشنودی سنا نشین ها نبود؛ ساز و برگ عظیم و پرهیبت سپاه سزار میبایست جایگاه بالاتری از آنچه هست، داشته باشد. او از رودخانه گذشت وحمله به شورشی های دوردست را شروع کرد؛ چیزی که نه توجیه اقتصادی داشت و نه ژئوپلتیکی.

گرچه سزار با پیروزی و اقتدار دوچندان وارد رم شد، ولی همزمان سنگ بنای انحطاط امپراطوری را نیز گذاشته بود. از این تاریخ ارتش باشکوه رم-آنچنان که باعث بوجود آمدن هر ارتشی میشود- نه در خدمت سنا و عظمت رم، بلکه برای حفظ جایگاه سپه سالاران و نظامیان حرکت میکرد. امپریالیسم کلاسیک رم به یک امپریالیسم جنگ سالار پرهزینه یا «انگلی» تبدیل شده بود. افزایش هزینه های نظامی از جیب خراج دهندگان، کاهش هزینه های عمومی و نهایتا ضعف اقتصادی باعث فروپاشی امپراطوری رم شد.

     II.            آمریکا و مجتمع های نظامی و صنعتی: تفنگ یا نان و پنیر

آنهایی که در آمریکا پایان چنگ چهانی اول را بیاد داشتند، با پایان جنگ جهانی دوم منتظر کاهش سربازان و بازگشت کارخانه های غیرنظامی به تولیدات قبلی خود-در ازای ساخت جنگ افزار- بودند. چنانکه در تاریخ آمریکا و پس از پایان هر جنگی ارتش دوباره کوچک میشد و هزینه های نظامی کاهش پیدا میکرد. ولی اینبار وضع فرق میکرد:

هیئت حاکمه وقت آمریکا شامل دو دسته کلی بود؛ لیبرالهای تاجر و غیرنظامی که خواهان بازگشت دست نامرئی آدام اسمیت (در ازای سیاست های مرکانتیلیستی دوران جنگ) و براه افتادن بازار آزاد و رقابتی بودند و دسته دیگرملی گرایانی که خواستار ادامه حالت آمادگی برای مقابله با خطر پیش رو یعنی شوروی بودند.

دسته دوم شامل بنگاههای اقتصادی با نفوذی بودند که سابقه آنها به مجالسی برمیگشت که اوایل قرن 20 توسط سرمایه داران بزرگ برای هم اندیشی و تاثیر گذاری بر تصمیمات سیاست گذاران برگزار میشد. این تشکل ها اکنون به مجتمع های نظامی-صنعتی مهم و با نفوذ تبدیل شده بودند. هرمی که سه ضلع آن را سیاست مداران بلند مرتبه از یک سو، ژنرال ها و نظامیان سابق از طرفی و ضلع دیگر را حدود 85000 شرکت خصوصی تشکیل میداد که سودشان از طریق قراردادهای دوطرفه با وزارت دفاع آمریکا تأمین میشد.

بدین ترتیب در طول جنگ سرد بودجه فراوانی برای مبارزه با خطر شوروی اختصاص پیدا میکرد، پروژه ای که دو بازیگر اصلی داشت: مالیات دهندگان به عنوان تأمین گننده منابع و مجتمع های نظامی-صنعتی به عنوان دریافت کننده و مجری آن.

پایان جنگ سرد برای این بنگاهها تکرار تارخ بود. درست با همان شرایط و زیرکی که بودجه های سرشار پنتاگون تأمین و مشروعیت میافت، خطر کمونسیم با خطر تروریسم معاوضه شد.

جنگ تمدن ها، محور شرارت، کشورهای خودسر، نیروهای دشمن آزادی و مهم تر از همه مائده ای آسمانی (برای عده ای سودجو) به نام 11 سپتامبر، باعث لشکرکشی های بزرگ و کوچک زیادی در راستای استراتژی های خطر کم شدت و پرشدت در چهارگوشه دنیا شد.

 

بنیادگرائی اسلامی که نتیجه تحولات در روندهای اجمتاعی سیاسی روز مناطق مسلمان نشین بود، به عنوان نشانه و ماهیت مسلمانان شناخته و مقابله نظامی با آن در دستور کار قرار گرفت. بودجه اختصاص یافته نه تنها تغییری نکرد بلکه به بهانه های مختلف در حال رشد بود.

به عنوان نمونه در سال 2005 بودجه نظامی پنتاگون نزدیک به 400 میلیارد دلار و هزینه های اضافی (ضروری) برای جنگ های عراق و افغانستان نیز نزدیک به 300 میلیارد دلار بوده است.

   III.            آینده آمریکا: سقوط رم یا غروب امپراطوری بریتانیا؟

کارل مارکس در تفسیر مراحل تاریخی خود معتقد است مرحله یرمایه داری ویژگی های تاریخی مختص به خود را دارد و لزوما از قوانین ماقبل سرمایه داری پیروی نمیکند. در مورد آمریکا براستی همین طور است. اگر در رم باستان با شروع مرحله کمبود منابع در داخل امپراطوری که شامل زمین و مستغلات بود، اشراف زاده ها کلید حل اختلافات خود را در حذف و غلبه بر رقبا میدانستند، سرمایه داران امروز آمریکا در هر حرکت انتقادی، هرچند نتیجه انتخابات ریاست جمهوری باشد نیم نگاهی هم به شاخص های بورس دارند و به محض تغییر ناگهانی یا بی ثباتی جدی به آرامی عقب نشینی میکنند.

منافع بشدت بهم پیوسته و حساس طبقه حاکم، اجازه بینظمی گسترده را نمیدهد. با این حساب احتمالا زوال آمریکا به غروب امپراطوری استعماری انگلیس بیشتر شبیه خواهد بود.

سوالی که اینجا مطرح است اینست که سوداگری این مجتمع های نظامی و صنعتی تا کجا از دید افکار عمومی و نیروهای اجتماعی در امان خواهد ماند؟ همچنین دلار تا چه زمانی در برابر امپریالسیم انگلی دوام خواهد آورد؟

این‌ها سوا لاتی است که به‌زعم نویسنده پاسخ آن را باید در رفتار نیروهای اجتماعی درون آمریکا جست‌وجو کرد. اینکه آیا این نیروها توان شانه خالی کردن از نقش تأمین‌کننده بلندپروازی‌های طبقه توانگر رادارند یا خیر و اینکه آیا می‌توانند همین طبقه توانگر را به پرداخت مالیات «عادلانه» ترغیب کنند؟

 

 

 

* این مطلب برداشت آزادی است از کتاب:

حسن زاده، اسماعیل، اقتصاد سیاسی نظامی گری آمریکا، پرویز امیدوار،تهران: نشر نی1389