به گزارش شاینانیوز؛ کیانوش اسلامیه طراح و گرافیست ۵ سال بر روی این تابلوها کار کرده است. تابلوی چهره هنرمندان مطرح سینما که به صورت گرافیکی کار شده است.
اسلامیه تحصیل کرده رشته گرافیک در کشور انگلستان است و درباره نمایشگاهش میگوید: «من همیشه به کارهای اندی وارهول علاقه داشتم و دلم میخواست در حوزه سینمای خودمان چنین کاری انجام شود.»
او برای شروع به سراغ چهره عزتالله انتظامی رفت: «استاد انتظامی را بسیار دوست داشتم و به خاطر همین نخستین اثرم در این زمینه کار بر روی چهره او بود. من هیچگاه دوست نداشتم به عنوان یک نقاش فعالیت کنم یا از راه نقاشی کسب درآمد کنم اما به نظرم یک نفر باید این کار را میکرد و به نوعی از این هنرمندان تقدیر به عمل میآورد.»
او با اشاره به رشد سینمای ایران طی دهههای اخیر میافزاید که کار بر روی چهرههای مشهور سینمای ایران آن هم به شکل گرافیکی میتواند شروع کننده راه تازهای باشد.
اسلامیه ادامه میدهد: «البته من امکان دسترسی به همه این افراد را نداشتم و خودم شخصا از آنها عکاسی نکردم. هر کس برای خودش الگو یا اسطورهای دارد و من هم به بعضی از این هنرمندان مثل آقای انتظامی یا کیانیان بسیار علاقمند بودم. تعداد این تابلوها باید بیشتر از این میشد اما متاسفانه فرصت نبود و در نهایت چهره ۵۷ هنرمند در این نمایشگاه به نمایش درآمده است.»
او میگوید که خودش دلش میخواسته این نمایشگاه برای افتتاح دوباره خانه سینما و در همان جا برپا شود اما خانه سینما با او همکاری نکرده است: «متاسفانه خانه سینما اصلا با من همکاری نکرد. اما موسسه اکو و آقای حیدری رییس این موسسه نهایت همکاری را برای برپایی این نمایشگاه با من داشتند.»
او به چهرههایی که از قلم افتادهاند مثل فاطمه معتمدآریا هم اشاره میکند و میگوید: «آرزو داشتم که روی تصویر ایشان هم کار کنم ولی دیگر وقت نبود. قرار بود این نمایشگاه در بهمن ماه برگزار شود ولی به دلایلی زمان برگزاری جلو افتاد.»
نیمی از عواید این نمایشگاه که از فردا در موسسه اکو افتتاح میشود صرف امور خیریه خواهد شد که پریوش نظریه بازیگر سینما و موسسه خیریه برکت بر نحوه خرج شدن آن نظارت خواهند داشت.
شاینانیوز-نویسنده شیدا
مجید شهریاری که چندی پیش با سریال «معراجی ها» روی آنتن بود درباره فعالیت های جدید خود به شاینا نیوز گفت: یک کار زیبا به نام «کلید ارثیه» ساخته آقای علیرضا مظاهری که داستانش در مورد 4برادر است و من نقش برادر بزرگتر را ایفا می کنم از دیگر کارهای آماده پخشم است که تجربه خوبی برایم بود.او که این فیلم را متفاوت قلمداد کرد و سبک آن را گونه ای تازه ازکمدی در ایران خواند وادامه داد: استاد علیرضا مظاهری با نگاهی عمیق ، فلسفه کمدی را می شناسد و کار با ایشان تجربه بزرگی برای من و دیگر عوامل بود.
شهریاری در خصوص کارهای تاتر خود گفت :تا چند ماه قبل در نمایشنامه ای به نام «شکلات» به کارگردانی پیمان صفا حضور داشتم که به دلیل شروع ماه محرم ، چند شب پیش اجرایش پایان یافت، اما قصد داریم که بعد از ماه صفر اجرای جدیدی از نوع طنز داشته باشیم. تله فیلم «خانه تابستانی کریم» که کارگردانی آن را مهدی رمضانی به عهده داشته و من نقش یک محضر دار را ایفا می کنم بزودی پخش می شود. یک کار دیگر به نام «ملاقات» ساخته بهزاد دودانگه که موضوعش در رابطه با ملاقات است را آماده پخش دارم. وی ادامه داد: این روزها با بازپخش سریال «زمانی برای عاشقی» ساخته محمد حسین لطیفی به مناسبت ماه محرم مهمان خانه های مردم هستم و چون در سریال های مناسبتی زیاد حضور داشتم این شب ها با بازپخش آن ها مهمان خانه های مردم هستم. شهریاری که در سریال «ساختمان پزشکان» حضوری متفاوت داشت با توجه به روند دستمزدهای بازیگران در این روزها گفت: با ما قرارداد می بندند و قسط های اول و دوم را به طور منظم پرداخت می کنند، اما وقتی که پروژه تا نیمه تکمیل شد از قسط سوم و دیگر قسط هایش خبری نیست. ما بازیگران مجبور می شویم که بازی نکنیم تا پول هایمان را دریافت کنیم. چند وقت پیش یک کار برای شبکه داشتم که متاسفانه هنوز قادر به دریافت دستمزدش نشده ام و وقتی از تهیه کننده تقاضای دستمزدمان را می کنیم می گویند شبکه پول به ما نداده اند. در حالی که فیلم برای چندین بار پخش شده و ما هنوز نتوانسته ایم پولمان را دریافت کنیم و در این شرایط هم وقتی تقاضای پول می کنیم با تهدید رو به رو می شویم. او در آخر گفت: کیفیت ها افت کرده و همه می خواهند پولشان را سریع دریافت کنند که متاسفانه از پول هم خبری نیست که نیست.
شاینانیوز-نویسنده شیدا-
جواب تست هوش در ادامه مطالب
از درد کهنه ای که مداوا نمیشود
یا میشود گلایه کنم یا نمیشود
اینک سلام حضرت عیسی تر از مسیح
لطفت نگو که شامل ماها نمیشود
ای من فدای پنجره فولاد چشمهات
از بغض من چرا گرهی وا نمیشود؟
یوسف ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان
هرچند این غریبه زلیخا نمیشود
امضا:کسی که با همه ی ریزنقشی اش
در بیکران چشم شما جا نمیشود
مریم اخوان طاهری
*********************
اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد – سید حسن رستگار
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
« آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرببلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»
سید حسن رستگار
**
برگرفته از وبلاگ حسینیه
***********************
اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد – علی اکبر لطیفیان
دل همیشه غریبم هوایتان کرده است
هواى گریه پایین پایتان کرده است
وَ گیوههاى مرا رد پاى غمگینت
مسافر سحر کوچه هایتان کرده است
خداش خیر دهد آن کسى که بال مرا
کبوتر حرم باصفایتان کرده است
چگونه لطف ندارى به این دو چشمى که
کنار پنجره هایت صدایتان کرده است ؟
چگونه از تو نگیرم نجات فردا را
خدا براى همینها سوایتان کرده است
چرا امید ندارى مدینه برگردى
مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است
میان شهر مدینه یگانه خواهرتان
چه نذرهاى بزرگى برایتان کرده است
تو آن نماز غریب همیشهها هستى
که کوچههاى خراسان قضایتان کرده است
سپیدهاى و به رنگ شفق در آمدهاى
کدام زهر ستم جابجایتان کرده است
علی اکبر لطیفیان
**
از وبلاگ نود و پنج روز باران
***********************
اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد – هادی جانفدا
به روشنای تو زل میزند سیاهی ها
شبیه غبطه ی جامانده ها به راهی ها
بجز سلام به تو ، آن هم اکثرا از دور
چه کرده ایم در این عمری از تباهی ها؟
به پیشگاه شما سر به زیر می آیم
به سربلندترین شکل عذرخواهی ها
دو لنگه درب حرم باز ، مثل آغوشت
همیشه هست پذیرای بی پناهی ها
ازین به بعد ندارند تاب دریا را
که خواب حوض تو را دیده اند ماهی ها
که سنگفرش تو از جنس چشم آهوهاست
و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهی ها
دوباره باید ازینجا به جاده زل بزنم
همان حکایت جامانده ها و راهی ها
هادی جانفدا
**********************
اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد – علی اکبر لطیفیان
مقیم حرم
خاک حرم رسید ، دوا نیز داده شد
آب حرم رسید، شفا نیز داده شد
ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم
ما جلوه خواستیم ، خدا نیز داده شد
اصلا بهانه هاست که ما را می آورد
با دادن بهانه ، بها نیز داده شد
هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود
در این حرم نخواسته ها نیز داده شد
از بس کریم بود که درهم خرید و رفت
در ازدحام ، حاجت ما نیز داده شد
اصلا به خواهش کم ما اکتفا نکرد
ما سنگ خواستیم ، طلا نیز داده شد
گفتم رضا، عطای حسینی نصیب شد
گفتم حسین ، امام رضا نیز داده شد
میخواستم به مشهد تو راهی ام کنند
دیدم برات کرببلا نیز داده شد
علی اکبر لطیفیان
**
برگرفته از وبلاگ نود و پنج روز باران
***********************
اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد – علی اکبر لطیفیان
بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد
دلبری هست به هر حال به پا برخیزد
لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد
آه در سینه ی عشاق به هم مرتبطند
وقت نقاره زدن ناله ی ما برخیزد
جرأتش نیست کسی حرف جهنم بزند
گر پیِ کار ِ گنهکار ز جا برخیزد
زائر آن است که در کوی تو اُتراق کند
آنکه در عرش نشسته ست چرا برخیزد؟
تا به دستِ کرم تو به نوایی نرسد
از سر ِ راه محال است گدا برخیزد
بر سر خاکم اگر آهوی تو گریه کند
از تمام جگرم بانگ رضا برخیزد
حرمت زودتر از کعبه مرا حاجی کرد
حج ما آخر ذی القعده به پا برخیزد
علی اکبر لطیفیان
**
برگرفته از وبلاگ من غلام قمرم
***********************
اشعار امام رضا(ع) – موضوع آزاد – علی اکبر لطیفیان
تو حسین منی
هنوز حال و هوایی که داشتم دارم
هنوز طبع گدایی که داشتم دارم
برای گمشدگان یک چراغ روشن کن
نیاز به راهنمایی که داشتم دارم
بساط شاه و گدا در کنار هم پهن است
کنار جایِ تو جایی که داشتم دارم
همان گدای قدیمی که داشتی داری
همان امام رضایی که داشتم دارم
حرم نگو،عتبات است،تو حسین منی
هنوز کرب و بلایی که داشتم دارم
علی اکبر لطیفیان
ادامه ی مطلب
امن آهو
کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم
چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای
پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است
روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن