اخبار مهم در خصوص مسکن مهر خاروانا
اختصاصی خاروانا نیوز: همچنان که اعضای مسکن مهر خاروانا اطلاع داشتند، مهمترین موضوعی که مانع عقد قرارداد فروش اقساطی اعضایی که آورده نقدی خود را تسویه نموده اند، می شد بحث آماده نبودن سند واحدهای ساخته شده بود. امروز بنیاد مسکن شهرستان به نماینده اعضا و کارشناس بخشداری خاروانا اعلام نمود که طبق تفاهم صورت گرفته مابین بنیاد و بانک مسکن اعضا می توانند بدون تحویل سند واحد خود اقدام به عقد قرارداد فروش اقساطی نمایند. لذا مقرر شد یک نفر به عنوان نماینده اعضا مدارک مورد نیاز از قبیل کپی فیش های واریزی، قرارداد عرصه، تاییدیه سامانه مسکن مهر(که از بنیاد مسکن دریافت می شوند) را به بانک مسکن شعبه مرکزی اهر تحویل نماید و بانک نیز در اسرع وقت کارهای مورد نیاز آنها را انجام دهد و چند روز بعد اعضا طی گروه هایی 5 یا ده نفره شخصا (و در صورت دادن وکالتنامه وکیل عضو) به بانک مورد اشاره مراجعه نموده و وام دریافتی را اقساط بندی نماید. پس از این مرحله سندهای واحدها که بنام راه و شهرسازی آماده شده با انجام کارهای مربوط به دارایی، شهرداری و ... بنام صاحب واحد تدوین شده و کلید هر واحد تحویل اعضا خواهد شد.
لازم به یادآوری است که مدارک افرادی که سهم آورده نقدی خود را تماما تسویه نموده اند، به بانک مسکن تحویل داده شده و کارهای اقساط بندی آنها انجام خواهد گرفت و اعضایی که آورده نقدی خود را تکمیل ننموده اند، مجاز به عقد قرارداد فروش اقساطی نخواهند بود.
گروه بینالملل – رجانیوز: ولادیمیر پوتین نزدیک به ده روز پیش (18 ماه دسامبر) در یک کنفرانس مطبوعاتی نکات مهم و قابل تاملی را درباره نسبت روسیه با ایران و دورنمایی همکاری این دو کشور بیان کرد. مطالبی که به جسته و گریخته در رسانههای ایرانی بازتاب داشت.
به گزارش رجانیوز اما شاید آنچه که بصورت ویژه به آن توجه نشد، تشریح وضعیت قرارداد بزرگ نفتی ایران و روسیه بود که تحلیلگران اقتصاد بینالملل از آن به عنوان قرارداد یکی از عینیتری راه حلهای بیاثر کردن تحریم نفتی امریکا علیه ایران و گشوده شدن باب جدید یک بلوک اقتصادی در جهان یاد میکنند.
رئیس جمهور روسیه در پاسخ به سئوال رجب صفروف،کارشناس روابط اقتصادی ایران و روسیه، شرح مفصلی از روابط بین ایران و روسیه داد و اعلام کرد که برای موانع پیش روی این قرارداد 500 هزار بشکهای که به نظر میرسد نحوه تبادل مالی آن بوده است، راه حلهای خوبی از جانب دو طرف پیدا شده است و اکنون تنها لازم است که طرفین «اراده» خود را برای اجرای این توافق نشان دهند.
این درحالی است که در صورت عقد این قرارداد، بیش از نیمی از کاهش فروش نفت ایران که بابت تحریمهای یکجانبه امریکا بوجود آمده است جبران شده و عملا تحریمهای نفتی امریکا بی اثر خواهد شد.
با این حال به نظر میرسد مشاهده متن کامل پاسخ پوتین به موضوع روابط روسیه با ایران در این زمینه خالی از لطف نباشد. آنچه در ادامه میخوانید متن کامل این پرسش و پاسخ است:
رجب صفروف، خبرنگار مجله تجارت با ایران: شما دقیقاً یک سال پیش در همین گونه جلسه اعلام کرده بودید که ایران همسایه ماست و برای ما از بالاترین درجه اولویت برخوردار است... از سخنان خودتان نقل قول می کنم.
ولادیمیر پوتین: از اعتماد شما متشکرم.
صفروف: همچنین اشاره کرده بودید که ما درصدد هستیم روابط خود را با این کشور در همه زمینه ها توسعه دهیم که این انتخاب اصولی ماست.
ولی بعد از گذشت یک سال از آن زمان تبادلات بازرگانی بین دو کشور کاهش یافته و هیچ تماس هایی برقرار نشده است که بتواند به انعقاد موافقتنامه های بزرگ مشخص منجر شود. ایران را به سازمان همکاری شانگهای دعوت نمی کنند، ایران عضو اتحادیه اقتصادی اورآسیایی نیست. ایران در حقیقت امر در طرح های بزرگ انرژی شرکت نمی کند. قرارداد بزرگ نفتی که اوایل سال جاری امضا شد، عملی نشده است. بر این اعتقاد هستم که تبادلات بازرگانی امسال با ایران زیر 0.5% تبادلات بازرگانی روسیه با کشورهای دیگر را تشکیل می دهد.
یک پارادوکس به وجود آمده است. هیچ کس در روسیه، هیچ کارمندی، هیچ شخصیت دولتی پاسخگو و مسئول افت تبادلات بازرگانی با ایران نیست. شاید برای شما لازم باشد که در این مورد فکری بکنید و واقعاً فرستادگان مختار رئیس جمهور یا دولت را منصوب کنید تا هر یک از آنها مسئول توسعه روابط بازرگانی و اقتصادی با کشورهای کلیدی باشند؟
و بالاخره مایلم اشاره کنم که چیزهای زیادی به سفرا وابسته است. شاید لازم باشد فعالیت سفرا از زاویه دیگری در نظر گرفته شود؟ اگر یک سفیر ظرف مدت یک سال روابط بازرگانی و اقتصادی را به میزان حد اقل 5% توسعه ندهد یا به توسعه روابط به این میزان مساعدت نکند، باید از او مؤاخذه جدی کرد. و اگر در سال دوم هم این درجه توسعه روابط حاصل نشود، شاید لازم باشد که سفیر عوض شود؟
بر این اعتقاد هستم که چیزهای بسیار زیادی به تعامل ما با شما (یعنی تعامل با ایران) بستگی دارد. شما سال گذشته وعده داده بودید به ایران سفر کنید ولی این سفر به عمل نیامد. وعده داده بودید که موافقتنامه بزرگ اقتصادی با ایران امضا شود ولی این سند امضا نشد. نمی فهمم آیا چیزی در راهبرد شما تغییر کرده است یا اینکه تیم شما رهنمود هایتان را اجرا نمی کند؟ بسیار متشکرم.
ولادیمیر پوتین: قبل از همه در مورد سفرا باید گفت که بدون تردید، بهبود مستمر روابط بین دولت ها یکی از وظایف سفیر است ولی افزایش تبادلات بازرگانی به طور مستقیم در حدود وظایف او قرار ندارد. اگر ما مطابق با توصیه هایی که شما کردید، اقدام کنیم، سفیر کم می آوریم.
کارآیی فعالیت نمایندگی دیپلماتیک در هر کشوری توسط وزارت امور خارجه تعیین می شود و اینجانب بر اساس گزارش های وزارت امور خارجه در این مورد قضاوت می کنم. ما بدون تردید، از جمله بعد از سخنان شما به کارایی سفارت ما دقت خواهیم کرد ولی ما در مجموع از کار آنها راضی هستیم.
تبادلات بازرگانی واقعاً تا حد معینی تنزل یافته است که ما در این مورد با رئیس جمهور ایران هم گفتگو کردیم. تلاش می کنیم تبادلات بازرگانی و ساختار و حجم آن را اصلاح کنیم. البته این امر نه تنها به ما بلکه به اوضاع عمومی اقتصاد جهانی بستگی دارد. این روندها حالت خالص عینی دارند زیرا ایران هم کشور تولید کننده نفت و گاز است و لذا اقتصاد ایران در حد زیادی به بخش نفت و گاز جهان وابسته است.
ما در حال حاضر شاهد تنزل قیمت های حامل های انرژی و از جمله نفت هستیم. بحث های زیادی به عمل می آید که چرا این وضع پیش آمده است که شاید تبانی بین عربستان سعودی و ایالات متحده برای مجازات کردن ایران ، تأثیرگذاری بر اقتصاد روسیه، ونزوئلا و غیره به عمل آمده باشد.
شاید اینطور باشد و شاید اینطور نباشد. شاید این فقط مبارزه تولید کنندگان سنتی مواد خام با نفت شیستی باشد که تولید آن بزودی (زیرا در برخی موارد، نفت شیستی به قیمت برابر با هزینه های تولید آن فروخته می شود) می تواند افت کند و اگر این قیمت تا مدتی نگه داری شود، این بخش از هم پاشیده و قیمت ها دوباره بالا بروند. ما نمی توانیم این را با اطمینان و به طور موثق بگوییم.
آیا احتمال می رود که منافع دولت ایالات متحده و تولید کنندگان اساسی مواد خام با هم مطابقت داشته باشد؟ بله، چنین چیزی امکان دارد زیرا اصولاً دولت (آمریکا) با سرمایه گذاری های شرکت های خصوصی در تولید نفت شیستی برخورد آرامی از خود نشان می دهد چرا که برای آنها (دولت) سطح عمومی قیمت ها از همه مهم تر است. اگر این سطح قیمت ها طی مدت زیادی نگه داشته شود، در نهایت امر شرکت ها از سرمایه گذاری در منابع صعب الاستخراج و میادین جدید دست خواهند کشید که در شرایط رشد اقتصاد جهانی، رشد قیمت های نفت نیز پدید خواهد آمد که این امر حتی برای کشورهای توسعه یافته صنعتی عواقب بدی خواهد داشت. بسیاری این واقعیت را درک می کنند.
دوستان چینی ما هم این واقعیت را به خوبی می فهمند. آنها نمی خواهند که قیمت نفت بیش از حد پایین آمده و طی مدت زیادی در سطح پایین باقی بماند. ایران به این وضع وابسته است که نمی توان با این مسأله کاری کرد. ما دنبال راه های متنوع کردن همکاری با ایران می گردیم و به این کار ادامه خواهیم داد. ما در این زمینه صادقانه رفتار می کنیم.
بعضی طرح ها عملی می شود ولی طرح های دیگر تحقق نمی یابند. ما در زمینه ماشین سازی و هواپیما سازی همکاری می کنیم، دنبال امکانات دیگر برای متنوع کردن بخش نفت و گاز می گردیم. ما با خلوص نیت می خواستیم قراردادی را اجرا کنیم که شما عنوان کردید. این ادعای شما که در کشورمان کسی مسئول این کار نیست، درست نمی باشد. وزیر انرژی ما به دفعات به ایران سفر کرده و همتایان خود را به روسیه دعوت کرده است.
روند بسیار پیچیده جستجوی راه حل سازش آمیز و متقابلاً سودمند جریان داشت که در نهایت امر راه حل پیدا شد. در این زمینه مسأله پیچیده پرداخت های متقابل وجود دارد که این مجموعه ای از مسایل است که ما بالاخره این مسایل را در مجموع حل کردیم. ولی هر دو طرف باید اراده از خود نشان دهند تا این قرارداد ها و از جمله قرارداد ها در زمینه نفت سودمند باشند.
دولت نیست که می خواهد نفت ایرانی را بفروشد. شرکت های مربوطه باید این کار را بکنند که این قرارداد باید برای شرکت ها سودآور باشد. این کار ساده نیست ولی ما بدان علاقه صادقانه ای داریم و در جهت جستجوی راه های گسترش و افزایش تبادلات بازرگانی ما تلاش خواهیم کرد.
ما طبیعتاً با شرکا و دوستان ایرانی در جهت حل و فصل مسأله برنامه هسته ای ایران همکاری خواهیم کرد. فکر می کنم که ما به حل این مسأله بسیار نزدیک شده ایم. به نظر من، مسئولین ایرانی انعطاف بسیار زیادی از خود نشان می دهند.
در واقع، حتی نمی فهمم چرا توافقات درباره حل و فصل نهایی مسأله برنامه هسته ای ایران تا کنون امضا نشده است و امیدوارم که این کار در آینده نزدیک صورت بگیرد. اگر اینطور شود، فکر می کنم که ما شاهد تغییرات مهم در مناسبات اقتصادی ما خواهیم شد.
صفروف: سفر شما به تهران چه شد؟
ولادیمیر پوتین: سفر من به تهران کاملاً امکان پذیر است. ما از طریق مجاری دیپلماتیک این سفر را در فرصتی که برای شرکای ما و برای من مناسب باشد، هماهنگ خواهیم کرد. من تا کنون به تهران سفر داشته ام...
واقعیت این است که سفر نباید فقط برای سفر انجام شود. فرض کنیم، من به تهران رفتم ولی ما آنجا چکار خواهیم کرد؟ با رئیس جمهور ملاقات کنم؟ ولی من جدیداً آن هم چند بار با ایشان ملاقات کرده ام. ما در آینده نیز تماس برقرار خواهیم کرد.
اگر ببینیم که سفر جداگانه ای لازم است، ما هیچ محدودیتی نداریم. ما به خاطر هر گونه فشار خارجی هیچ محدودیتی نداریم. ما وعده ساخت نیروگاه اتمی را داده بودیم و این کار را کردیم. الآن قراردادهای جدیدی در مورد ادامه همکاری خود امضا کرده ایم و ما این قرارداد ها را اجرا خواهیم کرد. لذا این فقط یک مسأله فنی است. ما در این زمینه کار خواهیم کرد.
خاطرات کار و کارگاه – خاطرات خوزستان 3
دوستی من و حاج رحیم
در این گرما ، تنها چیزی که می تواند حس خوبی به آدم بدهد نوشیدن یک لیوان آب است . آب یخ تگری . آب یخی که آدم را از شر گرما و شرجی هوا فراری دهد .
در دفتر حاج رحیم نشسته ام . آبدارچی شرکت ، با سینی چایی وارد می شود .
- قربونت . لطفا به جای این چایی یه کاسه آب یخ به من بده !
- مهندس جان دیگه دوران کاسه های لعابی و مسی تموم شده . بگو یه لیوان آب برات بیاره .
- حاجی جان من الان اینقدر تشنه ام که برام کاسه و لیوان و سطل و پارچ و قابلمه مهم نیست . مهم آب یخه که حالمو جا بیاره !
آبدارچی می رود دنبال آب و حاجی می افتد به جان کاغذهای روی میز و توی کشوهای میزش . عاقبت چیزی را که دنبالش بوده پیدا می کند .
- خوب این هم فرم قرارداد اجاره ماشین آلات . گفتی چندتا تراک میکسر می خوای ؟ برای چند ماه ؟ برای کجا ؟
- حاجی جان تلفنی که گفتم . یه تراک میکسر . فعلا برای دو ماه . همین نزدیکی اهواز . 30 کیلومتری اهواز . کار که روی غلتک بیافته شاید دستگاه های بیشتری بخوام .
و در میان خوردن آب یخ و گفتن خاطرات دوستان مشترک ، قرارداد اجاره ی یک دستگاه تراک میکسر را با حاج رحیم ، مسئول ماشین آلات شرکت در اهواز ، نهایی می کنم .
تا چند ماه پیش ، من هم به نوعی همکار حاجی به حساب می آدم . من سرپرست امور بخش عمرانی شرکت بودم در تهران . او معاون ماشین آلات شرکت در اهواز . حالا او همانجاست و من شده ام پیمانکار . پیمانکاری که برای شروع بتن ریزی کانال ، احتیاج به تراک میکسر دارد .
- خوب مهندس جان این هم قرارداد . بیا امضا کن .
- حاجی بده بخونم ببینم چی نوشتی !
- چیزی نیست مهندس جان . یه قرارداد معمولی .
قرارداد معمولی را می خوانم . اما انگار زیاد هم معمولی نیست ! از قضا قسمت های نامعمولش خیلی بیشتر از قسمت های معمولی اش هستند !
- حاجی نوشتی ماهی چند ؟ یک میلیون وششصد هزار ؟
- خوب آره دیگه !
- حاجی جان ! لااقل من که می دونم تعرفه شرکت یک و چهارصده ! اون دویستای زیادی برای چیه ؟
- ای بابا مهندس جان زیاد سخت نگیر . آخه تو رفیق مایی . ما ارادت داریم . ولی فردا ممکنه خیلی ها حرف مفت بزنن . دویست تومن زیادتر نوشتم که فردا هیچ کسی نتونه حرف و حدیثی برامون دربیاره !
انگار این رفاقت خیلی بیشتر از این حرفها ارزش دارد که به خاطر آن برای چهارصد هزار تومان بخواهم با حاجی کل کل کنم ! قبول می کنم . اما به نظر می رسد این آخرین چیزی نیست که باید قبول کنم ! در یکی از بندهای قرارداد ، حاجی نوشته که باید کرایه یک ماه را همین الان پرداخت کنم و کرایه ماه بعد را هم اول ماه !
- حاجی جان ! از همه چک پنج شیش ماهه می گیری ! به ما که می رسه پول نقد که هیچ ! پول پیش هم می خوای بگیری ؟
- گفتم که مهندس جان . تو رفیق مایی ،همکار ما بودی . اینجوری فردا کسی نمی تونه حرف و حدیثی برامون دربیاره ! بنویس ! یه چک برای همین امروز بنویس ، به چک هم بنویس برای سی روز دیگه . بنویس تا زودتر تمومش کنیم . کم کم وقت نمازه .
انگار مجبورم هر چه را که حاجی می گوید بپذیرم . اینجا تنها جایی است که در اهواز می شناسم و حالا دیگر وقت اینکه دنبال دستگاه دیگری بگردم را ندارم .
- حاجی جان این دو تا چک رو بنویسم دیگه همه چیز تمومه ؟ دیگه کسی حرف و حدیث و روایت و حکایتی پشت سرمون نمی گه ؟
- نه دیگه ! فقط می مونه یک چک بدون تاریخ به مبلغ پنجاه میلیون در وجه شرکت !
- اون دیگه برای چی ؟
حاجی توضیح می دهد که چک پنجاه میلیونی در حقیقت ضمانت برگرداندن سالم ماشین است بعد از دو ماه . ضمانت اینکه اگر ماشین دزدیده شد ، یا چپ شد ، یا هر بلای دیگری سرش آمد ، خسارتش را پرداخت کنم . هر چه هم که برای حاجی بگویم که چرا باید برای دستگاهی که به زحمت سی میلیون ارزش دارد چک پنجاه میلیونی بدهم ، فایده ندارد . آخرش همان حکایت است :
- مهندس جان ! ناراحت نشو برادر . گفتم که . ما دوستیم . رفیقیم و ...
بقیه حرفهای حاجی را نمی شنوم ! باقی مانده ی آب درون پارچی را که آبدارچی آورده بود ، توی لیوان می ریزم و یک نفس سر می کشم . دسته چک را دوباره از توی کیفم بیرون می آورم و می نویسم : « مبلغ یک میلیارد ریال معادل یکصد میلیون تومان ، در وجه شرکت ... » . چک را از دسته چک جدا می کنم و می دهم حاج رحیم و یک نسخه از قرارداد را برمی دارم . حاجی بلند می شود که با من خداحافظی کند . با رفیقش . با همکار سابقش . در حالی که از روی صندلی اش بلند می شود ، نگاهی به چک می اندازد .
- چرا صد میلیون نوشتی مهندس جان ؟ من که گفتم پنجاه میلیون بنویس .
- حاجی جان از یک میلیون بیشترش برای من فرقی نداره ! اما ما با هم رفیقیم . دوستیم . ما ارداتمندیم . بذار یه چک صدمیلیونی بنویسم که اگه کار بیخ پیدا کرد بگن رفیق حاجی صد میلیون چک داده نه پنجاه میلیون ! اینجوری حرف و حدیثی توش نیست دیگه !
من و حاجی هر دو می خندیم و با هم روبوسی می کنیم و خداحافظی می کنیم و من از دفتر حاجی بیرون می زنم . خنده های هر دوی ما از ته دل است . او از اینکه قرارداد را همانجور که می خواسته نوشته خوشحال است و از ته دل می خندد . من هم فکر می کنم اگر دو تا دوست دیگر مثل حاجی داشته باشم به دشمن احتیاجی ندارم و خوشحال از این موضوع از ته دل می خندم !
|
|