مهندسی مجدد عبارت است از بازاندیشی بنیادین و ریشهای فرایندها برای دستیابی به پیشرفتی شگفتانگیز در معیارهای حساسی چون کیفیت و سرعت خدمات . اگر تنها یک سرانجام غیرقابلقبول وجود داشته باشد آن است که همه شرکتها و سازمانها و از جمله دولتها امروزه ناچارند که خود را از نو تعریف کنند . نیروهای زیربنایی نقشآفرین کنونی روشنتر از آن هستند که دست از آینده بردارند . سازمانهای تازه ، شرکتهایی خواهند بود که بهطور مشخص برای بهرهبرداری در جهان امروز و فردا طراحی میشوند و نهادهایی نیستند که از یک دوران اولیه و باشکوه که ربطی به امروز ندارند انتقال یابند .
در مهندسی مجدد اعتقاد براین است که مهندسی مجدد را نمیتوان با گامهای کوچک و محتاط به اجرا درآورد . این قضیه همان قضیه صفر یا یک است ؛ به عبارت دیگر یا تغییری تحقق نیابد و یا در صورت تحقق از ریشه و بنیان تغییر حاصل گردد . مهندسی مجدد به این معنا نیست که آنچه را که از پیش وجود دارد ترمیم کنیم یا تغییراتی اضافی بدهیم و ساختارهای اصلی را دست نخورده باقی بگذاریم ؛ مهندسی مجدد یعنی از نقطه صفر شروع کردن ، یعنی به کنار نهادن روشهای قدیمی و افکندن نگاهی نو به کار .
مهندسی مجدد را با نامهای متفاوتی میتوان شناخت ، نامهایی از قبیل طراحی مجدد فرایندهای اصلی (کالپان و مورداک) ، نوآوری فرایندی (داونپورت) ، طراحی مجدد فرایندهای کسبوکار (داونپورت و شورت ، ابلنسکی) ، مهندسی مجدد سازمان (لوونتال ، هامر و چمپی) ، طراحی مجدد ریشهای (جوهاتسون) و معماری مجدد سازمان (تالوار) همگی از نامهایی هستند که مقوله مهندسی مجدد را معرفی کردهاند .
دانلود در ادامه مطلب