سال 63 بود.تلویزیون نداشتیم و تازه کم کم داشتم دیوونه تلویزیون می شدم. به هر بهانه یی خانه همسایگان سر می کشیدیم تا دقایقی جلو تلویزیون تلپ بشویم و هر برنامه یی که داشته باشد لحظاتی فیض یاب شویم. فرقی نمی کرد "ایران در جنگ" باشد یا "اقتصاد ما" یا "جاده ابریشم".
یک برنامه یی هم بود که همش مار و سوسمار و عقرب و عقاب نشان می داد و یک صدای دیوانه کننده هم عین مخمل بر روی تصاویر روان می شد و توضیح می داد .سالها طول کشید تا بفهمم صاحب آن صدا احمد رسول زاده است و نشان به آن نشان که وقتی نریشن فیلم رم ساخته جاودانه فدریکو فلینی را سه چهار سال پیش با صدایش شنیدم دلم می خاست خودم را از طبقه ششم آپارتمان یکسره پرتاب کنم به آن دنیای جادویی کودکی و گم شوم در کوچه پس کوچه هایش!
امروز صاحب آن صدا فوت کرد ولی چه خوب که به قول سهراب صدا می ماند!