در روز نهم محرّم، «عمر سعد» و دیگر سران نظامی تصمیم گرفتند که با یک حمله عمومی کار را یکسره کنند، حرکت لشگرها و بالارفتن گرد و غبارها همه را متوجّه خود ساخت، امام حسین علیهالسلام برادرش حضرت عبّاس علیهالسلام را فرستاد تا علّت حرکت سپاه دشمن را بداند.
قال الامام الحسین علیهالسلام: یا عبَّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسی أَنْتَ - یا أَخی - حَتَّی تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَما بَدالَکُمْ؟ وَتَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَبِهِم؟.
امام حسین علیهالسلام فرمود «برادرم تو به جای من سوار شو و به نزد اینان برو و به ایشان بگو چیست شما را و چه میخواهید؟ و از سبب آمدن ایشان پرسش کن»، حضرت عبّاس علیهالسلام رفت، بازگشت و فرمود «میگویند یا با یزید بیعت کن و یا آماده نبرد باش».
حضرت اباعبدالله علیهالسلام به برادر فرمود « اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِن اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلی غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ، لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبِّنا اللَّیْلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنّی کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کِتابِهِ وَکَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالْاِسْتِغْفارِ»؛ «به سوی آنان بازگرد و تلاش کن جنگ را به فردا واگذاری تا ما امشب را نماز بخوانیم و به دعا و استغفار بگذرانیم، خدا میداند من از کسانی هستم که نماز و قرآن خواندن و زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم»، طبری نیز همین را نقل میکند.