قبیله دشتی" که قبیله در اصل عرب ایرانیست,به علت های مختلفی که در استان بوشهر ساکن شدند و باعث بوجود آمدن نژاد خاصی شدن و خدمات زیادی به این منطقه و ایران کردند,
به طور مثال فایز دشتی محمد خان دشتی و خالو حسین دشتی و ..... از بزرگان این شهر محسوب می شوند, ولی بعد از سخت شدن اوضاع معیشت در جنوب" الخصوص استان بوشهر از نظیر قحط سالی کم بودن امکانات و فشار دولت های بیگانه و خودی! دست به مهاجرتی گسترده زدند و به شهرهایی چون بصره کربلا و کویت و قطر و بحرین مهاجرت کردند.
در دشتی کمتر کسی را می شود پیدا کرد که اقوامشان در این گونه شهرها نباشند .
✖ در بصره که شهر یا منطقه بنام دشتی ها وجود دارد و علت مهاجرتشان خوش آب هواتر بودن بصره نسبت به شهر دشتی بوده, چون که قحط سالی ها باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردم شد و به علت بی لیاقتی مسؤلان شاهی و بی توجهی آنان, دست به مهاجرت به بصره زدند و عده ای نیز به کربلا رفتند, که بیشتر جنبه دینی داشت تا معیشتی.
هنوز هم با نام دشتی" در این شهرها زندگی می کنند.
✖ و اما کویت که دشتی ها ی زیادی را در خود جا داده است و قبیله بزرگی در کویت هستند, نیز به خاطر زندگی بهتر به کویت مهاجرت کردند و در مجلس کویت نیز راه یافتند ... به طور مثال آقای روح الله دشتی" وزنه فرهنگی , در کویت به دوش ایشان است. قبیله دشتی" نقش مهمی در کویت ایفاء می کنند.
✖ و در قطر نیز اقوام دشتی وجود دارند و البته ناگفته نماند که اقوام درویشی" نیز از همین شهر دشتی هستند که به خاطر زندگی بهتر به قطر مهاجرت کردند.
✖ و اما بحرین که خاستگاه اولیه اقوام دشتی هستند و عرب هایی بودند که از قدیم الایام شیعه بودند و حضرت محمد,ص, در مورد بحرینی ها به حضرت علی,ع, فرمود: که اینان از دوستان ما هستند و چه رشادت ها و تلاشی که برای شیعه انجام دادند, از آل عصفور ها گرفته تا آل عاشور ... به علتهای اختلافات دینی به نواحی از بوشهر مهاجرت کردند ولی دوباره با سخت شدن اوضاع معیشتی به بحرین آمدند و قبیله بزرگی در بحرین هستند. ✍ ادامــــــــــه دارد...
هفته فرهنگ و هنر رشت فرصتی برای تجمیع فعالیت های مادی و معنوی یک فرهنگ است
جوامع متمدن بشری در طول تاریخ با ایجاد نمادها و اسطوره ها و انتخاب الگوها و ... تلاش کرده اند که مکنونات درونی خود را عرضه دارند و از این طریق ضمن تبادل اندیشه ذهنی با دیگران ، عملا به انتقال معلومات به دیگران؛ از خود چیزهای ماندگار نیز بجای بگذارند .
همه تمدنهای پیشین تلاش کرده اند که با حفظ «هویت فرهنگی» خود، در یک رقابت سالم و یا مبتنی بر جدال و نزاع در معرفی و برتری سازی در ارزشهای پذیرفته شده جامعه خود گوی سبقت بگیرند . به تعبیر دیگری نباید همه فتوحات و شکستها را صرفا از دریچه تعرض و توسعه کشور گشایی پادشاهان ببینیم ، چرا که افرادی چون اسکندر مقدونی وقتی بر تمدن ایرانی دست پیدا می کند ، مات و مبهوت از عظمت آن شده و در اولین فرصت آثار مکتوب و منقول آنرا از این کشور آباد خارج می سازد و یا وقتی تمدن در حال شکل گیری اسلامی با امپراطوری ها و قدرتهای زمانه خود به ستیز بر می خیزد ، با استفاده از اخلاق و تربیت دینی و دست یابی به علوم جدیده یی که از طریق شاگردان ائمه معصومین (ع) کشف و اختراع شده ، در برابر عصر جاهلیت موجود، گسترش پیدا کرده و تا میانه های اروپای بی تمدن پیشتازی می کند جنوب آسیا و آسیای میانه و حتی آفریقا نیز تمدن ساز اسلامی تسلیم شده و مردمان آن دیارها مسلمان می گردند .
بزرگداشت نمادین و یا سال گشت ها و مراسم یاد بود ها در واقع بهانه بیان توانایی ها و استعدادها و قابلیت هایی هست که در یک دوره زمانی کوتاه با یادآوری آن ، مردم را متوجه « هویت» خود نموده تا دچار حس « حقارت فرهنگی » نشده و به داشته های خود افتخار نمایند و اعتماد به نفس ملی پیدا کنند .
یکی از مناسبات فرهنگی زیبا، برپایی هفته های فرهنگی داخلی و خارجی هست که می تواند یک فرصت برای تجمیع فعالیت های مادی و معنوی یک فرهنگ بوده و او را در یک مقیاس تراز ملی و حتی بین المللی معرفی نماید. هنرمندان و صاحبان اثر و اندیشه، خلاقان و مبتکرین و ورزشکاران و نخبه گان علمی و ادبی و فرهنگی و دیگری پیشه های ماندگار در طول یک هفته با عرضه دست آوردهای خود، در واقع جایگاه و موقیعت رفیع فرهنگی هنری خویش را با استفاده از رسانه های موجود به سمع و نظر عموم و خواص جامعه می رسانند .
در چنین برنامه های متنوعی ضمن اینکه عموم مردم می توانند از عناصر فرهنگی – هنری و ادبی – ورزشی و ... بهره مند گردند، هنرمندان نیز با عرصه خیال و اندیشه خویش می توانند معرفی شده و با نمایش آثار خود در خانه های مردم حضور و تثبیت شوند.
برگزاری هفته فرهنگ و هنر کلان شهر شهرستان رشت، که در واقع پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در نوع خویش نیز جزو اولین هاست، می تواند در عصر گمگشتگی هویتها « هویت » گیلانی را در میان همه اقوام ایرانی برجسته ساخته و در این رنگ آمیزی ملی رقابت جویانه چشم نواز شرکت نماید .
همه کسانی که دلسوزانه ، دل در گرو پیشرفت و توسعه و آبادانی کمی این استان بظاهر پیشرفته را دارند، باید بدانند که گیلانیان در سبد هزینه خانوار خود یک بخش اختصاصی از کالای فرهنگی را منظور کرده و از آن بهره می برند . اگرچه بر اساس معیارهای ملی و بین المللی ، عناصر شناخته شده ایی چون سالنهای سینما و تعداد صندلی های آن، تئاتر ها و تماشاگران آن، فرهنگ سراها ، خانه های فرهنگی، کانونهای فرهنگی مساجد و کانونهای فرهنگی و هنری و قرآنی و مطبوعات ما یکی از استانهای پیشرو کشور بوده و یا در زمینه تعداد مسافرین ادواری طبیعت و سواحل خدادادی و ... گوی سبقت از دیگران جسته ایم ، و لیکن هنوز جا دارد که ما در زمینه های زیر ساختهای جذب توریست و گردشگر داخلی مضاعف بکوشیم تا زمزمه های موسیقی گیلکی و لالایی های مادرانه گالشی آن به محاق فراموشی سپرده نشوند و یا اینکه چادرشب های قاسم آبادی و ابریشم سرمایه فزون ما با اجناس بنجل خارجی تعویض نشده و صنایع چوبی و سفالی و فلزی و ... ما یادگار تمدن گیل و گیلان و باران وطبیعت زیبای ماباقی بمانند.
شهرستان رشت حداقل در طول 200 سال گذشته بعنوان « دارالمرز » گیلان و ایران ، محل اتصال رفت و آمد های تجاری و تفریحی و سیاسی و هنری و ورزشی بوده و باید همچنان هویت خود را حفظ کند . اگرچه امروزه ساختمانهای بلند آن ما را به اندیشه وا می دارد که از حرمت معماری گیلکی کدامین عنصر خود را برجسته ساخته است و ماندگار؟ ولی نباید از انصاف بدور بود که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران علیرغم همه نامرادی ها در عرصه بین المللی و داخلی ، از آباد کردن ها چشم پوشی نکرده و توسعه و آبادانی را سرلوحه همبستگی ملی اقوام و مذاهب کشور قرار داده است.
ما نیز بمانند همه ملت غیور و آزاده ایرانی با عزمی راسخ تحت زعامت ولی امر مسلیمن ، حضرت آیت الله خامنه یی (حفظه الله تعالی) در این هفته مسرور از آن هستیم که می توانیم استان و شهرهای آنرا معرفی کنیم و غیرت و مهمان نوازی و ادب و فرهنگ و اخلاق و آثار خود را به عرصه نمایش همگان بگذاریم .
امید است همه روسا و مسوولین استانی و شهرستانی همچنان دامن همت به کمر زده و در برجسته سازی این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری از هیچ کمکی دریغ ننموده و نشان دهند که گیلان و گیلک و دیلمانی و طالشی و .. در فرهنگ و ادب و هنر تمدن اسلامی ، جایگاه ویژه داشته و حتی ظرفیت آنرا دارد که در استانهای دیگر و کشورهای حاشیه دریای خزر نیز مانند « فرهنگ جهانی سازی » به زیبایی درک شود و از آن غفلت نکنیم که برای خود پشیمانی و برای آیندگان قضاوت منفی بجای خواهد ماند.
جا دارد که از تک تک کسانی که به هر نحوی در این رویداد متحول فرهنگی و هنری بگونه ایی زحمت می کشند قدردانی نموده و از خدای عز و جل برایشان سعادت و سلامت و عاقبت بخیری استعانت نماییم.
ان شاالله .
مصطفی شریعتی