جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

مانور "

" مانور "
یکی از پیچیده ترین عناصر بازی پوزیسیونی، انتقال نبرد از یک بخش به بخش دیگر صفحه است. به خاطر بسپارید که به ندرت می توان یک بازی را با درهم شکستن تدابیر دفاعی حریف در یک نقطه از صحنه به برد رساند باید سعی خود را برخلق نقطه ضعف های تازه در اردوی حریف و سپس مانور علیه آن نقاط متمرکز کرد این روش در پیوند نزدیک با "خلق دو نقطه ضعف" است که بارها از ان سخن رفته و یکی از مهمتری عناصر در به ثمر رساندن برتری شمرده میشود.
تاکتیک مقوله به مراتب فراگیر تر از ترکیب است وقتی میگوییم لاسکر تاکتیسین بزرگی بود منظور این نیست که او همواره مهره ای را قربانی میکرد خیر قهرمان اسبق جهان خیلی ساده همواره رد نیرومندترین ادامه برای دوطرف از یک حرکت گرفته تا دقیقترین واریانتها را میافت هنر تاکتیک نقش مهمی در شطرنج ایفا می کند و به هیچ روی به وضعیت های قاطع ترکیبی محدود نمی شود بازیکن به کمک تاکتیک میتواند در وضعیت های دشوار سرسختانه مقاومت کند موانع سختی سرراه حریف قرار دهد و یا از سوی دیگر کوتاه ترین مسیر ممکن برای عینیت بخشیدن به برتری خود را بیابد حتی حل یک مسئله استراتژیک آشکار در پوزیسیون آرام بدون توسل به عنصر تاکتیک قابل پیاده شدن نیست بدین معنی فقط ترتیب خاصی از حرکات کارایی خواهد داشت که باید آنرا یافت و به دقت محاسبه کرد.
راه حلی که به دنبال آن هستید نباید الزاما" به پیروزی فوری بیانجامد اگر حریف نیز چون شما پوزیسیون را دریافته و بهترین پاسخ را بیابد اغلب نتیجه نبرد مبهم خواهد بود.

"برگرفته از بازی پوزیسیونی اثر :دورتسکی"

 

 

سعادت را در کجا می‌توان یافت؟

سمیناری برگزار شد و پنجاه نفر در آن حضور یافتند. سخنران به سخن گفتن مشغول بود و ناگاه سکوت کرد و به هر یک از حاضرین بادکنکی داد و تقاضا کرد با ماژیک روی آن اسم خود را بنویسند. بعد، آن ها را جمع کرد و در اطاقی دیگر نهاد. حال، از حاضرین خواست که به اطاق دیگر بروند و هر یک بادکنکی را که نامش روی آن بود بیابد. همه باید ظرف پنج دقیقه بادکنک خود را بیابند. همه دیوانه‌وار به جستجو پرداختند؛ یکدیگر را هُل می‌دادند؛ به یکدیگر برخورد می کردند و هرج و مرجی راه انداخته بودند که حدّی نداشت. مهلت به پایان رسید و هیچ کس نتوانست بادکنک خود را بیابد. بعد، از همه خواسته شد که هر یک بادکنکی را اتفاقی بردارد و آن را به کسی بدهد که نامش روی آن نوشته شده است. در کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود دست یافتند. سخنران ادامه داده، گفت: "همین اتّفاق در زندگی ما می‌افتد. همه دیوانه‌وار و سرآسیمه در جستجوی سعادت خویش به این سوی و آن سوی چنگ می‌اندازیم و نمی‌دانیم سعادت ما در کجا واقع شده است. سعادت ما در سعادتو مسرّت دیگران است. با یک دست سعادت آن ها را به آن ها بدهید و سعادت خود را از دست دیگر بگیرید.