جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

705-کلیاتی درمورد سنگ عقیق(احجار کریمه سنگ عقیق)

8070 2 احجار کریمه (سنگ عقیق)

عقیق سنگی بسیار پربرکت و سرشار از خواص می باشد که در روایات زیادی بر اهمیت آن تاکید شده است. در گذشته بسیاری از ائمه معصومین و پیامبران از این سنگ به عنوان نگین انگشتر استفاده نموده و بر خواص و اهمیت آن در گشایش روزی و دفع بلایا تاکید می نمودند. در این میان عقیق یمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سنگ عقیق در کشورهایی همچون یمن، هندوستان، ایران و چین در رنگ های گوناگون از جمله قرمز، زرد و سفید یافت می شود.هدف از این پژوهش بررسی تمام موضوعات مربوط به سنگ عقیق است و تلاش شده که در حد امکان به سوالات مطرح شده در این زمینه پاسخ داده شود و مومنین را به داشتن این سنگ با ارزش مادی و معنوی، ترغیب نماید.

 تعریف سنگ عقیقعقیق یک قسم کوارتزی بی شکل به رنگ های مختلف می باشد. نوع مرغوبتر آن به رنگ سرخ یا آلبالویی است، یک قسم آن معروف به عقیق یمنی یا یمانی است، بیشتر نگین انگشتر می کنند(۱).در تعریف دیگری از عقیق این گونه بیان شده است:عقیق به انگلیسی echite ، agate به عبری aqiq ، به هندی hakik ، به آلمانی achate .واژه عقیق از نام متشابه عبری به معنی موی نوزاد گرفته شده، چون کودک دارای موی زرد عقیقی رنگ است. بنابراین همه گمان ها که نام عقیق از روی نام رودی به همین نام در ایتالیا و جز آن گرفته شده بی اساس و بی ارزش می شود. این کانی یا گوهر یکی از گونه های کانی کلسدون (خود گونه ای از در کوهی) است که گاهی دارای توده پیازی سان (یا تودرتو) با دوایر نسبتا متحد المرکز است. عقیق دارای ترکیبی خیلی نزدیک به کوارتز است ولی سختی آن یک دست نیست یعنی گاهی سخت و گاهی نرم حس می گردد، به ویژه به هنگام تراش و کار پرداخت. دلیل این که لایه های عقیق یک در میان سخت و نرم است و می توان آن را با رنگ کردن تمیز داد چون روزنهای موجود در بین لایه ها بزرگ و کوچک است و لایه ها رنگ های گوناگون به خود می گیرند و از این رو می توان سختی گوناگون آن را هم تمیز داد. عقیق دارای گونه های زیادی است که در زیر بیشتر آن ها آورده شده. در گذشته در اروپا به این کانی آخاتس (achates) گفته می شده که دیگر امروز به کار نمی رود (۲).

IMG 1150 احجار کریمه (سنگ عقیق)                                                             انواع عقیق را به گونه های زیر دسته بندی می کردند:

۱٫جگری2٫سفید3٫گل سرخی4٫زرد5٫آبی6٫سیاه7٫ابلق8٫دو رنگ

عقیق آبدارهیدروفان برای آبگون آمده _ حقیقت گونه ای اوپالی که به کندی آب خود را از دست داده باشد. آن را درون آب قرار داده و آب به خود جذب می کند و جلا و رنگ آن بهتر می شود و گاهی بازی با رنگ آن هم بهتر می گردد. گاهی شفافیت آن نیز بهتر خواهد شد. یا اوپال را درون روغنهای گوناگون جوشانده تا پدیده های بالا دوباره به دست آید و در ضمن برای مدت بیشتری ثابت خواهد ماند.

عقیق آتشینعقیق آذری. عقیق سرخ. عقیق آذرخشی. عقیق اخگری. کلسدون و یا عقیقی که دارای درون گیرهای گوتیت و یا لیموتیت است. این درون گیرها پس از تراش دامله ای رنگ و درخششی آتشگون از خود نشان می دهند. گونه های خوش آن در آریزونا پیدا می شود.

عقیق آتشین دریاچه علیاعقیق دریاچه علیا. نام نادرستی است برای شیشه مصنوعی که به اوپال می ماند.

عقیق آوندیعقیق با روزن هایی که طول آن سنگ را هم چون یک کانال یا دالان طی نموده و معمولا به وسیله مواد دیگر پر شده.

عقیق ابریکلسدون خاکستری روشن شفاف تا نیمه شفاف که دارای لکه های خاکستری پر رنگ  ابرسان است.

عقیق اوروگواییعقیق اوروگوایی که از بخش ریو گراندوسول به دست می آید.

عقیق آیداریعقیق های ریز و کوچکی که در آیدار اوبر اشتاین آلمان تراش داده می شود.

عقیق بابا غوریخلنج. بابا غوری. خلنگ. عقیق چشمی. عقیقی که از لایه های گرد جزع (مهره یمنی) و کلسدون ساده پدید آمده باشد.

مصاحبه سایت موسیقی پارس با سامان جلیلی

موسیقی پارس – نیما باقری: سامان جلیلی خواننده جوان موسیقی پاپ است که بعد از گذشت چندین سال سرانجام توانست با آلبوم «پرتگاه» به عرصه رسمی و مجاز موسیقی کشور وارد شود.

قطعات «چشمای تو» و «قسم» از این خواننده جوان توانست برای دوبار پیاپی با آرای مخاطبان «موسیقی پارس» عنوان برتر این بخش را کسب کند، به همین بهانه مصاحبه مفصلی را با این خواننده جوان انجام دادیم که از زمان علاقه مندی سامان جلیلی به موسیقی تا آلبوم جدیدش را در این مصاحبه بررسی کردیم.

 

در ادامه می توانید مصاحبه اختصاصی «موسیقی پارس» را با این خواننده بخوانید:

 

شاید برای مردم جالب باشد که بدانند هر خواننده چه گونه به موسیقی علاقه مند شده است، این حس و علاقه چگونه در تو به وجود آمد؟
– خب من در آن زمان ها قطعه یاس از «شادمهر عقیلی» را شنیده بودم و به شدت به موسیقی علاقه مند شده بودم، آن موقع یک نوع ضبط داشتم که می توانستم با فشار دادن دکمه ای صدای خودم را ضبط کنم، با آن ضبط شروع کردم به خواندن قطعه یاس از شادمهر و بسیار هم این کار را انجام می دادم.

 

در چه سنی این اتفاق افتاد؟
– فکر می کنم۸ سال داشتم که این اتفاق ها افتاد، بعد از آن من موذن نیز بودم و اذان می گفتم، خب دوستان لطف داشتند و می گفتند صدایت خوب است و من هم از ۱۰ سالگی برای خودم می خواندم.

 

اولین آهنگی که خواندی کدام آهنگ بود؟
– فکر می کنم قطعه «زمونه» بود که آن موقع ۱۷ سال داشتم.

 

در حرفه خوانندگی برای خودت الگویی قرار دادی ؟
– بله، «شادمهر عقیلی» همواره الگوی من در این حرفه بوده و هست.

 

از کارهای قدیمی ای که پخش کردی و کیفیت پایین تری دارد آیا تصمیم به پخش دوباره آن با کیفیت و تنظیم جدید داری؟
– خیر، به نظرم همان قطعاتی که در آلبوم پرتگاه قرار دادیم کفایت می کند.

 

داستان قطعه «حالم بده» را برایمان تعریف کن.
– قطعاً هر فردی در زندگی لحظات بدی را تجربه کرده است، حال به هر دلیلی، شبی که این قطعه را ساختم واقعا حالم بد بود ( با خنده) ، ترانه آن را نیز خودم گفتم، آن موقع پیانو هم مقابلم بود و به قول معروف همه چیز جور بود تا این کار ساخته شود و فکر کنم یک هفته بعد این کار پخش شد و در دسترس مردم قرار گرفت.

 

معمولا خوانندگان جدیدی که وارد این عرصه می شوند در ابتدای هر اثر خود را معرفی میکنند ولی تو بعد از انتشار آلبوم رسمی باز هم در ابتدای کارهایت خود را معرفی میکنی، دلیلی این کار چیست؟
– حق با شماست، ولی خب به دلیل شباهتی که بین صداهای بعضی از خوانندگان کنونی وجود دارد این کار را انجام میدهم که با صدای فرد دیگری اشتباه نشود. ولی تصمیم داریم از دو یا سه قطعه دیگر این کار را انجام ندهیم.

 

یک همکاری مشترک با مهدی احمدوند داشتی به نام «کار چشمات»، دیگر قصد همکاری ندارید؟
– این روز ها هردوی ما مشغول کارهای خودمان هستیم و فکر نمیکنم فرصتی پیش بیاید که دوباره کار مشترکی انجام دهیم، ولی این را می گویم که من و مهدی دوست های قدیمی هستیم و رابطه بسیار خوبی داریم.

 

لحظه ای که برای اولین بار آهنگت را بین مردم شنیدی چه احساسی داشتی و کدام قطعه بود؟
-فکر می کنم قطعه «بهونه» بود، ۱۰ روز از پخش آن می گذشت که در خیابان متوجه شدم فردی در درون ماشین با صدای بلند به این قطعه گوش می دهد، قطعا لحظه فوق العاده ای بود، این لحظات جزو اولین آرزوهای شماست که میتواند تو را به شدت منقلب کند، قطعه «چشمای تو» نیز اولین قطعه ای بود که از تلویزیون پخش شد و آن هم حس خیلی خوبی داشت، راستش را بخواهید هرچه پیشرفت میکنید سقف آرزوهایتان نیز بزرگ تر می شود، زمانی که وارد این عرصع می شوید دوست دارید بتوانید یک آهنگ را عرضه کنید پس از آن دوست دارید آن را بین مردم بشنوید، همینطور جلو تر که می آییم این آرزوها تبدیل می شود به آلبوم مجاز، کنسرت، همخوانی مردم و …، این حس برای پخش آلبوم هم وجود داشت، زمانی که بسته آلبوم به دستم رسید خیلی خوشحال بودم،از این که بعد از این مدت تلاشم به نتیجه رسید.

 

چه ساز هایی را به صورت تخصصی تسلط داری؟
– به دلیل اینکه بیشتر قطعات را خودم آهنگسازی میکنم «گیتار» و «پیانو» را تسلط دارم.

 

شخصا به چه سبک موسیقی ای بیشتر علاقه داری؟
– امروزه سبک های زیادی در موسیقی وجود دارد، راک، پاپ، و انواع زیر مجموعه آنها، ولی من شخصا سبک موسیقی پاپ را بیشتر می پسندم و در همین حوزه فعالیت خواهم کرد و تغییر سبک نخواهم داشت.

 

امروزه بیشتر ترانه ها در موضوع «عشق» است، تو بیشتر به ترانه های «عشقیِ مثبت» گرایش داری یا «عشقیِ منفی» ؟
-هر دو را می پسندم ولی بیشتر دوست دارم از «رفتن» بخوانم و دلیل آن نیز بر میگردد به زندگی شخصی و اتفاقاتی که در گذشته برای هر فرد در زندگی رخ می دهد و هر شخصی در زندگی شکستی خورده است.

 

بیشتر به «خوانندگی» علاقه داری یا «آهنگ سازی» را دوست داری؟
– آهنگ سازی

 

چرا؟
– دوست دارم در آهنگ سازی بیشتر پیشرفت کنم، به این دلیل که معتقدم هرچه در آهنگسازی قوی تر باشم در خوانندگی پیشرفت بیشتری خواهم داشت.

 

دلیل این تاکید بر آهنگسازی توسط خودت چیست؟
-دوست دارم این حس درونی خودم را در کارهایم منتقل کنم، نه اینکه آهنگسازی و حس فرد دیگری بد باشد، دوست دارم اگر نتوانستم ترانه قطعه ای را خودم بگویم آهنگسازی و خوانندگی آن را خودم را انجام دهم.

 

در موسیقی خارجی بیشتر به موسیقی کدام کشور علاقه داری؟
– موسیقی «یونانی» را بیشتر می پسندم و اگر دقت کرده باشی کارهایی مثل «خیال »، «تردید» و «حرف دلم» سبکی از موسیقی یونانی است.

 

یعنی این قطعات «کاور» هستند؟
-خیر، به هیچ وجه. من بعضا شنیدم در جاهایی گفته شده سامان جلیلی این کار ها را کاور کرده است، من همین جا اعلام میکنم اگر فردی توانست اثبات کند این قطعات کاور هستند آن را برای من بفرستد سپس هرچه شما بگویید به آن فرد می دهم.
دو بلیط VIP کنسرت خوب است به نظرم.
– دو بلیط که هیچ، من ۲۰ بلیط VIP می دهم

 

پس درکل به مقوله کاور اعتقادی نداری؟
-خیر، شاید در زمان نوجوانی از کارهای شادمهر الگو می گرفتم ولی کاور نمی کردم، حالا فکر می کنم خودم را پیدا کرده ام و سعی می کنم مستقل عمل کنم.

 

در همین مقوله مستقل بودن حرف برنیم، زمانی بحث تقلید تو از «محسن یگانه» بود، چقدر به این اعتقاد داری؟
– ببینید جنس صدای من خیلی به محسن یگانه شباهت دارد تا اینکه به شادمهر عقیلی شباهت داشته باشد و این یک چیز ذاتی و خدادای است ولی خب شادمهر عقیلی از زمان کودکی الگوی من بوده است. من خیلی سعی کردم که سبکم را عوض کنم، هر طور که می خواندم می گفتند این فرد دارد از محسن یگانه تقلید می کند در صورتی که این گونه نبود، برای محسن یگانه احترام زیادی قائل هستم ولی من سعی کردم آهنگ سازی هایم را به گونه ای انجام دهم که بیشتر به سبک شادمهر (که الگویم بود) شبیه باشد. به هر حال هر آدمی مختار است از هر کس که دوست دارد الگو برداری کند.

 

حرفت را قبول دارم، به این دلیل زمانی که ترک ۲ آلبوم یعنی «شعله دار» را پخش میکنم احساس می کنم «شادمهر عقیلی» در حال خواندن است.
– کاملا درست است، من این قطعه را خواندم که فقط بگویم الگویم شادمهر است.

 

از این بحث خارج شویم، به نظر خودت حسی ترین آهنگی که تاکنون خواندی و بیش تر ارتباط برقرار می کنی کدام است؟
-قطعه ای که خودم خیلی با آن ارتباط برقرار میکنم و اشک خودم را در می آورد قطعه ۴ آلبوم یعنی «حرف دلم» است.

 

تو در ابتدای راه موسیقیایی خودت قرار داری، یعنی اولین آلبوم رسمی خودت را منتشر کردی، ۱۲ بهمن ماه اولین کنسرت رسمی خودت در تهران را برگزار خواهی کرد، در فضای کنونی موسیقی پاپ نیز افراد زیادی فعالیت میکنند، چه برنامه و هدفی داری که بتوانی در این فضا پیشرفت کنی و به آرزوهایت برسی؟
– من از همان اول راه خودم را رفتم، یعنی کاری نداشتم ۱ خواننده داریم یا ۱۰۰۰ خواننده، همیشه در گوشه و کنار کار خودم را انجام دادم و به کسی کاری نداشتم، هیچ گاه دنبال حاشیه سازی نبودم، همواره تیم کاری خودم را داشتم، هرچه خدا بخواهد همان است یعنی به گونه ای نیست که من بگویم فلان خواننده رقیبم است، اصلا این طور نیست. من کار خودم را انجام می دهم و هرچه آن بالایی بخواهد همان است.

 

در بحث ترانه و ملودی و تنظیم بیشتر با چه افرادی ارتباط برقرار میکنی؟ منظور سوالم این است آیا نمی خواهیی در تیم کاری خودت تنوع ایجاد کنی؟
– تنوع که داشتیم، در آلبوم به غیر از حامد برادران افراد دیگری مثل «کوشان حداد»، «پوریا حیدری»، «معین راهبر» و … در بخش تنظیم حضور داشتند.
در بخش ملودی که صحبت کردیم، دوست دارم ملودی های خودم را استفاده کنم. در بخش ترانه نیز از کار کردن با «امید علیجانی» و «شهرام جلیلی» راضی هستم، گاهی هم خودم ترانه می گویم.

 

با این دو فرد نسبت خانوادگی داری؟
-بله، «امید علیجانی» پسرخاله و «شهرام جلیلی» نیز پسر عموی من هستند.

 

قرار بود قطعه «تقدیر» را در فصل پاییز منتشر کنی، چه اتفاقی افتاد؟
-بله درست است، این قطعه دوبار توسط خودم تنظیم شد و به همین خاطر استرس زیادی داشتم زمانی که این قطعه با تنظیم خودم پخش می شود مورد قبول هواداران و مردم قرار می گیرد یا نه، این شد که تصمیم گرفتم بیشتر روی تنظیم هایم تمرین کنم تا قطعه «تقدیر» با بهترین تنظیم پخش شود.

 

برای پخش آلبوم چقدر منتظر بودی؟
– حدودا ۳ سال برای این آلبوم صبر کردیم و دنبال مجوز بودیم، یعنی کارها برای ۳سال پیش بود.

 

چه اتفاقی برای قطعه «پرتگاه» که نام آلبوم هم به اسم این آهنگ است افتاد؟
– ترک پرتگاه قرار بود در آلبوم قرار داشته باشد، من تاکنون بیت اصلی آن را جایی نگفتم و برای اولین بار این را اعلام میکنم، بیت اصلی این قطعه می گفت: ««ما گفتیم لب پرتگاهی و تنها چه جوری پاتو بردارم»» ولی ارشاد گفت شما بیت را این گونه تغییر بدهید: ««بگو از لب این پرتگاه چه جوری پاتو بردارم»»، شاید با خواندن این یک بیت شما بگویید مسئله خاصی نبود که این قطعه را حذف کنیم ولی من دیدم حسِ این قطعه عوض می شود و آن چیزی که مد نظر من بود منتقل نمی شود، پس تصمیم گرفتیم این قطعه را از آلبوم حذف کنیم.

 

تصمیم به پخش این قطعه به صورت تک آهنگ نداری؟
– خیر.

 

قطعه «مورد علاقه» خودت در آلبوم پرتگاه؟
– قطعه ۴، حرف دلم.

 

«هیت ترین» قطعه در آلبوم پرتگاه از نظر خودت؟
– قطعه ۱ «تشویش» و قطعه ۵ «سر به هوا».

 

«مظلوم ترین» قطعه در آلبوم پرتگاه از نظر خودت؟
– قطعه آخر این آلبوم یعنی «مرد» می توانست بیشتر از این دیده شود.

 

«بدترین» قطعه از نظر خودت در آلبوم «پرتگاه»؟
-از قطعه ای نام نمی برم ولی اگر واقع بینانه نگاه کنیم قطعا آهنگ بد هم داشتیم. چون این آلبوم برای ۳سال پیش است، یعنی مردم باید ۳سال پیش این آلبوم را گوش می دادند.

 

از این نترسیدی که که مردم با شنیدن کارهای ۳سال پیش از آلبوم ناراضی باشند؟ به هر حال سلیقه مردم در این ۳سال دستخوش تغییر شده بود.
– قطعا همین طور است که می گویی، ریسک کردیم ولی چاره ایی نداشتیم، فکرش را بکن ما بعد از ۳سال دوباره ترانه می دادیم تا مجوز بگیرد و ملودی و تنظیم ها انجام شود زمان می برد، ولی این اتفاقات همه باعث تجربه شد تا در کارهای بعدی بهتر عمل کنم.

 

بیشتر قطعات آلبوم پرتگاه گیتار محور هستند، دلیل این کار چیست؟ فکر نمیکنی باعث تکرار و یکنواختی در کارهایت شود؟
– درست است ولی این ها یکسری اشتباهات خودم در زمینه انتخاب تنظیم کننده بوده است، ما هرچه خواستیم در آلبوم تنوع ایجاد کنیم برعکس می شد، یعنی همه کارها شبیه هم می شد، از لحاظ زمانی هم در تنگنا بودیم و نمی شد که تنظیم ها را عوض کنیم، در دقیقه ۹۰ قرار داشتیم و نمی شد گفت فلان تنظیم کننده تنظیم جدیدی ارائه کند. ولی قطعآ در آلبوم جدید این اشتباهات را تکرار نخواهم کرد.

 

در ۱سال گذشته کدام کارها بیشتر نظرت را جلب کرد؟
– آلبوم «فریدون آسرایی» را خیلی دوست داشتم، یک قطعه از آلبوم «مازیار فلاحی» را هم خیلی دوست داشتم، همینطور شخصا کارهای «رضا صادقی» را خیلی دوست دارم.

 

استارت آلبوم جدید را زدی؟
– کارهای آلبوم جدید از ۱ ماه دیگر آغاز خواهد شد.

 

در آلبوم جدید در تیم کاری خودت تغییری نخواهی داشت؟
– فعلا در هیچ بخشی فردی قطعی نشده اشت اما وجود افرادی چون «امید علیجانی»، «شهرام جلیلی» و خودم که طبیعی است، اما دوست دارم با «روزبه بمانی» و دو یا سه نفر دیگر نیز همکاری داشته باشم در بخش ملودی که خودم حضور خواهم داشت، تنظیم هم تا ببینیم چه چیز پیش می آید ولی از کوشان حداد بیشتر استفاده خواهم کرد، ولی قطعا یکی از بهترین آلبوم های دوران خوانندگی من خواهد بود، خیلی به آن امیدوارم چون فکر های بزرگی برای آن دارم.

 

در تاریخ ۱۲ بهمن برای اولین بار کنسرت تهران را تجربه خواهی کرد، از حس و حالت بگو.
-خیلی خوشحالم که آرزوهایم انقدر زود رنگ واقعیت گرفت، اگر بگویم استرس ندارم دروغ گفته ام، طبیعتا برای اولین اجرای تهران استرس زیادی دارم، در حال برنامه ریزی با تهیه کننده و دوستان ارکسترم هستم تا بتوانم شب خوبی را برای مردم رقم بزنم.

 

تاکنون جایی اجرا داشتی؟
-بله در شهر های مختلف اجرا داشتم، به طور مثال در آستارا در یک سالن ۲۵۰۰ نفری اجرا داشتم ولی استیج تهران بحث جدایی است.

 

در مورد آهنگ جدیدت صحبت کن.
– نام این قطعه «خنده های تو» است. سبک جدیدی است که من تاکنون آن را نخوانده ام، ترانه آن را «شهرام جلیلی» سروده، ملودی بر عهده خودم بوده و تنظیم آن را «حامد برادران» انجام داده است، کار جدیدی است که همه ما یعنی ترانه و ملودی و تنظیم بهترین کار خود تا کنون را ارائه داده ایم که امیدوارم مورد توجه مردم قرار بگیرد.

 

تو تاکنون توانسته ای دوبار در نظر سنجی TOP10 رتبه اول را کسب کنی، هوادارانت این درخواست را ازما داشتند که به این بهانه مصاحبه ای با تو داشته باشیم، نظرت در این مورد چیست؟
– خیلی خوشحالم که توانستم ۲بار در بین آن همه خواننده معتبر به لطف و مددِ هوادارانم رتبه اول را کسب کنم، اول شدن بین این تعداد خواننده خوب حسِ خوشایندی به انسان می دهد، از هواداران ممنونم و امیدوارم که بتوانم محبتشان را جبران کنم.

 

حرف آخر
– از شما ممنونم که از خواننده های جوانی مثل من حمایت می کنید، مصاحبه مفصلی بود و از انجام آن خوشحالم ، امیدوارم بتوانم در کنسرت ۱۲ بهمن شب خوبی را برای مخاطبانم رقم بزنم.

 

 

در ادامه گزارش تصویری «نیما باقری» از تمرین سامان جلیلی و گروه ارکسترش پیش از کنسرت ۱۲ بهمن را مشاهده کنید:




























رضایی بابادی:احزاب با همگرایی و وحدت می توانند زمینه های بالندگی جامعه را فراهم سازند

رضایی بابادی:احزاب با همگرایی و وحدت می توانند زمینه های بالندگی جامعه را فراهم سازند

الوند نیوز کرمانشاه:استاندار کرمانشاه در چهل و هفتمین گزارش عملکرد خود آورده است:، جلسه ای با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان داشتم.در این جلسه اعضای انجمن اسلامی معلمان استان به بیان دیدگاه ها و نکته نظرات خود پیرامون مسائل استان پرداختند: خانم دکتر قره تپه به بیان نکاتی پرداخت در این باره که باید امکانات در اختیار نخبگان قرار گیرد تا بتوانند با آسیب های اجتماعی مبارزه کنند. دکتر نجفی به بیان نکاتی درباره ی سازوکارهای مقابله با آسیب های اجتماعی و همچنین پرخاشگری های اجتماعی پرداختند و تاکیدشان این بود که درمان این آسیب های اجتماعی باید بر اساس واقعیت های دنیای مدرن باشد و به آموزش خانواده ها بپردازیم، آقای مستوفی به مسائل ترک تحصیل دانش آموزان و مشکلات مرز نشینان پرداختند. آقای مرتضی چغاکبودی به این مسئله پرداختند که امروز شرایط استانداران با قبل تفاوت کرده است و باید تدابیر جدیدی از ناحیه ی هر استانداری اتخاذ شود، همچنین ایشان بر ضرورت تهیه ی ساختمانی برای فعالیت احزاب تاکید کردند.آقای رشیدی درباره ی پروژه های پتروشیمی، مسکن مهر و … نکاتی گفتند. یکی دیگر از این دوستان در این جلسه گفت که متاسفانه صدا و سیما اقدامات دولت را به نمایندگان منتصب می کند. در این جلسه گفتم که با توجه به داشتن دینی افتخار آمیز و فرهنگی غنی و ملتی متمدن، دلیلی ندارد که با وجود احزاب در جامعه مخالفت کنیم، ما از فعالیت احزاب حمایت می کنیم. بر اساس آموزه های دین مبین اسلام هیچ کس نباید به برادر مسلمان ظن و بدبینی داشته باشد و بیشتر مشکلات به این جهت است که کمتر با هم صحبت می کنیم؛ زیرا با صحبت کردن بسیاری از مشکلات حل می گردد.احزاب با همگرایی و وحدت می توانند زمینه های بالندگی جامعه را فراهم سازند و با ارائه ی ایده و پیشنهادات خود به توسعه استان کمک نمایند.در مورد آسیب های اجتماعی هم گفتم که با کمک و مشارکت تشکل های مردم نهاد می توان بسیاری از مشکلات و آسیب های اجتماعی را حل کرد.همچنین گفتم که به منظور تحقق این موضوع و ارتباط بیشتر و گفتگو بین احزاب تلاش خواهیم کرد تا ساختمانی در اختیار احزاب استان قرار گیرد.

منبع خبر: وب سایت ایران 19

دست و پا زدن در مرداب ​افسردگی

  

 

 

افسردگی با ناامیدی شروع می شود و آرام آرام روح انسان را به نابودی کشانده و فرد را از زندگی دلسرد می کند.

معمولا هرکس در هر دوره از زندگی اش به دلایلی ممکن است دچار افسردگی کوتاه یا طولانی مدت شود. رهایی از افسردگی گاه طاقت فرسا و به مشاوران متخصص در این امور نیاز است، اما زمانی که دچار افسردگی شده ایم باید مراقب باشیم با افکار غلط به وضع بد خود دامن نزنیم.

در واقع وقتی نسبت به شرایط به وجود آمده در زندگی مان احساس بدی داریم و افسرده هستیم، مدام آرزو می کنیم کاش هر چه سریع تر از این وضع خلاص شویم و روحیه مان خوب شود. این موضوع بسیار طبیعی و از ویژگی های انسان است، چرا که او دوست دارد هیچ موضوعی روزگارش را تیره و تار نکند، اما متاسفانه این تفکر و این گونه تلاش مان برای رهایی از اندوه، ممکن است نتیجه ای کاملاعکس بدهد و ما را به وادی افسردگی عمیق تری بکشاند. مقاومت در برابر این شرایط موجب می شود بیش از هر لحظه دیگر روی مشکل خود متمرکز شویم و احساس مان بدتر شود، زیرا فکر کردن به وضع موجود لحظه ای رهایمان نمی کند و ما را آسوده نمی گذارد. حقیقت این است که هرگز نمی توان روی همه چیز تسلط داشت و آن را کنترل کرد. بویژه اگر موضوعی بشدت آزارمان داده باشد، وقتی سعی کنیم به زور خود را از افسردگی برهانیم بیشتر مضطرب شده، گرفتار احساسات بد و ناخواسته دیگری نیز می شویم. بنابراین گاهی اوقات بهترین روش این است که دست از کنترل اوضاع بردارید و مقاومت نکنید. تنها باید بپذیرید که مشکلات و ناراحتی های معمول زندگی زودگذر هستند و طی زمان برطرف می شوند و آن گاه رهایی از افسردگی آسان تر می شود.

بیزاری از احساس بد
در لحظات افسردگی معمولاافکاری مانند: «دارم دیوانه می شوم»، «این وضع هیچ وقت تمامی ندارد.»، «چرا نمی توانم مثل بقیه از زندگی لذت ببرم.» و «من خیلی بدبخت هستم» به سراغ مان می آید. ذهن مان شروع به افزودن احساسات منفی جدیدتری به احساسات بد قبلی می کند و بتدریج ترس از گرفتار ماندن در این افسردگی اوضاع را وخیم تر می کند. در واقع این ذهن فرد افسرده است که همه چیز را برایش مشکل و غیرقابل تحمل تر می کند. می توانید با یک آزمایش کوچک پی به صحت این موضوع ببرید. هر وقت موضوعی شما را ناراحت کرد، به آن بدون هیچ نوع دغدغه فکری نگاه کنید و هرگز آن را ارزیابی نکنید و اجازه دهید زمان آن را حل کند، سپس متوجه می شوید که آن موضوع ناراحت کننده چقدر راحت از کنارتان می گذرد و هرگز شما را به افسردگی نمی کشاند. با این روش دیگر بی جهت ذهن تان دچار آشوب و دلواپسی نمی شود. در حقیقت وقتی موضوعی بد با فرآیندهای ذهنی حمایت نشود بسرعت ضعیف می شود و دیگر توان افسرده کردن شما را ندارد. بنابراین با افکار منفی، موضوع ناراحت کننده را تغذیه و نیرومند نکنید تا زودتر به آرامش برسید.

مقایسه نکنید
«حیف، وقتی افسرده نبودم، همه چیز چقدر خوب بود.»، «چه روزهای خوبی داشتم و اکنون چقدر بدبخت هستم. چرا نمی توانم به گذشته برگردم؟» بیشتر مردم هنگام غم و اندوه به این چیزها بسیار فکر می کنند، اما متوجه نیستند که این افکار نه تنها چیزی را تغییر نمی دهد بلکه بیشتر صدمه می زند و حال فرد را بدتر می کند. اگر می خواهید از شر افسردگی خلاص شوید دست از مقایسه زمان فعلی تان با روزهای خوش گذشته بردارید. فراموش کنید که در گذشته چه داشته و اکنون چه چیزی را از دست داده اید. آنچه پیش آمده، پیش آمده است. به جای فکر کردن به گذشته به زمان حالتان بیندیشید. این که اکنون چه دارید و چگونه می توانید با امکانات فعلی تان بحران را از سر بگذرانید مهم است. به این ترتیب قدرت تحمل تان را بالاببرید.

طرح سوال های بی فایده، ممنوع
بسیاری از مردم هنگام افسردگی از خودشان سوال های بی فایده می کنند. مانند: «چه وقت این شرایط بد تمام می شود؟»، «چرا من باید اینقدر گرفتار باشم؟» و «چه کار کردم که مستحق این شرایط هستم؟» معمولاپاسخ این نوع سوال ها تنها به فرد کمک می کند منبع تیری را که به قلبش فرورفته، پیدا کند و کاری بهتر از این صورت نمی دهد و البته در روزهای افسردگی دانستن این که بلااز کجا بر سرتان نازل شده، اصلااهمیتی ندارد. چیزی که اکنون مهم است این ​​که آن تیر را چگونه از قلب تان بیرون آورید. سوال هایی مانند «چرا من؟» وضع تان را بدتر می کند و مدام در مورد موضوعی که پیش تر اتفاق افتاده احساس بدتان را تازه نگه می دارد. روی کارهایی که در رهایی از افسردگی موثر است متمرکز شوید و با این سوال های بیهوده خود را عذاب ندهید.

ترس را کنار بگذارید
گاهی اوقات از موضوعات مختلف می ترسیم و اصلاهم عجیب نیست، زیرا طبیعت انسان به گونه ای است که در برابر مواردی که آنها را تهدید می داند، بترسد تا بتواند واکنش مناسب جنگ یا گریز از خود بروز دهد، اما متاسفانه افرادی که گرفتار افسردگی هستند، از بی اهمیت ترین موارد هم مثل حرف زدن با مردم دچار ترس می شوند. این نوع وحشت نیز افسردگی شان را شدیدتر می کند. باید بیاموزید که ترس های ما همیشه برخاسته از تهدید های واقعی نیست و گاهی اوقات مغلطه ای بسیار ساده است. در واقع ترس های غیرواقعی مانند زنگ خطر آتش است که درست کار نمی کند و همیشه بی موقع فعال می شود و باید فهمید هر بار که صدایش در می آید به معنای وجود آتش نیست. بنابراین بیاموزید به تمام هشدارهای درونی تان توجه نکنید و بگذارید هر قدر می خواهد زنگ بزند. حتی برای خاموش کردن آن تلاش​ نکنید، فقط صدایش را نادیده بگیرید. به عبارتی با جدی نگرفتن ترس های بی مورد، شانس رهایی از افسردگی تان را افزایش می دهید.

احساس شرمندگی را کنار بگذارید
معمولاافرادی که دچار افسردگی هستند احساس شرمندگی و خجالت وجودشان را پر می کند. آنها احساس می کنند وجودشان پر از عیب و ایراد است که گرفتار چنین شرایطی شده اند و دائم خود را سرزنش می کنند. این بی رحمی با خود موجب فرورفتن به افسردگی عمیق تری می شود. بنابراین سعی کنید هرگز خود را سرزنش نکنید و از خودتان خجالت نکشید، حتی اگر مقصر واقعی خودتان بودید. شما در هر حال برای رهایی از دام افسردگی به آرامش نیاز دارید.

اگر توانستید به موارد گفته شده بخوبی توجه کنید، اکنون آنقدر آرام شده اید که بتوانید به این موضوع که علت افسردگی تان چیست، بیندیشید. متاسفانه بیشتر خطایی که افراد مبتلابه افسردگی نشان می دهند این است که سعی نمی کنند دلیل افسردگی شان را شناسایی کنند و خود را همان طور درمانده رها می کنند. گاهی اوقات تنها یک احساس غیرواقعی نسبت به موضوعی شما را دچار افسردگی کرده است که با شناختن آن می توانید دوباره شادی را به خود برگردانید. فراموش نکنید بیشتر مواقع این خود ما هستیم که وجودمان را با تفکرهای نادرست غرق در اندوه می کنیم. عکس این موضوع نیز می تواند رخ دهد و می توانید شادی را از اعماق وجودتان بیابید و به خودتان کمک کنید. اگر دلایل افسردگی تان کاملاواقعی و اساسی است، به عزیزان تان اجازه دهید شما را کمک کنند یا از کمک مشاوران متخصص استفاده کنید. فراموش نکنید که باید هرچه سریع تر از دنیای افسردگی بیرون بیایید. باید دوباره یادآوری کرد که قرار گرفتن در حالت افسردگی می تواند ریشه هایی کاملاطبیعی داشته باشد، مانند زمانی که فرد از چیزی می ترسد و می خواهد فرار کند ​ یا تصور می کند همه چیز علیه اوست و خودش را بی پناه می بیند و از این دست موارد. تنها کاری که باید کرد توجه نکردن به این افکار منفی و شوم است و در عوض روی کارهایی که می تواند ما را از افسردگی برهاند باید متمرکز شد.
منبع:جام جم آنلاین

افسردگی، بیماری روشنفکرها یا روشنفکرنماها؟

  

 

 

بعضی روشنفکران درد و رنج را به شادی ترجیح می‌دهند و به همین دلیل افسرده به نظر می‌رسند. یک روانشناس به شما می‌گوید چرا روشنفکری با غم و اندوه همراه است.

عده‌ای معتقدند هرقدر یک فرد خوشحال‌تر باشد، سطحی‌تر است و برعکس هرقدر یک فرد غمگین‌تر باشد، عمیق‌تر، پرمغزتر و روشنفکرتر است. دکتر تقوی، روانشناس سلامت و مدرس دانشگاه، درباره طرز فکر روشنفکرها توضیح می‌دهد و به شما می‌گوید چرا روشنفکرها درد و رنج را راحت‌تر می‌پذیرند و به چه دلیل گروهی از روشنفکران را افسرده می‌بینیم.

تعریف افسردگی از نظر متخصصان
غم، خشم و ترس از پاسخ‌های بهنجاری است که افراد در برابر مشکلات زندگی از خود نشان می‌دهند. بسیاری از افراد برای توصیف احساس غم و ناراحتی از کلمه افسردگی استفاده می‌کنند اما از نظر علمی، ناراحتی با افسردگی بسیار متفاوت است.

علائم افسردگی در روانپزشکی
1- خلق افسرده مانند احساس غمگینی، درماندگی، احساس پوچی و همچنین گریه کردن بی‌مورد
2- کاهش قابل ملاحظه علاقه نسبت به تمام فعالیت‌ها یا فقدان احساس لذت
3- کاهش یا افزایش اشتها
4- بی‌خوابی یا پرخوابی که نوع بی‌خوابی شایع‌تر است.
5- کندی روانی - حرکتی
6- کاهش یا افزایش میل جنسی که کاهش آن شایع‌تر است.
7- خستگی یا فقدان انرژی
8- احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه
9- کاهش تمرکز و به‌دنبال آن کاهش قدرت تفکر و تصمیم‌گیری
10- افکار خودکشی تکرارشونده.

 

اگر فردی از علائمی‌که گفتیم 5 مورد یا بیشتر را به مدت 2 هفته به طور مداوم داشته باشد یک بیمار افسرده است.افزایش میزان افسردگی باعث می‌شود شما مانند قبل نتوانید از زندگی لذت ببرید.

تعریف افسردگی از نظر عوام
مردم معمولا داشتن خلق پایین، نداشتن احساس رضایت داشتن غم و ناراحتی همراه با لذت نبردن از زندگی را افسردگی تعریف می‌کنند. ویژگی مشترک تعریف عوام از افسردگی و تعریف روانشناختی آن، لذت نبردن از زندگی است.

روشنفکر کیست؟
روشنفکر کسی است که همه چیز را برای اندیشیدن مجاز می‌داند. روشنفکر کسی نیست که همه چیز را مجاز بداند و تایید کند اما به اندیشه و ذهنش این اجازه را می‌دهد که به همه چیز فکر کند.

روشنفکری مدرن
روشنفکری در حدود نیمه دوم قرن بیستم بیشتر به سمت تفکر در مسائل رنج‌آور رفته است. روشنفکرهای اولیه عده‌ای انسان تجمل‌گرا بودند که تجمل را ترک کردند و وارد عوام شدند. این افراد در زندگی با مردم عادی احساس کردند هر آنچه برچسب تجمل را با خود دارد مثل شادی، سرور، امید، شیفتگی و... نباید در بین آنها باشد. هنگامی‌که امید، شادی و لذت وجود ندارد، تصور می‌شود ناامیدی، غم، درد،  رنج وجود دارد. از اینجا تمرکز روشنفکرها روی درد و رنج و غم بیشتر شد.

فلسفه روشنفکرها
یکی از علومی‌که روشنفکران مطالعات زیادی درباره آن انجام می‌دهند، فلسفه است. فلسفه مادر علوم است. علم ریاضیات اولین فرزندی است که از مادر (فلسفه) جدا شد و روانشناسی 130 سال پیش آخرین فرزندی بود که از مادر خود فلسفه جدا شد. این آخرین فرزند (روانشناسی) بیشتر از سایر علوم بوی مادرش (فلسفه) را با خود همراه دارد. تفکر فلسفی در روانشناسی از مباحث جدی محسوب می‌شود. قسمتی از این تفکر فلسفی این است که جز بعضی از گرایش‌های خاص و اندکی از فلسفه، مانند مکتب رواقی که روی لذت تمرکز کردند، سایر گرایش‌ها بیشتر به خشم و ترس پرداخته‌اند.

 

انگیزه افراد عادی در زندگی
رفتارهای یک فرد عادی و طبیعی در زندگی در پی تامین دو هدف کسب لذت و گریز از رنج است. در روانشناسی کسب لذت تقویت مثبت نامیده می‌شود؛ یعنی افزایش احتمال بروز یک رفتار برای کسب لذت بیشتر. گریز از رنج در روانشناسی تقویت منفی نامیده می‌شود؛ یعنی تقویت رفتارهایی برای اینکه از رفتارهای منفی و رنج‌آور کاسته شود. 

انگیزه روشنفکرها در زندگی
این سؤال اینجا مطرح می‌شود که روشنفکر برای رنج، غم، فلاکت، بیچارگی، استیصال و درماندگی تا چه حد ارزش انسانی قائل می‌شود؟ در پاسخ باید گفت روشنفکر کسی است که همه این مفاهیم را به عنوان یک موجودیت انسانی می‌پذیرد. یک روشنفکر هر چیزی را به عنوان یک موجودیت انسانی می‌پذیرد نه فقط لذت و شادی را آن هم در حد تفکر. روشنفکر خود را مجاز می‌داند درباره نقش غم و رنج در زندگی انسان بیندیشد. پس اینچنین می‌توان نتیجه گرفت که روشنفکر بیشتر از سایر افراد دغدغه رنج و غم دارد.

آیا افسردگی در روشنفکرها بیشتر دیده می‌شود؟
اگر تعریف افسردگی را به ترک و فقدان لذت (anhedonia) محدود کنیم و روشنفکر را کسی بدانیم که همه تفکرات را تایید نمی‌کند اما خود را مجاز به تفکر درباره همه چیز می‌داند و با این پیش‌فرض که روشنفکر کلاسیک دهه 60 و 70 میلادی برای گریز از قوانین دست و پاگیر زندگی متمدن به سوی نوعی مخالفت آشفته فکری و عملی (آنارشی) با تفکر غالب پیشرو، به ویژه در اروپا و آمریکای شمالی می‌پردازد برای ناسازگاری با این حرکت‌ها، غم و خشم خود را به شکل شکایت از وضع موجود و نوعی خشم و افسردگی نشان می‌دهد.

اگرچه ارزیابی و مشاهده علائم بالینی افسردگی به عنوان یک بیماری روانی در روشنفکران، قطعی و حتمی‌ نیست اما بروز رفتارها و هیجان‌های منفی برگرفته از غم شدید درونی (مالیخولیا)، درماندگی و حسرت به عنوان ریشه‌های بروز افسردگی ذهنی و رفتاری در روشنفکران فراوان‌تر است. اما از نظر تشخیص گذاری روانشناختی، الزامی ‌بر افسرده‌تر بودن روشنفکران وجود ندارد!

البته در بخش‌هایی از روانشناسی که به عنوان روانشناسی عمق‌نگر مطرح می‌شود، مانند دیدگاه‌های روانکاوانه از جمله نظریات و تحلیل‌های ارائه شده توسط  شخص زیگموند فروید به عنوان بنیانگذار روانکاوی، بر رنج و غم به عنوان تجربیات عمیق انسانی تأکید زیادی می‌شود اما باید توجه کرد رنج و غم، تنها  بخشی از تجربیات عمیق انسان را شکل می‌دهد نه همه آنها را.

اگر از این منظر که انسان موجودی است که از رنج آمده و در رنج خواهد بود و در رنج خواهد رفت به روشنفکری بنگریم می‌توان گفت این فاکتور جدی افسردگی؛ یعنی رنج کشیدن و فقدان لذت، می‌تواند در آن بخش از نگاه روشنفکری که در حرکتی اعتراضی، به مخالفت با ساختارهای موجود تمدن می‌پردازد، بیشتر دیده ‌شود.

حال این سؤال پیش می‌آید که چرا مردم عادی کمتر این‌گونه می‌اندیشند و به دنیا می‌نگرند؟
روشنفکرها معتقدند مردم عادی بیشتر از اینکه بیندیشند به امور مادی و لذت‌های دنیوی مشغولند. البته این نظر روشنفکرها در مورد مردم عادی است چراکه مردم عادی هم روشنفکران را به برج عاج‌نشینی، متهم می‌سازند.
همه انسان‌ها برای خود غم‌ها و رنج‌هایی دارند و با مفاهیمی ‌مثل رنج تنهایی، رنج آزادی، رنج پوچی و اضطراب مرگ درگیرند؛ در مکتب وجودگرایی به رنج‌های وجودی از آنها یاد می‌شود در واقع سطح نگاه و مفهوم‌پردازی مردم عادی به اندازه روشنفکرها عمیق نیست.

آیا افسردگی بیماری روشنفکرهاست؟
روشنفکر اگر رفتار نمایشی نداشته باشدنسبت به سایر مردم تفکر عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر دارد. همان‌طور که عده‌ زیادی افراد قدرت‌نما وجود دارند نه قدرتمند، عالم‌نما نه عالم، طبیعتا عده زیادی روشنفکرنما وجود دارند نه روشنفکر.

ریچارد فاینمن، فیزیکدان مشهور معتقد است: «عده کمی‌ در دنیا تولید اندیشه‌‌های علمی ‌می‌کنند و سایر افراد کارمندان علم هستند.» بیشتر محققان روی نظریات دانشمندان کار می‌کنند ولی اندیشه علمی‌ تولید نمی‌کنند. روشنفکرنما کسی است که در بهترین شرایط به بسط، تجزیه و تحلیل افکار روشنفکر دیگری که اصیل‌تر است، می‌پردازد و آنها را دوباره پردازش می‌کند.

بعضی روشنفکرنماها به تجزیه و تحلیل افکار روشنفکران نمی‌پردازند بلکه بلندگوی افکار روشنفکری دیگران هستند. عده‌ای هم بسته به اینکه به کدام دیدگاه روشنفکری علاقه‌مند و معتقدند، ژست‌های خاص آن را می‌گیرند. در این افراد افکار افسردگی به شکل ناامیدی و پوچ‌گرایی بیشتر دیده می‌شود چون یک روشنفکر واقعی هنگامی‌که به مسائل عمیق می‌اندیشد در عمق آن، شادی‌ها و امیدهایی را هم می‌یابد.

اگر روشنفکر معتقد باشد که مجاز است به همه چیز بیندیشد پس باید به مفاهیمی‌مثل امید، شادی و لذت هم بیندیشد و روشنفکر واقعی و صادق تنها به درد، رنج، غم، ناامیدی و افسردگی فکر نمی‌کند.
منبع:مجله زندگی ایده آل