اخیرا در فضای شبکههای ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست میشود که در آن مجموعهای از بازیگران به جمع آوری ژن ایرانی ها و از مردم تقاضا میکنند با کمک چند گوشپاککن ( سواپ ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونهای از سلولهای دهانی خود را با هدف « نجات بیماران سرطانی » به بانک ژن جهانی هدیه کنند. در این کلیپ که رهبر آن «گلشیفته فراهانی» است با ناراحتی از سهم کم نمونههای ایرانی در بانک جهانی ژن یاد میشود و این موضوع با این برچسب که ایرانیها علاقهای به نجات دادن جان بیماران ایرانی و خارجی ندارند، تقبیح میشود. حرف اصلی کلیپ یادشده این است که برای «نجات بیماران لوسمی و سرطانی» جهان نیازمند اهدای نمونه سلولی ایرانیان است! فضای کلیپ بشدت احساسی است و در انتهای آن آدرس « بانک جهانی اهداکنندگان نمونه مغز استخوان » و مجموعه بانکهای ژن کشورهای اروپایی و آمریکا بیان میشود.
اما اصل ماجرا چیست؟
در ادامه مطلب
شاید این مطلب طولانی باشه اما خواهشا مدتی زمان بذارید و تا انتها بخونید.اطلاع رسانی فراموش نشه.
چای کوهی در ایران در دامنه کوههای البرز ،کرج ،چالوس و مازندران و نقاظ غرب ایران به حد زیاد می روید .
در اروپا نانوائیها این گیاه را خوب می شناسند زیرا کمی از آنرا به آرد اضافه می کنند که نان را بهتر و خوش طعم تر می کند .
گلهای چای کوهی برنگ سفید یا زرد می باشند که در بالای ساقه بصورت مجتمع بچشم می خورد . این گلها کمی معطر و دارای بوی مخصوصی می باشد . میوه چای کوهی بشکل کپسول است .
خواص داروئی:
از نظر طب قدیم ایران این گیاه گرم و خشک است . ماده قرمز رنگی که در برگهای چای کوهی وجود دارد وبا فشار دادن برگها از آن استخراج می شود برای التیام زخم ها و درمان سوختگی ها بکار می رود .
برای تهیه جوشانده و یا دم کرده این گیاه باید حدود یک قاشق چایخوری برگ و گل خشک گیاه را در دو فنجان آب جوش ریخته و آنرا آنقدر بجوشانید تا یک فنجان باقی بماند سپس آنرا مصرف کنید .
بطور خلاصه می توان به مورد زیر اشاره کرد :
۱)ضد کرم معده و روده می باشد.
2)ادرار آور وقاعده آور است .
3)گرفتگی صدا را باز می کند و خلط آور است.
4)برای درمان مرض کزاز بکار می رود.
5)اگر برگ آنرا بصورت پودر درآورید و روی زخم های عمیق و متعفن بپاشید این نوع زخم ها را خوب می کند.
6)درمان کننده اسهال و اسهال خونی است .
7)برای درد دنبالچه بهترین دارو است .
8)اگر مشکوک به خونریزی مغزی هستید و یا احتمال خونریزی مغزی وجود دارد حتما از این دارو استفاده کنید .
9)ضعف جنسی را درمان می کند.
10)درمان کننده بیماری مننژیت است .
11)برای درمان فلج بکار می رود .
12)سیاه سرفه را از بین می برد.
13)درد پشت و گردن و خشکی گردن را درمان می کند .
14)برای کم خونی مفید است .
15)چای کوهی اشتها را باز می کند بنابراین می توان آنرا به بچه ها و افراد مسن که اشتها ندارند داد.
16)ضد افسردگی می باشد .
17)درمان کننده بیخوابی است .
18)در درمان سرماخوردگی معجزه می کند .
19)برای درمان تب و اثر نیش سمی حشرات بکار میرود.
و بالاخره با تحقیقات جدیدی که دانشمندان روی این گیاه معجزه آسا انجام داده اند و دریافته اند که چای کوهی می تواند ویروسها را از بین ببرد و حتی روی ویروس بیماری AIDS نیز اثر درد .مدتی است که بیماران مبتلا به ایدز ازاین گیاه استفاده میکنند که سیستم دفاعی بدن آنها را تقویت کرده وبیماری را تخفیف می دهد .
دانشمندان مدتی است که روی اثر چای کوهی بر روی سرطان خون تحقیقات دامنه داری راشروع کرده اند و به نتایج درخشانی دست یافته اند .
همانطوریکه قبل گفته شد این دارو اثر بسیار خوبی بر روی افسردگی دارد البته اگر سه روز متوالی از این دارو استفاده شود حالات افسردگی را از بین برده بیخوابی را مداوا می کند و بیماران اعتماد بنفس خود را باز می یابند . به صورت دم کرده و در گاهی از اوقات برای مرحم زخمها به کار میرود.
لبو به دلیل داشتن فیبر، که خاصیت کاهش چربی خون را دارد و همچنین اسید فولیک موجود باید در برنامههای غذایی ما به ویژه بیماران قلبی قرار بگیرد.
به گزارش فارس، دکتر جعفریان متخصص تغذیه در خصوص خواص چغندر برای درمان بسیاری از بیماریها گفت: لبو به دلیل داشتن فیبر، که خاصیت کاهش چربی خون را دارد و همچنین اسید فولیک، باید در برنامههای غذایی بیماران قلبی قرار بگیرد.
وی در ادامه گفت: این فیبرهای موجود در چغندر موجب کاهش کلسترول خون و کاهش خطر بروز سکته قلبی در بیماران قلبی است.
وی افزود: لبو که قسمت پخته شده ریشه چغندر است پاک کنندهای بسیار قوی است که می تواند معده را شست و شو دهد.
وی اظهار داشت: مفید ترین و بهترین بخش چغندر برگ آن است و به ترتیب ساقه و در آخر ریشه چغندر مفید است.
وی در آخر گفت: قند ریشه چغندر برای مبتلایان به دیابت نیز مضر است.
به ماههای سرد سال رسیدهایم، به زمانی که تعداد زیادی از افراد دچار بیحوصلگی و افسردگی فصلی میشوند و دیگر خودشان را نمیشناسند.
مطب روانشناسها و روانپزشکها پر میشود از بیماران بیحالی که از زندگیشان شکایت دارند و علاقهای به انجام دادن کارهایشان ندارند. به جای آنکه ابتدا دست به کار نوشتن قرصهای متعدد شوید، این 10 کاری که میتوان برای درمان افسردگی انجام داد، بخوانید. چه بسا بتوانید بدون درمان دارویی به بیماران خود کمک کنید.
1. برنامه ثابت بچینید: زمانی که فردی به شما مراجعه میکند و از غم و ناراحتی مینالد، پیش از آنکه دست به نوشتن نسخه بزنید، حواستان باشد که او نیاز به برنامهای ثابت برای زندگیاش دارد. دکتر ایان کوک که روانپزشکی در موسسه تحقیقاتی افسردگی در دانشگاه یوسیالای است درباره این موقعیت میگوید:« ابتدا برنامهاش را از نظر میگذرانم چون بعضیوقتها فقط کافیست برنامهای ثابت برای زندگی افراد بچینی و از افسردگی نجاتشان دهی.» در این مواقع موثرترین عنصر زمان است که باید بدون فکر و خیال بگذرد. به همین خاطر برنامهای که بتواند به صورت مقطعی به زندگی بیمار نظم دارد و کاری کند که روزهایش یکی پس از دیگری سپری شوند، در مدت زمانی مشخص به او کمک میکند تا دوباره روی پا شود.
2. تعیین هدف: وقتی که بیمار افسردهای به شما مراجعه میکند، بیشترین تصوری که دارد؛ ناتوانی در رسیدن به خواستهها و اهدافش است. حسی که باعث میشود احساس بد بیشتری داشته باشد. برای گذر از این موقعیت به او کمک کنید تا هدفهای کوتاهمدت و روزانهای برای خود تعیین کند و خودش را با آنها بشناسد. دکتر کوک میگوید:« ما از مراجعان میخواهیم تا در آغاز قدمهای خیلی کوچکی بردارند. هدفهای کوچکی که مطمئن هستند در آنها به موفقیت میرسند. مثلا به آنها میگوییم تا ظرفهای کثیف خانهشان را به صورت روزانه بشویند.» همانطور که به او کمک میکنیم هدفهای کوچکی داشته باشد، او را به سمت هدفهای مهمتر و بزرگتر سوق میدهیم.
3. ورزش کردن: اجازه بدهید اندورفین کار خودش را انجام دهد. ممکن است سود بلندمدتی نیز عاید بیمار شما شود. دکتر کوک میگوید:« هیچوقت فراموش نکنید که ورزش روزانه مغز را تقویت میکند، تا نگاهی مثبتاندیش به اتفاقها و وقایع داشته باشد.» اما در آن لحظه مراقب باشید که بیماران شما ممکن است به صورتی دیوانهوار به ورزش بپردازند و فکر میکنند باید تبدیل به قهرمان دوی ماراتن شوند. به آنها یادآوری کنید که همان ساعتهای کوتاه پیادهروی در طول هفته برای آنها مفید است.
4. سالم بخورید: یکی از دلایل ثابتی که باعث میشود تا افراد نسبت به بیماری خود آگاه شوند، غذاخوردن عصبی و اضافهوزن ناشی از آن است. شما میدانید که هیچ رژیم غذایی معجزهآسایی برای درمان افسردگی وجود ندارد، اما بیمار شما چنین علمی ندارد. خوب است اگر او را تشویق کنید تا مراقب غذا خوردنش باشد و جلوی غذاخوردن عصبی را بگیرد. یادتان باشد که طبق تازهترین تحقیقات، شواهدی وجود دارد که غذاهای با امگا 3 فراوان، شبیه به ماهی سالمون (ماهی آزاد) یا تون، و غذاهایی با اسید فولیک، شبیه به اسفناج یا آووکادو، به کاهش افسردگی کمک میکنند.
5. خواب کافی: خواب کم یکی از چرخههای معیوب در افسردگی است، و سئوالی که شما باید در همان ابتدا از بیمار بپرسید. کم شدن فرصت خواب باعث میشود تا بیمار دچار افسردگی بیشتری شود. از بیمار بخواهید تا داستان یک روز زندگیاش را برای شما تعریف کند. در همان مرحله اول به او پیشنهاد بدهید تا تغییری در سبکزندگی روزمرهاش ایجاد کند. در ساعت معینی به رختخواب برود و در ساعت معینی از رختخواب بیرون بیاید. از او بخواهید در طول روز چرت نزند. به او بگویید؛ تمام عواملی که ذهنش را مغشوش میکنند، از رختخوابش بیرون بیاورد. نه کامپیوتر آنجا باشد، نه تلویزیون و نه تلفن همراه.
6. مسئولیتگریزی: زمانی که یک بیمار به شما مراجعه میکند، ممکن است به سادگی برای شما توضیح دهد؛ میخواهم مسئولیتهایم را در خانه و در محیطکار کم کنم. این تصمیم معمولا از سوی خانواده و دوستان و آشنایان فرد تقویت میشود که ما پزشکان اسمش را دوستی خاله خرسه میگذاریم. مراقبت باشید که آنها دست به چنین کاری نزنند. باقی ماندن در فعالیتهای ثابت و مسئولیتهای روزانه میتواند شبیه به طبیعیترین درمان افسردگی عمل کند. این فعالیتهای ثابت به افراد کمک میکند تا احساس خوشایندی از به انجام رساندن کارهایشان داشته باشند.
7. مقابله با افکار منفی: بخش مهمی از مقابله با افسردگی در مغز اتفاق میافتد و مبارزه جانانهای که میان افکار منفی با ذهن در جریان است. بهتر است راهی پیدا کنید تا به چرخه اصلی ذهن بیمار نزدیک شوید، و آن چرخدندهها را دستکاری کنید. با اضافه کردن منطق به تفکر بیمار میتوانید از راه درمان طبیعی وارد شوید. به او کمک کنید تا تمرین ذهن مثبت را انجام دهد. مغز او نیاز دارد تا هرچه سریعتر راه نجاتی برای خودش پیدا کند. شما نیز به او کمک کنید.
8. بیماران بینسخه: یکی از خطرهایی که بیماران شما را تهدید میکند و کمتر به آن توجه میشود، استفاده از داروها بدون تجویز پزشک است. بهتر است از همان ابتدا وضعیت خود و بیمارتان را مشخص کنید، و به صورتی صریح از او در این باره بپرسید. دکتر کوک میگوید:« از او بپرسید چه غذاهایی میخورد و چه داروهایی مصرف میکند و جلوی دردسرهای آیندهتان را بگیرید.»
9. کارهای تازه: مغز شما به عنوان پزشک باید سرشار از ایدههای تازه برای گذران زمان باشد. کسی که به سراغ شما میآید، گاهی اوقات انگیزهای برای رفتن به موزه ندارد، انگیزهای برای رفتن به سینما ندارد و هیچ گزینهای به ذهنش نمیرسد تا فعالیت تازهای انجام دهد. وظیفه شماست که راهکارهای تازهای به او نشان دهید و برای مثال به او پیشنهاد کنید تا کتابش را بردارد و به پارک برود و روی نیمکت پارک شروع به خواندن کتاب کند. به او پیشنهاد بدهید کلاس زبان برود. اگر بیمار شما نسبت به این کار واکنش منفی نشان داد، به صورتی صادقانه با او برخورد کنید و دلیل اصلی را به او بگویید. دکتر کوک میگوید:« وقتی که ما خودمان را مجبور میکنیم تا کارهای متفاوت انجام دهیم، در مغز ما فعل و انفعالات شیمیایی اتفاق میافتد. وقتی وضعیت همیشگی را تغییر میدهی، سطح دوپامین موجود در مغز تغییر میکند که منجر به احساس لذت و آموزش توامان میشود.»
10. شاد باشید: فراموش نکنید کسی که به سراغ شما میآید از افسردگی رنج میبرد و شاد بودن را فراموش کرده است. به نظر او هیچچیز در دنیا ارزش خوشآمدن ندارد. به او کمک کنید تا احساس سرزندگیاش را با استفاده از فعالیتهای مفرح به دست آورد. در این موقعیت مجبور نیستید از کارهای خوشایندی که به خودتان احساس خوبی میدهد، استفاده کنید. همین اندازه که به او بگویید به کارهایی بپردازد که پیش از این میپرداخته و از آنها لذت میبرده است، کفایت میکند.
منبع: روزنامه سپید/سلامت نیوز