دلنوشته : اقای ریس جمهور حکم شهادت پدرم را بخاطر اینکه من فعال حقوق بشر و نویسنده و وبلاگ نویس هستم نمی دهند و می گویند ما مسیحی هستیم ……درخواست صدور حکم شهادت پدرم هستم
پدرجانباز ۶۵ درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس (۵۹ تا ۶۱) بعداز سالها بیماری و کار فتادگی و خانه نشینی طوری که نمی توانست از جایش تکان بخورد و اکثر روز در بیمارستان بود ..
در پاییز ۱۳۸۸ براثر جانبازی در بیمارستان آستارا براثر جراحت جانبازی به شهادت رسید سالهاست مادر مرحوم وخانواده من پی گیر حکم شهادت پدرم هستیم متاسفانه بر اثر اعمال نفوذ نتیجه نداده است.. چون ما مشغول کفن و دفتن پدرم بودیم نمی دانستیم چه مدارکی نیاز است برای کمیسیون ماده ۱۵ و بنیاد شهید آستارا هم از ما نخواست ..چون دکتر بیمارستان نمی دانست پدرم جانباز است فقط علت آخرین مرگش را نوشت و بنیاد هم از ما نخواست نامه ای و نظریه دکتر بگیریم…بعداز صدور کمیسیون تجدید نظر ماده ۱۵ که حکم شهادت پدرم را تایید نکرد..
بعداز بررسی فهمیدیم افرادی در بنیاد شهید آستارا و گیلان به عمد بخاطر اعمال نفوذ مدارک پزشکی بیمارستان شفا و بستری بیمارستان ایثار اردبیل ( بیمارستان بنیاد شهید ) و نظریه دکتر معالج را به کمیسیون نفرستادند ..( در این امر در سال ۱۳۸۸ شخص مشایی و نماینده اسبق دخیل بودند چون من در نشریات و وبلاگهای معروف خودم برعلیه این جریان آگاه سازی می کردم )
ما طی نامه ای از بنیاد از بیمارستان شفا رشت و بیمارستان ایثار اردبیل مدارک پزشکی را قبلا کمیسیون نشده بود و همچنین تایید دکتر بیمارستان که پدرم براثر جانبازی فوت شده یعنی شهید است..
متاسفانه بنیاد شهید استارا و گیلان کارشکنی علنی نمودند و می نمایند و مدارک پزشکی اصل را نمی فرستند با اعمال نفوذ در کمیسیون تجدید نظر ۱۵ بنیاد از صدور حکم شهادت پدرمان ممانعت کردند آنهم بخاطر ۵ درصدو حتی درصدد محاکمه من و تخریب قبر پدرم چون روی قبر نوشتم شهید جانباز بودند.. و درخواست بررسی بعضی پرونده های دیگر که در گیلان حکم شهادت گرفته اند معلوم می شود پدرمان با ۶۵ درصد مستحقق حکم شهادت می باشد فقط اعمال نفوذ می کنند ..متاسفانه فکر می کنند ما مسیحی هستیم( چون جریان انحرافی مشایی و نماینده اسبق این شبهه را بوجود آوردند ) این هم شده است قوز بالا قوز در صورتیکه ما جد در جد مسلمان هستیم و یکی از علل های اعمال نفوذ برای عدم صدور حکم شهادت پدرم چون من وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر هستم..حالا که شما به گیلان آمدید درخواست رسیدگی داریم … توضیح اینکه مادر مرحوم من در ۱۴ فروردین امسال فوت کردند مستمری بگیر حالت اشتغال پدرم ۶۵ درصدبودند..بنیاد آستارا حتی به مراسم هفتم نیامد وحتی حق کفن و دفن ندادند و گفتند به همسر جانباز مستمری بگیر ۶۵درصد کفن و دفن تعلق نمی گیرد و به وضعیت مادرم چه بعد و قبل از مرگ رسیدگی نکردند
از جنابعالی درخواست رسیدگی به پرونده کمیسیون پزشکی ماده ۱۵ پدر مرحوم مان هستیم تا انشاالله حکم شهادت ایشان صادر شود …ما خانواده متعهده هستیم از بنیاد بغیر از جکم شهادت و افتخار چیزی دیگر نخواهیم ..
——————-
سایتهای معروف ملی و حقوق بشری که نماینده اسبق و جریان انحرافی بخاطر همان با خانواده ما لج کردند و پس مانده آنها نمی خواهند حکم شهادت پدرم صادر شود.astaranews.com /irannews1.ir/dardnews.ir/astarao.blogfa.com حتی جریان انحرافی با اینکه من درروستای سیبلی شورا بودم مرا رد صلاحیت کردند و حتی از صدور پروانه هفته نامه آبادگران شمال و روز نامه الکترونیک درد نیوز من ممانعت و جلو گیری و رد صلاحیت نمودند و خیلی بلا سرم اوردند …
—————————————
فعال حقوق بشر و محیط زیست و روز نامه نگار و نویسنده پنچ کتاب (پنجمین کتابم بنام بر رسی تاریخ حقو ق بشر و محیط زیست سال ۹۰ چاپ شده است ) و وبلاگ نویس اسماعیل اسدی دارستانی فرزند جانباز ۶۵ درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس
قسمتی از مصاحبه فاش نیوز با مسئول محترم ایثارگران ارتش جناب سرهنگ جعفری در خصوص ماده ۱۰۸ :
فاش نیوز: نحوه پرداخت بعد از احراز جانبازی چگونه است؟
- وقتی جانباز چه کادر چه وظیفه در ارتش درصد جانبازی می گیرد و توسط کمیسیون عالی پزشکی مشمول بند «ج» می شود که یکی از موارد قانونی مذکور در ماده 108 ارتش است به سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح معرفی می شود و به عنوان یک فرد بازنشسته مشمول دریافت مستمری و تحت پوشش بیمه درمانی خانواده قرار می گیرد. جانباز بر حسب وضعیتش مشمول 2 نوع از بند «ج» می شود:
1 – بند «ج» جزئی که استحقاقش در همین حد است.
2- بند «ج» کلی که تبدیل به حالت اشتغال می شود و از مزایای حالت اشتغال برخوردار می شود. همانطور که در ابتدا به آن اشاره نمودم برای اجرای قانون حالت اشتغال پرسنل وظیفه قانون، بنیاد شهید را مکلف کرده است و ما ملزم به معرفی جانباز به بنیاد شهید هستیم. اما متأسفانه تا به امروز ساز و کار اجرای این قانون در بنیاد برای پرسنل وظیفه مهیا نشده است.
به طور کلی بند «ج» دو قسمت می باشد : 1 – جزئی 2 – کلی که به همان حالت اشتغال با در نظر گرفتن دریافت مستمری و بیمه اطلاق می شود، اما در بنیاد در حال حاضر آنها فقط حق پرستاری و ما به التفاوت حقوق حالت اشتغال را می گیرند. ولی در هر صورت تحت اجرای قانون حالت اشتغال مانند همرزمان شهیدشان نیستند. مثلاً یک شهید سرباز که خانواده و همسر داشته، اکنون خانواده وی مطابق با درجه آن شهید حقوق می گیرند و پس از پایان دوره 30 سال بازنشسته می شود و خانواده وی پاداش خواهند گرفت، اما همرزم شهید سرباز که اکنون قطع نخاع شده و 70 درصد بنیاد و 95 درصد ارتش را گرفته ، نه از درجه و نه از حقوق حالت اشتغال مطابق با درجه برخوردار می گردد و وضعیتش هم بعد از 30 سال پایان خدمت مشخص نیست که آیا به وی پاداش تعلق می گیرد یا خیر؟ قانون تصریح دارد که بنیاد این اقدامات را انجام دهد ولی فعلاً بنیاد ساز و کارش را برای اجرای آن تعیین نکرده است.
فاش نیوز: بند «الف» و «ب» ماده 108 را هم توضیح دهید؟
- تفاوت این سه بند در امتیازات است. بند «الف» امتیازاتش بسیار کمتر از بند «ج» است. مثلاً جانباز وظیفه ای که شامل بند «الف» می شود، مستمری شامل حالش نمی شود و همچنین تحت پوشش بیمه هم قرار نمی گیرد؛ فقط کمک هزینه ای هر چند وقت یک بار به صورت پاداش پرداخت می گردد و همچنین کسر خدمت سربازی که شامل حال فرزندانشان می گردد.
بند «ب» بیشتر برای پرسنل کادر است که علی رغم ضایعات وارده بر بدنشان، مایلند ادامه خدمت دهند. بند «ب» در حقیقت همان بند «ج» است که اجرای آن اختیاری است و توسط خود پرسنل انجام می گیرد.
بسیاری از درک مشکلات جانبازان نخاعی عاجز هستند. وقتی جانبازی میگوید 33 سال است که من در ماشین مینشینم و همسرم برایم خرید میکند زیرا خیابانهای شهر آماده ویلچر من نیست. یا وقتی میگوید فرزند کم سن و سال یک جانباز اشک میریخت و میگفت میخواهم کنار پدرم در پارک دوچرخه سواری کنیم مثل بقیه پدر و پسرها آن هم با اوضاع نابسامان پارک های شهر برای جانبازان ویلچری یا وقتی جانبازی از وزیری روایت میکند که میگفت: مگر نیاز است که جانبازان از خانه بیرون بیایند؟ دوباره این گزاره تأیید میشود که خیلی از مسئولان از درک مشکلات جانبازان نخاعی عاجز هستند. حتی مدیران بحران ، معنی مانع برای فرد ویلچری و جانباز را نمی فهمد تا چه برسد برای ایجاد تمهید .