پستهای فیسبوک|اس ام اس عاشقانه|خنده دار
مورد داشتیم چهارتا دختر داشتن امتحان راهنمایی رانندگی میدادن
مامور به دختره که پشت فرمون بوده گفته ردی
دختره گفته چرا؟!
گفته از لاین خارج شدی!
دختره زده زیره گریه که ، جناب سروان به جون خودم پیشنهاد دوستی زیاد میدادن
واسه این از لاین اومدم بیرون
اون سه تا دختره پشتی هم داشتن سریع لاین و نصب میکردن
مامور الان تو کماست واسش دعا کنید..!
.
.
.
.
پسر ۱۳ ساله نوشته دیشب طمع بوسه اش را نچشیدم
اونوقت من اولین باری که با یه دختر قرار داشتم ۲۲ سالم بود
از شدت استرس جای اینکه به خودم ادکلن بزنم به آیینه زدم
.
.
.
.
دختره هنوز سنش ۲ رقمی نشده تو گوشاش النگو انداخته به نافشم گوشواره
اونوقت من دفعه اولی که سوراخ نافمو دیدم دو روز گریه کردم
فکر می کردم سوراخ شدم کم کم بادم خالی میشه میمیرم
.
.
.
.
فیسبوک- آخرین بازدید : ۶دقیقه قبل
پلاس- آخرین بازدید : ۲دقیقه قبل
ویچت- آخرین بازدید : ۷دقیقه قبل
وایبر- آخرین بازدید : ۱۰دقیقه قبل
درس- آخرین بازدید : ترم قبل :دی
.
.
.
.
نمیدونم جریان چیه هر وقت تنهایی قلیون میکشم بهم حال نمیده
دوست دارم یکی باشه با هم بکشیم…. !
بعد وقتی یکی هست با هم میکشیم دوست ندارم بهش بدم بکشه…
« آیا مادرش هم او را به اندازه ی من دوست داشت ؟ آیا کسی می توانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد ، و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند ؟ آدم پر میشود . جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند . نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد ، و هیچ گاه دچار تردید نشود . »
واقعاً مادرت تو را بیش تر دوست دارد یا من تو را بیش تر و بیش تر دوست دارم ، خُب احساس ِ مادرت فرق می کند ، احساس ِ من هم ، فرق می کند ، یک حس ِ بکر و ناب ، که هیچ کس قادر به درک ِ این دوست داشتن نمی شود ، و فقط خودم می دانم که خوش حالم ، از این ناراحتی ها ، از این اشک ریختن ها ، خوش حالم ، خوش حالم که هستی ، که احساست می کنم ، برایِ خودِ تو می نویسم ، برایِ تو از تو می نویسم ، خوش حالم ، نمی خواهم یعنی دروغ چرا نتوانستم که بخشی از زنده گی ام باشی ، به خودم آمدم و دیدم همه یِ زنده گی ام شده ای ، که همه یِ فکرم شده ای ، همه یِ رویایم ، نهایتِ آرزویم ، که دلم تنها برایِ تو بلرزد ، و به هیچ کس جر تو فکر نکند ، این می شود همه یِ خواسته یِ من از زنده گی ، خدا.
تاریخ : ۲۹-۰۹-۹۳ | نویسنده : مترجم: سمیه اسکندری فر
این موضوع ، مهم ترین موضوعی است که پسران و دختران جوان عمیقاً آن را می شناسند: عشق و محبت. می خواهیم از صمیم قلب درباره ی آن صحبت کنیم.
بیایید تا در رابطه با دوستی میان پسران و دختران جوان کاملاً واضح و روشن سخن بگوییم و سعی کنیم که راستگو بوده و قلب هایمان را به روی هم بگشاییم.
غریزه ای فطری
آیا عشق و دوست داشتن غریزه ای فطری و درونی است که خداوند متعال آن را در وجود انسان قرار داده است؟ و آیا انسان می تواند بدون عشق و دوست داشتن زندگی کند؟
بی تردید شما می دانید که ما در دایره ی دین سخن می گوییم و توقع دارید که بگوییم: عشق و دوست داشتن، همان محبت تو به نسبت به پدر و مادرت است!
و اصل در عشق و محبت محبت الله می باشد، ولی می توانیم به انسان بگوییم که از دوست داشتن و محبت ورزیدن دست بکشد؟
کسی نیست که بتواند بدون محبت و عشق زندگی کند، چرا که این یک فطرت و غریزه است و اگر خداوند آن را در وجود ما نمی آفرید هیچ امیدی به استمرار و تولید نسل بشریت نبود.
بنا براین غریزه عشق یکی از دلایل استمرار هستی است ؛ پس نمی توان حتی به پس زدن غریزه اندیشید یا آن را از زندگی حذف کرد یا در صحبت ها آن را نادیده گرفت.
شاید برخی گمان کنند که چیزی با عنوان عشق و محبت وجود ندارد که البته چنین منطقی اشتباه و مقدمه ای شکست خورده است.
غریزه و عشق از آغاز زندگی و از زمان خلقت آدم آغاز گردیده است. در حدیث آمده است که وقتی آدم وارد بهشت شد، احساس تنهایی کرد، یعنی علی رغم زندگی در بهشت، کمبود را احساس کرد.آری او احساس کرد که نیازمند حوا است .
این سخن گزافه و خیالی نیست، بلکه در حدیث نبوی آمده است ؛ پس در همان حال که آدم خوابیده بود خداوند از پهلویش – از جنس خودش – حوا را آفرید، وقتی بیدار شد او را در کنارش یافت، گفت: تو که هستی؟
گفت: یک زن
گفت: نامت چیست؟
گفت: حوا
گفت: چرا آفریده شده ای؟
گفت: تا در کنار من به آرامش برسی.
بدین معنا که زن رمز اطمینان و آرامش است به همین خاطر حوا خطاب به آدم گفت:(تا در کنار من به آرامش و سکونت برسی) ؛ نه این که حوا کنیز و دارایی مرد باشد.
پیام این گفته حوا به آدم بیانگر این است که: ای آدم و ای آدمیان روی زمین! جز در کنار حوا و سایر زنان آرامش و اطمینان نخواهید داشت ! این دین ما، اسلام ما، فهم و برداشت ما از آن است.
عجیب اینکه با مطالعه برخی از کتاب های آسمانی و غیر آسمانی در ادیان دیگر، خواهی یافت که با دیدگاهی ظالمانه به حوا می نگرند، گویی از جنس انسان و بشر نیست. یعنی در مرتبه ای پایین تر از مردان است؛ برخی او را باعث و بانی معصیت آدم می دانند و او را سبب فروآمدن آدم به زمین و خوردن از آن درخت ممنوعه پروردگارمی شمارند، اما واقعیت این است که قرآن هرگز چنین سخنی نمی گوید بلکه هردو را باهم و در یک سطح و در یک مسئولیت قرار می دهد، (فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَهِ إِلَّا أَنْ تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ) اعراف/۲۰ (پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورت هایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان نمایان گرداند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد، جز برای آنکه مبادا دو فرشته گردید یا از زمره جاودانان شوید.)
این آیات نمی گویند که ابلیس فقط حوا را (فریفت) و گول زد، بلکه باعث لغزش هردو شد و هر دو را با هم وسوسه نمود، زیرا مسئولیت شان مشترک است و هر دو با هم از میوه درخت خوردند و با هم به زمین فرو فرستاده شدند.
*آثار و داستان های گذشتگان می گوید که آدم در هند فرود آمد و حوا در جده و شاید این نام(جده) از همین جا منشاء گرفته است یعنی (مادر بزرگ) بنی آدم.
گفته می شود که آدم همچنان به دنبال حوا می گشت تا این که در کنار کوه عرفات یکدیگر را دیدند و اگر توجه کرده باشید در می یابید که عرفات به جده نزدیکتر تا هند ؛ یعنی آدم از هند آمد و رنج و زحمت کشید و پیوسته به دنبال حوا می گشت تا اینکه بالاخره به او رسید.
بدون شک این است زن و نقشش در زندگی، ما ارتباطات بسیار زیبا و لطیفی میان مرد و زن را در پیش داریم.
@عشق حضرت ابراهیم و همسرش سارا.
او همسرش را از جان و دل دوست می داشت حتی با وجود بچه دار نشدنش، هشتاد سال با وی زندگی کرد، و به خاطر عشق و علاقه ای که به او دارد حاضر نیست مجدداً ازدواج کند مگر پس از درخواست و اصرار او که با هاجر (مادر اسماعیل) ازدواج کرد آن هم فقط به منظور اینکه بچه دار شوند.
آیا عشق و محبت می تواند به چنین مرحله ای برسد؟ هشتاد سال نمی خواهد احساسات همسرش را جریحه دار سازد ؛ تازه بعد از ازدواج با هاجر و به دنیا آمدن اسماعیل نیز که احساس کرد ، وضعیت موجود چندان برای سارا خوشایند نیست تصمیم گرفت همسر جدیدش ، هاجر و پسرشیر خوارش اسماعیل را صرفاً بخاطر جلب رضایت همسر محبوبش سارا به مکانی دور ببرد…
حال نظرتان نسبت به این ارتباط مهربانانه ی والا مقام چیست؟ عشق، عشق است مطلوب و زیباست، چه عشقی؟ این همان چیزی است که ما می خواهیم به آن برسیم.
*روزی عمرو بن عاص نزد رسول الله آمد و از ایشان پرسید : محبوب ترین شخص نزد تو کیست؟ فرمود: (عایشه).
همینطور محبت عمربن خطاب به همسرش. یکی از اصحاب از دست همسرش بسیار ناراحت می شد، چون همیشه صدایش بلند بود و فریاد می زد و همانطور که می دانید برخی از زنان حنجره پر سر و صدایی دارند. این صحابی از شدت ناراحتی نزد امیر المومنین عمر بن خطاب رفت، خواست در را بکوبد اما صدای همسر حضرت عمر را شنید که بر حضرت عمر داد می کشید و صدایش از بیرون شنیده می شود ،پس نا امید شد و بازگشت ، در همان اثنا که قصد بازگشت داشت حضرت عمر در را گشود و به او گفت: گویی نزد من آمده بودی؟ مرد گفت بله، آمدم که از صدای بلند همسرم نزد تو شکایت کنم ولی تو را نیز مثل خود یافتم!!
عمر گفت: او مرا تحمل کرده است، لباسم را شسته،رخت خوابم را پهن کرده، فرزندانم را تربیت نموده و خانه ام را پاکیزه و نظافت کرده است، همه این کارها را بدون اینکه خداوند به او فرمان دهد انجام می دهد و داوطلبانه بدان می پردازد، همه این ها را تحمل کرده است، حال من فریادها و صدای بلندش را تحمل نکنم؟!
این است عشق، محبت و عاطفه منطقی !
نویسنده: عمرو خالد / مترجم: سمیه اسکندری فر
در ٦ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه از مدرسه
در ١٢ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست
در ١٨ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... گرفتن گواهى نامه رانندگى
در ٢٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه
در ٣٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن
در ٤٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن
در ٥٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پول داشتن
در ٦٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... برقرارى رابطه
در ٦٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... تمدید گواهى نامه رانندگى
در ٧٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... داشتنِ دوست
در ٧٥ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... پیدا کردن راه خانه
در ٨٠ سالگى ... موفقیت عبارت است از ... کثیف نکردن شلوار
زمین گرده ...
تنها بودن قدرت می خواهد و من قدرتمندم،
این قدرت را کسی به من داد که روزی میگفت:
تنهایت نمیگذارم…
باران را دوست دارم
چون رفتن را بلد نیست..!
.
.
.
فقط می آید..
در رندگی مهم نیست به کجا می رویم،
مهم آن است که با چه کسی سفر میکنید
از دیروز هر چه می نوشتم
عاشقانه بود
از امروز
هر چه بنویسم
صادقانه است
عاشقانه
دوستت دارم
ﻣﺮﺍ ﻣﺤﮑـــــﻢ ﺗﺮ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﯿﺮ …
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗــــﻮ ﺭﺍ …
ﺑﻪ ﺩﺳـﺖ ﺧﺎﻃـﺮﺍﺕ ” ﻟﻌﻨﺘﯽ ” ﺑﺴـﭙـﺎﺭﻡ
حافظه ی آدمهای غمگین قویست
می دانند کجای آن روز مردند….
رسیدن فردا برای هیچکس حتمی نیست…
پس به کسانی که دوستشان دارید ابراز عشق کنید..
چرا که شاید فردا هرگز نیاید…
اینجا زمین است…
به زمینت می کوبند…
سر پول عشقت را می فروشند…
به خیانت می گویند تفکر اروپایی…
اگر عاشق باشی فکر می کنند احمقی…
گاهی باید بی رحم بود…نه با دوست نه با دشمن بلکه با خودت و چه بزرگت میکند آن سیلی محکمی که به خودت میزنی…..
ما بی تربیت نیستیم که تربیت داریم منتها صلاح نمیبینیم ازش استفاده کنیم
در داوری در مورد دیگران؛
عامه مردم، بی آنکه مزدی بگیرند؛
اضافه کاری می کنند …!
دختــــره بینـــی عمل میکنه تا به چشـــم بیاد
پسره باشگاه بدنسازی میره تا جلب توجه کنه !
امـــا …
خدا وکیلی چند بار شعور مون رو عمل کردیم تا رو فرم بیاد ؟
خداوندا!
اراده ام را به زمان کودکی بازگردان
همان زمان که برای یکبار ایستادن هزار بار می افتادم اما نا امید نمی شدم..
میان انسان و شرافت
رشته باریکی وجود دارد
و اسم آن قول است
ماندن به پای کسی که دوستش داری……
قشنگ ترین اسارت زندگی است……
دوست داشتن به حرف نیست….!!
به وقتیه که برات میذاره،
به ارزشیه که برات قائل میشه،
به دلگرمیه که بهت میده،
اما وقتی طرفت همش نیست!!
وقتی تو توی لحظه لحظه زندگیت تنهایی..
این دوست داشتن نیست!!
“دوست داشتن”این نیست که جاخالی هاشون رو باتو پر کنند! اینه که بخاطرتو…” جاخالی کنند”.!!!
همراه ماباشید.