جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

فرندز هوم 3!

 سال پیش دی‌ماه به‌خاطر امتحانات دانشگاه و کنکور تنها سه‌بار از خانه خارج شدم. دو بار برای گرفتن ِ کتاب و جزوه و یک بار هفدهم دی به هتلِ استقرارِ خانه‌ی دوستی‌های عزیز. آن‌جا بود که میم با آقای ناشرِ عزیز صحبت‌های نهایی را انجام داد و من مهر 14 عزیز را دیدم. امسال دی امتحانی ندارم، کنکوری هم نیست اما عموما در خانه هستم و دلیلِ خاصی برای خروج از منزل وجود ندارد. اما این بار هم سیزدهم دی‌ماه، دیدنِ مهر14عزیز همان ِ دلیلِ گرمی بود که من و میم را از خانه خارج کند. با این‌که میم زیر حجمی از آلرژی پوستی چهره‌اش پنهان‌شده‌است و دو روزی از کار مرخصی گرفته‌است که دانشجوها او را با این چهره‌ی ترسناک نبینند، باز هم دیدیم دلیلی نیست که این فرصتِ شیرین را از دست بدهیم. نشستیم. و دقایقِ صحبت‌مان بیشتر از همیشه بود. این بار چای هم بود. حتی اگر آدم چای‌بخوری نباشم و متهم شوم به اینکه لابد قهوه نسکافه خورم و توی دلم در جواب آسدمجتبی بگویم مــــن؟ منی که از قهوه و هرچیز که با آن سنخیتی دارد بیزارم؟ اما باز هم حس کنم چه خوب که چایی هست. حتی فرصت دوبار چای خوردن هست، صندلی هست. یعنی عجله نیست و فرصتی است برای صحبت و شنیدن و حتی ثانیه هایی سکوت. در یزد چند ثانیه، سالِ پیش در مشهد چند ثانیه، تبریز نزدیک 5 دقیقه مکالمات طول می‌کشید. اما این بار در خانه‌ی‌دوست کلی. البته که گاهی شنیدن را به صحبت‌کردن ترجیح می‌دهم بخصوص اگر شنیدنِ مکالماتِ دو عزیز باشد که یکی‌شان میم است و یکی شان مهر14 عزیز. حتی اگر خیره شوم به مجید‌دل‌بندمی که از تلویزیون پشتِ سرِ مهر14 عزیز پخش می شود و تصویرش توی شیشهِ هتل افتاده است، و بعد از آن یوگی و دوستان، اما حواس‌م نه به مجید‌دل‌بندم باشد و نه به یوگی و دوستان. و یک صندلی خالی آن میان باشد و توی دلم بگویم آنجا قطعا جای مهر16 نازنین است که تا‌به‌حال کنارشان ننشته‌ام در چنین شرایطِ بی تعجیلی. سالِ پیش را عکاس تهرانی س.فدائیان ثبت کرد بی آنکه حواس‌مان باشد و بی‌آنکه بداند شد یکی از بهترین یادگاری‌ها. اما امسال کسی نبود که حتی بی‌خبر ثبت‌مان کند. اما کلمات همواره آماده‌اند تا لحظه‌های خوب را ثبت کنند. داشتم فکر می‌کردم چه خوب که نامِ جشنواره را گذاشته‌اند خانه‌ی‌دوست...

به قولی: خانه‌ی دوست‌تان گرم...