جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

تشکر و قدر دانی ویژه از استادانم

به نام خداوند گل ها و پروانه ها


سلام و عرض ادب و احترام


انسان به داشتن همکارانی فهیم و با ادب و عزت مند  ،احساس غرور و افتخار می کند.در این چند

روزه شرمنده همکارانی گشتم که باید در برابر ادب و احترام وتواضع و علم آن بزرگواران  ، زانوی


ادب بر زمین نهم . هیچ چیز برای قدر دانی نیست جز تشکر با  کلماتی که آن هم ناقص است و


کوچک.


از یکایک همکاران که پیامک فرستادند .بزرگوارانی تلفن نمودند تشکر و قدر دانی می کنم.


همکاران ارجمندم در خراسان های رضوی ، شمالی و جنوبی ، استان تهران ، استان آذربایجان


شرقی ( شهرستان زیبای تبریز و شهرستان شیخ محمود شبستری ( شبستر عزیز و همکار گران

قدر و محترم و فهیم جناب آقای حیدری ) و استان زیبای البرز و سایر  شهرهای ایران آسمانی )


  همکاران هوشمند و فرزانه من سوال می فرمایند که نمونه سوال هشتم دارید . من در خدمت


شما هستم لطف بفرمایید اگه مشکلی نیست به همراه من  پیام بفرستید  من در خدمت شما


بزرگواران ،  هستم  و برای شمارتون  نگران نباشید  بعد از ارسال  پاسخ پیامک تون  شماره تلفن


 شما  پاک می شود .  لازم به ذکر است خدمت شما عرض بکنم ایمیلی بر روی وبلاگ قرار دارد که


  از آغاز شروع وبلاگ که چندین سال می باشد  باز نشده  .زیاد ایمیلی نیستم . شاید الان

دیگه کارایی ندارد من ازش خبر ندارم.  حتی  گوشی به دست نیز نیستم . و هیچ گونه وابستگی

به آن ندارم. ( گوشی ساده ی نوکیای پیش پا افتاده فقط برای مکالمه و پیامک ، خدا بده سلامتی ،

تمام )


همکاران ارجمندم فرمودند که ایمیل فرستادند من شرمنده شما هستم ببخشید به خدا ،


لطف بفرمایید پیامک بدهید  من در خدمتم .

اگرچه ممکن است سوالات خیلی مورد پسند همکارانم نباشد ولی خوب ،  چون عده ای از دوستان

فرمودند که از آن استفاده می کنند به احترام این عزیزان ، تا بعد امتحانات رمز برداشته نمی شود.


خداوند  پشت و پناهاتان.


امام عسکری(ع) حکیمه خاتون ونرگس خاتون

حرم امام یازدهم حضرت امام حسن عسکری ع)

امام حسن عسکری ع)درسال232هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود .پدر بزرگوارش امام هادی ع) و مادر حدیث ، سوسن یا سلیل، که در سامرا از دنیا رحلت کرد .دوران عمر 29ساله امام عسکری ع) به سه دوره تقسیم می گردد : دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت . دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نزدیک 6 سال امامت آن حضرت می باشد . امام عسکری ع ) از شش سال دوران امامتش ، سه سال را در زندان گذرانید . زندانبان آن حضرت صالح بن وصیف بودکه دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را به وسیله آن دو غلام آزار بیشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراییده بودند . وقتی از این غلامان جویای حال امام شدند ، می گفتند این زندانی روزها روزه دار است و شبها را تا بامداد به عبادت و راز و نیاز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمی گوید . در کیفیت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبیدالله بن خاقان گوید روزی برای پدرم که وزیر معتمد عباسی بود خبر آوردند که ابن الرضا یعنی  حضرت امام حسن عسکری ع) رنجور شده است ،وی سریعا خبر را به خلیفه رساندوخلیفه پنج نفر از معتمدان مخصوص خود را با اوهمراه کرد تا همواره ملازم خانه او باشند ودستور داد طبیبی هموره از امام ع) عیادت کندوپس از شدت مریضی ،ده نفر از علمای مشهور وقاضی القضات را فرستاد تاهمواره مراقب احوال وی باشند و این کارها را برای آن می کردند،تازهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن امام ع) به مرگ خود از دنیا رفته است ، سرانجام درهشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری در  سن بیست وهشت سالگی به دست معتمد عباسی   به شهادت رسید پس از  آن به جعفر ( جعفر کذاب فرزند امام هادی ع) و برادر امام حسن عسکری ع) که فردی فاسق واهل شراب وقمار بود وبه دروغ ادعای امامت داشت) گفته شد ، برادر تواز دنیا رفته است، بیا وبرجنازه ا و نماز بخوان ،جعفر برخاست وشیعیان با او همراه شدند هنگامی به صحن خانه رسیدند که امام عسکری ع) را کفن کرده بودند وداخل تابوت گذاشته بودند ،جعفر جلو رفت تا بربدن مطهر آن حضرت نماز بخواند ،راوی می گوید در این هنگام چون جعفر خواست ، تکبیر بگوید ، طفلی  گندم گون پیچیده موی گشاده دندان مانند پاره ماه   بیرون آمد وردای جعفر را کشید وگفت ای عمو پس بایست که من سزاوار ترم به نماز بر پدر خود ،پس جعفر عقب ایستاد ورنگش متغیر شد،آن طفل پیش ایستاد وبرپدر بزرگوار خود نماز کرد وآن جناب رادر همان خانه ودر کنار قبر پدر ش امام علی نقی ع)  به خاک سپرده شد. 
   حکیمه خاتون

  در سال‌های ۲۱۳ ـ ۲۱۹ قمری متولد شده‌است. پدرش امام جواد ع) و برادر بزرگش امام هادی ع) و مادرش، سمانه می‌باشد ، حکیمه خاتون، عمه امام عسکری ع) و محرم اسرار اهل‌بیت ع) بود و مادر حضرت قائم عج) در محضر او معارف دینیه را آموخت، در هنگام ولادت حضرت حجت عج، حاضر بود و بارها به محضرش رسیده و آن حضرت را زیارت می‌نمود، پس از شهادت امام حسن عسکری ع) از سفراء و ابواب امام زمان عج) به شمار می‌رفت، عرایض مردم را به خدمت آن حضرت می‌رسانید و توقیعات شریفه را از ناحیه مقدسه گرفته و به صاحبانش تحویل می‌داد و اول کسی بود که امام عصر عج) را بوسید. از ویژگی‌های منحصر به فرد این بانوی عظیم‌الشأن درک کردن محضر چهار امام معصوم ع) بوده‌است و ممتاز بودن ایشان در میان دختران امام جواد ع) به وفور علم و فضل. مشهور است، درگذشت  این بانوی بزرگوار را سال ۲۷۴ قمری و محل دفن او را  سامرا وحرم عسکریین ع) ذکر کرده‌اند.
   نرگس خاتون
درمورد نر گس خاتون زوجه امام عسکری ومادر بزرگوار امام زمان عج ) ابن بابویه  و شیخ طوسی روایت می کنند :بشربن سلیمان که از فرزندان ابو ایوب انصاری و از شیعیان و ارادتمندان حضرت امام هادی (ع ) و امام عسگری (ع ) و همسایه آنان بوده و به شغل برده فروشی اشتغال داشته است می گوید: خادم امام هادی (ع ) نزد من آمد و گفت حضرت با تو کاری دارند. من خدمت حضرت رسیدم .ایشان نامه ای به خط فرنگی نوشتند و همراه با یک کیسه زر که در آن دویست و بیست سکه بود به من دادند و فرمودند : به بغداد می روی و در فلان روز در لنگرگاه فرات حضور می یابی .هنگامی که اسیران را به ساحل آوردند، نظر کن به برده فروشی به نام عمروبن یزید و مراقب او باش تا کنیزی را برای فروش بیاورد که دارای این صفات است .آنگاه حضرت خصوصیات او را بیان فرمود و اضافه کرد که آن کنیز، نمی گذارد مشتریان به او نظر کنند یا به بدنش دست بزنند و می گوید:من باید خودم خریدارم را انتخاب کنم . در این هنگام تو پیش برو و نامه مرا به آن کنیز بده و او را خریداری کن .بشر بن سلیمان می گوید : مطابق فرموده حضرت عمل کردم. آن کنیز چون در نامه نگریست، بسیار گریست و به عمروبن یزید گفت : مرا به صاحب نامه بفروش و سوگندها خورد که اگر چنین نکنی خود را هلاک می کنم .بشربن سلیمان می گوید : کنیز را با همان کیسه زر خریدم و چون به منزلی که در بغداد گرفته بودم رسیدیم آن کنیز نامه امام را بیرون آورد،آن را بوسید و بردیده می گذاشت . با تعجب گفتم : چگونه نامه ای را می بوسی که صاحب آنرا نمی شناسی ؟ او پاسخ داد: گوش فرا دار تا سرگذشت خود را برایت شرح دهم :من ملیکه دختر یشوعای، فرزند قیصروپادشاه روم هستم، مادرم از فرزندان شمعون بن حمون بن صفا، وصی حضرت عیسی (ع ) است.هنگامی که 13ساله بودم ،جدم قیصر خواست مرا به عقد فرزند برادر خود در آورد،و جمع کثیری از علمای مسیحی و امرای لشگر و صاحبان منزلت را در قصر خود گردآورد. به دستور او تختی بزرگ و جواهرنشان برای پسر برادرش مهیا ساختند و بتها و صلیبها را بر بلندی قرار دادند .آنگاه پسر برادر خود را بالای تخت فرستاد. اما چون کشیشها انجیلها را به دست گرفتند که بخوانند،بتها و صلیبها سرنگون شدند و تخت واژگون گردید و داماد از تخت به زیر افتاد و بیهوش شد.کشیشها با دیدن این منظره به وحشت افتادند و از پادشاه خواستند تا ایشان را از این کار معاف دارد.جدم نیز این امر را به فال بد گرفت و به کشیشان دستور داد بار دیگر تخت را برپا کنند و صلیبها را بر جای خود نهند.این بار برادر آن داماد نگون بخت را بر تخت نشاندند. چون انجیلها را گشودند و شروع به خواندن کردند، بار دیگر تخت واژگون گردید و بتها و صلیبها و داماد سرنگون شدند. مردم چون برای بار دوم این منظره را دیدند، متفرق شدند و جدم نیز به حرمسرا بازگشت .شب در عالم رویا دیدم : حضرت مسیح (ع ) و شمعون وگروهی از حوارییون در قصر جدم جمع شدند و در جای همان تختی که برای داماد قرار داده بودند منبری از نور نصب نمودند .منبری که از بلندی سر به آسمان می سایید. بعد حضرت محمد (ص ) با وصی و دامادش علی بن ابی طالب(ع ) و جمعی از امامان (علیهم السلام ) و فرزندانشان به قصر وارد شدند. مسیح با ادب به استقبال حضرت محمد (ص ) رفت و آنحضرت را در آغوش گرفت .حضرت محمد (ص ) به مسیح فرمودند : ای روح الله ! ما آمده ایم از ملیکه دختر وصی تو، شمعون برای فرزندم خواستگاری کنیم . و اشاره کردند به امام حسن عسکری (ع ) کسی که تونامه ایشان را به من دادی ، حضرت عیسی (ع ) به شمعون نظر کرد و فرمود : شرافت دو جهان به تو روی آورده است .
چون شمعون پاسخ مثبت داد، همگی بالای آن منبر رفتند و حضرت محمد (ص ) خطبه ای خواند و با حضرت مسیح (ع ) مرا برای امام عسکری (ع ) عقد بستند .
صبحگاهان که سر از خواب بر گرفتم ،این رویا را برای جدم بازگو کردم اما از محبت آن خورشید امامت، صبر و قرار از کفم رفت، از خواب و خوراک باز ماندم و بیمار شدم . هرجا طبیبی یافتند به بالینم آوردند اما سودی نکرد.شبی دیگر در رویا دیدم : سرور زنان ،فاطمه زهرا (س ) به دیدن من آمدند و حضرت مریم (س) همراه با هزار کنیز بهشتی در خدمت او بودند. پس حضرت مریم به من گفت : این بانو، سرور زنان و مادر شوهر تو است . من به دامانش آویختم و گلایه کردم که فرزندش به دیدن من نمی آید. حضرت فاطمه (س ) فرمود چگونه فرزندم به دیدن تو آید در حالی که تو مسیحی هستی . پس شهادتین را به من تعلیم داد و چون من شهادتین گفتم ، مرا به سینه خود چسبانید . پس از آن هر شب حضرت امام حسن عسکری (ع ) را در خواب می دیدم .بشربن سلیمان پرسید : چگونه اسیر شدی ؟ملیکه در پاسخ گفت : شبی از شبها امام حسن عسکری (ع ) به من خبر داد که در فلان روز ، جدت لشکری به جنگ مسلمانان می فرستد و خود از پی آن روان میشود، توهم به صورت ناشناس در میان کنیزان و خدمتکاران از پی جدت روانه شو. من همین کار را کردم تا، پیش قراولان لشکر مسلمانان، به ما بر خوردند و ما را اسیر نمودند. هنگامی که غنایم جنگ را تقسیم می کردند ،مرا به پیرمردی دادند .او نامم را پرسید ؟ گفتم : من نرجس نام دارم . گفت : این نام کنیزان است .بشر بن سلیمان می گوید : او را به سامرا خدمت امام علی النقی (ع ) رسانیدم . حضرت به او فرمودند : چگونه خداوند به تو عزت دین اسلام و ذلت دین نصاری و شرافت محمد (ص ) و اولاد او را نشان داد؟ او پاسخ داد: چه بگویم در مورد آنچه شما بهتر از من می دانید؟حضرت فرمودند: مایل هستی ده هزار اشرفی به تو بدهم یا این که تورا به شرافت ابدی بشارت دهم . او پاسخ داد: من بزرگواری و سربلندی ابدی می خواهم . حضرت فرمودند : بشارت باد تو را به فرزندی که پادشاه شرق و غرب عالم خواهد شد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آنکه از ظلم و جور آکنده شده باشد.پس حضرت خادم خود را خواست و به او فرمود : برو خواهرم حکیمه را بیاور.چون حکیمه وارد شد، حضرت به او فرمود : این، آن کنیزی است که در مورد او با تو سخن گفتم .او را به خانه خود ببر و احکام دین را به او بیاموز. او همسر امام حسن عسکری (ع ) و مادر صاحب الزمان (ع ) است .  قبر مطهر این بانوی بزرگوار    در حرم عسکریین است.
 از کتاب یا حسین کربلا تألیف علی اسماعیلی کریزی

دعای کوروش برای ایران زمین

بزرگان ایرانی ومریدان زرتشتی از کوروش خواستند که برای ایران زمین دعای خیر کند وایشان بعد از ایستادن در کنار اتش مقدس اینگونه دعا کردند
(خداوندا ُاهورا مزدای بزرگ افریننده این سرزمین بزرگ سرزمینم ومردمم را از دروغ و دروغگویی به دوربدار )
بعد از اتمام دعا عده ای در فکرفرو رفتند واز شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه دعانمودید فرمودند چه باید می گفتم یکی جواب داد
برای خشکسالی دعا مینمودید؟
کوروش فرمودند برای جلو گیری از خشکسالی انبارهای اذوقه و غلات می سازیم دیگری اینگونه سوال نمود برای جلوگیری از هجوم بیگانگان دعا می کردید ؟
ایشان جواب دادند قوای نظامی را قوی میسازیم واز مرزها دفاع می کنیم!
گفتند برای جلوگیری از سیلهای خروشان دعا می کردید ؟
پاسخ دادند نیرو بسیج میکنیم وسدهای برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم!
وهمینگونه سئوال و به همین ترتیب جواب شنیدند تا این که یکی پرسید شاها منظور شما از این گونه دعا چه بود ؟
وکوروش تبسمی نمودند واین گونه جواب دادند !
من برای هر سئوال شما جوابی قانع کننده اوردم ولی اگر روزی یکی ازشما نزد من آید و دروغی گوید
که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن باخبر گردم واقدام نمایم .
پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی اوریم و دروغ را از سرزمینمان دور سازیم
که هر عمل زشتی صورت گیرد باعث اولین ان دروغ است

ذکر یونسیه چیست ؟



ذکر یونسیه یعنی گفتن: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.
آیه 87، سوره انبیا
مرحوم آیةالله سید علی شوشتری و ملا حسینقلی همدانی و سید اکبر کربلائی و سیدعلی آقا قاضی تا جناب استاد آیةالله کشمیری همگی اتفاق بر این استغفار کامل آن هم در سجده داشتند.
آثار و برکات ذکر یونسیه
1-پیامبر گرامى (صلى الله علیه و آله و سلّم): هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-.رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلّم): آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: لا اله الا انت سبحانک إنّى کنت من الظالمین.
3- امام صادق (علیه السلام): عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: فاستبجنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤ منین (ما او را پــاسـخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم )
4-مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق (علیه السلام) برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزنددار، نشده ام ، چه کنم؟
حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ، و ذالنون إذ ذهب مغاضبا فظنّ أن لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا أنت سبحانک إنّى کنت من الظالمین را تا سه آیه بخوان إنشاء الله فرزنددار خواهى شد.
ختم های ذکر یونسیه
ختم های این ذکر شریف «400» «700» «1001» «3000» «4000» «7000» بار گفته اند؛ که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد، اما عدد 400 برای همه، آن هم شبها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده، نافع است.
چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست. برای دیدن حالات برزخی مؤثر است.
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت مؤثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین، از طرف خدا شامل گوینده آن می شود
تجرّد، با مداومت این ذکر حاصل میشود، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرّد برزخی اتفاق افتاد، که البته مکاشفه؛ این طول زمانی را ندارد.
مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر، در هر وقت بتوانید؛ این ذکررا بگوئید.
مرحوم شیخ محمد بهاری در تذکره المتقین: سالک در اواسط کارش این ذکر را بگوید ( عددش به ابجد 2374)
حضرت استاد از قول مرحوم سیدهاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت ربّ مؤثر است، و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود.
وقتی سـوال کردم در ایام فراغت، همانند راه رفتن و نشستن، چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است؟
فرمود: ذکر یونسیه.
می فرمود: عدد 3000 به بعد برای کاملین «سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند» می باشد.
جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.
ازبسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصاً در میان نماز مغرب وعشاء و یا قبل از اذان صبح و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است، و این یکی از ختوماتی است که معمولاً اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند. ناگفته نماند که این ختم به منزله ی توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود، اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد.
وقتی از مرحوم آیةالله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند: بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود. و فرمودند: امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی میگردد.
آفتاب خوبان، اثراستاد سیدعلی اکبر صداقت
این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.
از جمله اینها فرمودند: تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حقتعالی در دنباله آن فرموده: «و نجیناه من الغم و کذلک ننجی الموءمنین» یعنی ما او را «حضرت یونس را به سبب این سخن» از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.
منبع: اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران

سخنرانی‌ها کنار نماز

از آنجا که تمام سخنان امام حسین(ع) از مکّه تا کربلا در هر منزلی بعد از نماز بوده است،خود نشان‌گر محوریت نماز در همه امور است که به ذکر نمونه‌هایی از آن می‌پردازیم:

1-سخنرانی امام (ع) برای سپاه حر وقت نماز
امام حسین علیه‌السلام هنگامی که در مقابل سپاه حر قرار گرفت، به «حجاج بن مسروق» فرمودند «اذان بگو»، سپس حضرت به موعظه سپاه حر پرداختند، آنگاه به حر فرمودند «تو با یارانت نماز می‌خوانی؟»، حر گفت «خیر به شما اقتدا می‌کنیم». 

2- نماز صبح عاشورا و سخنرانی بعد از آن
بعد از آن که سید سالار شهیدان علیه السلام نماز صبح عاشورا را خواند، آن گاه برای اصحاب سخنرانی کرد و آنان را به صبر تشویق کردند.

3- سخنان امام (ع) پس از نماز ظهر عاشورا
امام بعد از نماز ظهر یاران خود را به بهشت بشارت داد و فرمود «پیامبر اکرم و شهدای اسلام منتظر ورود شما به بهشت هستند، پس از دین خدا حمایت کنید»