***نگین عقیق***
الف) ایمنى دهنده در سفرها بوده و آدمى را از بدى ها حفظ مى کند/ب) با خیر و نیکى روبه رو مى کند/ج) غم و غصه را رفع مى کند/ ه) فقر را از بین مى برد(۵) و باعث گشایش رزق مى شود/ و) کارها را به نیکى و خوبى تمام مى کند/ ز) موجب اجابت دعا(۸) و برآورده شدن هر حاجتى مى شود/ه) موجب برکت و باعث ایمنى از بلا مى شود/ط) ایمنى از پادشاه ظالم/ ى) همراه داشتن آن به هنگام نماز معادل هزار رکعت است
حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) فرمودند: (یا على) همانا عقیق اولین کوهى است که به ربوبیت خداى متعال و نبوت من و وصى بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است.
***انگشتر شرف شمس***
شرف شمس در نوزده درجه حمل است و این حروف عالیات که هفت و سیزده اند، به همین اسم شریف شرف شمس شهرت دارد، برنگین انگشترى نقش کنند که صورت صحیح آن این است:و اگر به این اشکال دیده شود صحیح نیست و صورت صحیح آن همان است که ذکر شد.همگى آن را اسم اعظم دانسته اند و خاتم آن را که اولین کلمه است، خاتم سلیمانى گفته اندو آن را به عوالم خمسه که حضرت خمس در اصطلاح عارفان است تفسیر کرده اند و در صفحه ۹۲ و ۹۳ و ۲۲۲ و ۲۲۳ حظ و لذ در تأثیر از جعفر خابیه امام صادق از امیرالمؤمنین علیهاالسلام امورى را برشمارد و انتساب آنها را به تورات و انجیل و قرآن ذکر کرده است و نیز بونى در کتاب شمس معارف کبرى جلد اول اوفاقى بسیار در خواص آن آورده است که «ضحکه للمغفل و عبره للمحصل».
نگین فیروزه
الف) باعث بى نیازى و دورى فقر مى گردد./ب) جهت ایجاد فرزند مؤثر است./ج) در استجابت دعا مؤثر است.د) عامل فتح و پیروزى است./هـ) دور گرداننده دردها از دیدگان است./و) موجب گشایش سینه مى گردد/ز) قوت دل را زیادمى کند/ح) باعث برآورده شدن حاجات مى شود.
یکى از خادمان امام هادى (علیه السلام) از آن حضرت جهت زیارت على بن موسى الرضا اجازه سفر به سرزمین توس گرفت. حضرت به او فرمودند: انگشترى با نگین عقیق زرد به همراه داشته باش که بر روى آن حک شده باشد «ماشاءالله لاقوه الا بالله استغفرالله» و بر آن سوى نگین «محمد و على» حک کن.خادم مى گوید: از نزد امام بیرون شدم و انگشترى را طبق دستور امام تهیه کردم و مجدداً براى خداحافظى به حضور امام رفتم. فرمودند: انگشترى دیگر با نگین فیروزه باید همراهت نمایى که در بین توس و نیشابور شیرى با تو روبه رو مى شود و قافله را از راه رفتن بازمى دارد، به سوى آن شیر رفته و انگشتر را نشانش مى دهى، به او بگومولاى من مى گوید از راه کنار برو. بعد اضافه کرد، باید نقش روى انگشتر (الملک لله» و سمت دیگر آن «الملک لله الواحد القهار» باشد که انگشتر حضرت على (علیه السلام) این نقش را داشته است. که آن سپرى در برابر درندگان و عامل پیروزى در جنگهاست
***نگین یاقوت***
الف) باعث از بین رفتن فقر مى شود/ب) دارنده آن نجابت و بزرگى مى یابد./ج) پریشانى را زایل مى کند.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمودند:فرزندم، انگشتریاقوت و عقیق به دست کن که فرخنده و مبارک است و هرگاه کسى به آنها نگاه کند نور صورتش زیاد مى شود و یک رکعت نماز با آن دو، برابر با هفتاد رکعت نماز بدون آنهاست...
***نگین زمرد***
الف) سبب آسانى کارهاست/ب) زایل کننده فقر است./ج) فقر را به توانگرى مبدل مى کند.
از امام رضا (علیه السلام) درباره نگینى که از سنگ زمرد ساخته مى شود، پرسیدند؟امام فرمود: اشکالى ندارد اما به هنگام طهارت گرفتن (استنجار) آن را از دست درآورند.
***نگین جزع یمانى***
حضرت على (ع) فرمود: «انگشتر جزع یمانى در دست کنید که رد نمى کند مگر متمردان شیاطین را» **نگین سنگ زمزم:حسین بن عبدالله از امام على نقى (ع) سؤال کرد: «آیا خوب است از سنگ ریزه اى که از چاه زمزم بیرون آرند، انگشترى سازند؟فرمودند: بلى ، اما چون خواهد استنجاء کند، از دست بیرون آورد.»***نگین حدید چینى*** الف )جهت نیرومندى نیک است /ب ) باعث دورى اجانین و شیاطین مى شود./ج ) از شر هر موجودى در امان مى دارد./د ) اثر چشم بد را از بین مى برد/ه- ) باعث آسانى وضع حمل مى شود.
**البته این انگشتر به هیچ وجه به زنان باردار توصیه نمى شود چون براى جنین خطر دارد.
ژ ) براى اجابت حاجات دشوار نیک است/ز ) باعث ایمنى از ترس مى شود/ح ) همراه داشتن آن به هنگام نماز مکروه است
**انگشتر در دست راست یا چپ:
از امام کاظم (ع) سؤال شد آیا انگشتر را باید در دست راست کرد؟ فرمودند: هرطور که مى خواهى، دست راست باشد یا چپ.رسول خدا فرمود: یا على !انگشتر در دست راست کن که این عمل فضیلتى است از سوى خداى - عزوجل - براى آفریدگان مقربش.بوالعلاء از امام صادق (ع) در باره انگشتر به دست راست کردن سؤال کرد و گفت: من دیده ام بنى هاشم انگشترهاى خود را در دست راست مى نهند.
حضرت فرمود: پدرم امام محمدباقر (ع) در دست چپ انگشتر مى گذاشت و او (پدرم) افضل بنى هاشم و فقیه ترین آنها بود.
امام حسن عسکرى (ع) در سال دویست و شصت قمرى خطاب به شیعیان فرمودند: تاکنون امر ما این بود که انگشترتان را به دست راست بگذارید. این در حالى بود که ما (اهل بیت) در میان شما حاضر بودیم ولى اکنون امر مى کنیم انگشترى را به دست چپ کنید به جهت آنکه ما از میان شما غائب مى شویم تا زمانى که پروردگار امرما و امر شما را ظاهر کند همانا این بهترین دلیل براى شما در ولایت ما اهل بیت است. همان لحظه شیعیان در حضور امام انگشترهاى خود را از دست بیرون کرده و در دست چپ شان قرار دادند و حضرت به آنان فرمودند: این قضیه را براى شیعیان ما نقل کنید.
رسول اکرم مى فرماید: امتم را از دست کردن انگشتر در انگشت سبابه و وسط نهى مى کنم و در روایتى دیگر این عمل (انگشتر در انگشت سبابه و وسط نمودن) را از افعال قوم لوط دانسته اند.
یا علی ! بر تو باد به تلاوت آیة الکرسی بعد از هر نماز فریضه که محافظت نکند بر آن مگر پیامبر یا صدیقی یا شهیدی .
همچنین رسول خدا فرمود : هر که آیة الکرسی را بعد از نمازهای واجب بخواند مانعی برای او
جهت ورود به بهشت نخواهد بود .
در روایت دیگر آمده : که هر که آیةالکرسی را بعد از نماز های واجب بخواند نمازش مقبول درگاه الهی می گردد و در امان خدا باشد و خدا او را از بلاها و گناهان نگه میدارد .
امام باقر (ع) فرمودند :
هر که آیةالکرسی را یک مرتبه بخواند هزار مکروه و بدی از بدیهای دنیا و هزار مکروه و بدی
از بدیهای آخرت از او دور می گردد . آسانترین مکروه دنیایی فقر و آسانترین مکروه آخرتی عذاب قبر است .
امام باقر (ع) فرمود ": اگر کسی بعد از وضو یک بار آیةالکرسی بخواند خداوند ثواب
جهل سال عبادت را به او عطا کند و چهل درجه بالایش برد
و چهل حور العین را تزویجش کند .
آیة الکرسی ذکر رسول خدا (ص) در بستر موقع خواب بود .
امام صادق (ع) فرمودند :
سفر را با دادن صدقه و خواندن آیةالکرسی آغاز کن . و اگر در سفر در شب بخواند
خود و همراهانش سالم بمانند .
رسول خدا (ص) فرمودند :
آیةالکرسی از گنجینه ای در زیر عرش به من بخشیده شده و قبل از من به هیچ پیغمبری
داده نشده است . فرمدند : شبی بر من نگذشته که آن را نخوانم .
رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمودند : قرآن کلام برتر و بزرگ است و سوره بقره
سید قرآن است و آیةالکرسی سید بقره است . سپس فرمودند :
در آیةالکرسی پنجاه کلمه است و در هر کلمه پنجاه برکت و خیر وجود دارد .
جهت ترس
اگر در جایی ترسیدی و یا به جای ترسناکی وارد شدی آیةالکرسی را بخوان .
جهت عزیز و محترم شدن
آیةالکرسی را بنویس و بر بازوی خود ببند به هر جا روی عزیز و محترم باشی .
علی (ع) فرمودند :
اگر کسی از شما از درد چشم بنالد آیةالکرسی را بر آن بخواند و در قلب خود معتقد باشد که خوب می شود
خداوند او را شفا می بخشد . انشا ء الله .
در سختیها و شدائد قرائت آیظالکرسی سیزده مرتبه نافع است .
جهت تقویت حافظه
هیچ چیز بیشتر از قرائت قرآن مخصوصآ آیةالکرسی در تقویت نیروی حافظه مؤ ثر نیست .
خواندن آیةالکرسی برای رفع بیخوابی مفید است .
عن جبیربن مطعم أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال لیس منا من دعا إلى عصبیة ولیس منامن قاتل على عصبیة ولیس منا من مات على عصبیة)رواه ابو داود. مشکوة باب المفاخرة والعصبیه.
رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمودند: (نیست از ماکسیکه بخواند مردم را بجانب عصبیت(باعث شود مردم را تا عصبیت کنند) و نیست از ماکسیکه جنگ کند، بجهت عصبیت و نیست از ما کسیکه بمیرد (بر عصبیت).
بلى !عصبیت که بر باطل بوده و بطریق ظلم باشد مذموم و مسلمانان از آن منع گردیده است.
اصل عصبیت چیست؟ به حدیث توجه نمائیم.
عصبیت مذموم یارى دادن تست قوم خود را بر ظلم.
اینمسعود رضى الله عنه از نبى کریم صلى الله علیه وسلم روایت کرده که فرمودند: (کسىکه یارى دهد قوم خود را بناحق، پس وى، مانند شترى است که فرو افتاده درچاه و هلاکشده، پس آن اشتر را کشید به دم و معلوم است که اشتر از چاه بدم کشیده نه برآید)رواه ابو داود.
تعصبجاهلانه و ناحق مصیبت و بلاى بزرگى است که فرد آغشته بر آنرا مانند اشتر بجاهافگنده که بیرن شدان از آن مصیبت اگر خداوند نخواهد مشکل و نا ممکن میباشد.
قومیت ویا نشنلستى زمانیکه در فکر و دماغ انسان رخنه کرد طبیعتاً در وجود آن شخص مبتلا بهاین تکلیف تعصب جاهلانه را بوجود آورده و بعد این تعصب تقویه و رشد نموده و بلاخرهشخص مصاب به این مرض از تمام مردم دورى و تنفر نموده و همه کس که از دایره قومیت ویا گروه او خارج باشد بیگانه شمرده و با او دشمنى ورزیده که بعداً نزد این چنینشخص راستى – صداقت و امانت- عدالت هیچ اهمیت نداشته به همین سبب شخص عالى و محترمو پاک بر حق که از دایره رسم شده قومى و نشنلزم او بیرون باشد اهمیتى نداشته و فردناکاره و فاسد و به ناحق مربوط قوم خویش را بر قوم دیگرى ترجیح میدهد.
سلام علیکم خوش آمدید آقا جان بفرمائید قدم بر چشم نوکرتان گذاشته اید ، حضرت امام رضا علیه السلام با لبخند و ملاطفت پاسخ سلام مرد حمّامی را دادند و فرمودند حال شما چطور است برادر؟ مرد حمّامی که انتظار چنین برخورد گرمی را از آقا نداشت خواست به پای آقا بیفتد ولی آقا دست مبارکشان را زیر چانه او قرار دادند و فرمودند برخیز برادر معصیّت دارد هیچ مومنی جز در برابر خداوند بر خاک نمی افتد ، شاگرد حمّامی جلو آمد و خواست رخت و لباس آقا را از دستشان بگیرد و بنا بر وظیفه اش به ایشان در حمّام کردن کمک کند ولی مرد حمّامی به او گفت شما به دیگران برس من خود در خدمت حضرت آقا هستم ، مرد حمّامی هر چه در توان داشت در خدمت به حضرت علیه السلام کوتاهی نکرد از بهترین شوینده هایش برای ایشان استفاده کرد و بسیار در کشیدن کیسه و لیف به بدن مبارک آقا رعایت نمود و چنان کارش را با دقّت انجام می داد که گویی یک قطعه چینی بسیار شکننده و ظریف را در دستانش گرفته و می ترسد که از دستش بیفتد ، هر از گاهی خیلی سریع و مودبانه بدن مطهر حضرت آقا را می بوئید و می بوسید و عمدا" نیز کمی استحمام را طولانی کرد تا مدّت بیشتری در خدمت حضرت آقا باشد ، حضرت آقا به او فرمودند برادر چند وقت است که در نیشابور زندگی می کنی؟ مرد حمّامی پاسخ داد آقا جان نوکرتان در همین شهر متولد شده است و پدر در پدر از شیعیان و نوکران شما و اجداد بزرگوارتان بوده ایم ، حضرت از اوضاع خانواده مرد حمّامی سوال کردند ، مرد حمّامی پاسخ داد آقا جان نوکرتان عائله مند است شش سر نان خور دارم این حمّام هم اجاره ایی است چرخ زندگی ام بزحمت می چرخد ، حضرت آقا استحمامشان تمام شد و مرد حمّامی در پوشیدن لباس به حضرت آقا کمک کرد و تعظیم و تکریم بسیار نمود ، موقع رفتن حضرت آقا از کف حمّام تکّه سنگ پایی به قدر یک مشت را برداشتند و در کف دست مرد حمّامی قرار دادند ، مرد حمّامی دست حضرت آقا را بوسید و آن سنگ را گرفت و نگاه کرد و دید پاره ایی طلای ناب است ، خود را به پای حضرت آقا انداخت و باز هم حضرت آقا او را بلند کردند و فرمودند برادر مگر من به تو نگفتم این کار معصیّت است؟ حمّامی که به پهنای صورتش اشک می ریخت گفت آقا جانم نوکرت به قربانت برود دستتان درد نکند ممنونم ولی من طلب عطای دیگری دارم ، حضرت آقا فرمودند بگو ، مرد حمّامی گفت آقا جانم می خواهم در وقت مرگ در کنارم باشید و به ملک الموت سفارشم را بکنید که بر من سخت نگیرد ، حضرت آقا فرمودند این طلا را بگیر و صرف اموراتت کن آن درخواستت را هم انشاالله انجام خواهم داد...(یکسال بعد) هیهات هیهات هیهات آقا جانم نیامد ، زن مرد حمّامی به او گفت مرد مگر نمی دانی حضرت آقا در مرو هستند چگونه به بالین تو بیایند؟ مردحمّامی گفت زن تو چه می دانی؟ مگر آقا جان در قید و بند زمان و مکان است که نتواند بیاید؟ حتما" از من گناهی سر زده و تقصیری کرده ام که آقا جان روی مبارکشان را از من برگردانده است (صدای کلون در) بله بفرمائید ، سلام علیکم خواهر من علی ابن موسی هستم به احوالپرسی شویت آمده ام ...، سلام علیکم برادر حال شما چطور است؟ و علیکم السلام و رحمت الله آقا جان خیلی خوش آمدید مشرّف فرمودید مرد حمّامی این را گفت و تلاش کرد که به احترام حضرت برخیزد ولی آقا دست مبارکشان را بر روی شانه آن مرد قرار دادند و اجازه ندادند که برخیزد و روی مرد محتضر را بوسیدند ، مرد حمّامی چون سیل اشک می ریخت و با گوشه آستین لباس آقا اشکش را پاک می کرد و گفت آقا جانم نوکرت به قربانت برود داشتم از آمدنتان ناامید می شدم ، حضرت نگاهی به گوشه اطاق کردند و به ملایمت پاسخ سلام فرد نادیده ایی را دادند و فرمودند از ماست بر او سخت مگیر ، سپس سر مرد حمّامی را در بغل گرفته و در گوشش قرآن خواندند و زمانی هم که جان به جان آفرین سپرد چشمانش را بستند و خود نیز شخصا" عهده دار مراسم نماز میّت و کفن و دفن او شدند...(غروب همانروز مجلس درس و بحث مامون در مرو) مامون گفت یا ابالحسن چه شد که ما به یکباره چند ساعتی حضور شما را درک نکردیم؟ حضرت آقا فرمودند با یکی از دوستانمان عهدی و قراری داشتیم که برای ادای آن رفته بودیم./.