شورای پول و اعتبار امروز تشکیل جلسه داد و در بخش مسکن در خصوص افزایش سقف فردی تسهیلات بانکی تصمیماتی اتخاذ کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از روابط عمومی بانک مرکزی،شورای پول و اعتبار در یکهزار و صد و نودمین جلسه خود که در تاریخ 15/10/1393 برگزار شد، تصمیمات زیر را در بخش مسکن اتخاذ نمود:
1- شورای پول و اعتبار با درخواست بانک مسکن مبنی بر افزایش سقف فردی تسهیلات فروش اقساطی ناشی از سهمالشرکه بانک در تسهیلات مشارکت مدنی اعطایی از محل حساب صندوق پسانداز ساخت مسکن معادل اصل تسهیلات اعطایی (حداکثر تا سقف 300 میلیون ریال) به همراه سود دوران مشارکت مدنی، موافقت نمود.
2- شورای پول و اعتبار با افزایش سقف فردی تسهیلات مسکن مهر از 250 به 300 میلیون ریال، صرفاً برای طرحهای نیمهتمام بانکهای عامل (با اولویت طرحهای در شرف اتمام که به تشخیص بانک عامل با افزایش سقف فردی مربوطه به اتمام میرسند، با هدف تبدیل عقد مشارکت مدنی به فروش اقساطی و تسریع در وصول اقساط تسهیلات اعطایی) موافقت نمود.
ضمن اینکه بانک مسکن نیز تا سقف کلی مصوب شورای پول و اعتبار مورخ 08/11/1392 (به میزان 500،000 میلیارد ریال) میتواند نسبت به افزایش سقف فردی یادشده اقدام نماید. (سقف فردی یادشده مشمول طرحهای تکمیل شده بانک مسکن که هنوز تبدیل به فروش اقساطی نشدهاند ازجمله برای 293،420 واحد بانک مسکن نمیگردد.)
3- شورای پول و اعتبار پیشنهادهای ارائه شده توسط بانک مرکزی را به شرح ذیل، مورد تصویب قرارداد.
درخصوص مصوبه شماره 90453/ت51166هـ مورخ 08/08/1393 هیأت وزیران جهت احیاء بافتهای فرسوده شهری:
1- با سقفهای فردی 500، 400 و 300 میلیون ریال به ترتیب برای کلان شهرها، مراکز استان و شهرهای با جمعیت بالای 200هزار نفر و سایر شهرها برای ساخت واحدهای مسکونی بافتهای فرسوده موافقت بعمل آمد.
2- با افزایش سقف ودیعه مسکن در قالب عقد جعاله صرفاً برای تسهیلات موضوع این مصوبه، تا مبلغ حداکثر 200 میلیون ریال موافقت نمود.
3- تسهیلات یاد شده در مصوبه دولت در چارچوب نرخها و سایر ضوابط مصوب شورای پول و اعتبار قابل اعطا خواهد بود و در صورت تخصیص و پرداخت یارانه ازسوی دولت، یارانه مذکور از طریق دستگاه متولی مربوطه مستقیماً به متقاضی پرداخت خواهدشد.
صدای زنگ تلفن 1 : زرینگ ....زرینگ..... زرینگ.....
اغ داش : الو شما با دفتر وبلاگ جهانی اغ داش تماس گرفته اید بفرمایید جانم
پشت خط 1 : من از کلمبور با شما تماس میگیرم من با خانواده امده بودم به سرزمین زیبایی ها !! الان در کنار چشمه های بوران بوران و یوخاری کهریز هستم
آغ داش : چه خوب من وقتی اسم "اب " را در تسوج می شنوم به وارد کننده عمده عشق تبدیل می شوم !!
پشت خط 1 : آقا جون واردات را ول کن ما سه روزه این جا بیتوته کردیم روز اول باران بارید من با کانون گرم خانواده به الاچیق رفتیم و خودمان را خیس کردیم ..یعنی خیس شدیم ...روز دوم در معرض آفتاب شدید قرار گرفتیم و به الاچیق پناه بردیم اما این بار سوختیم و ساختیم !! روز سوم از ترس باد خودمان را به الاچیق رساندیم باز هم خیری ندیدم که هیچ باد کانون خانواده را از هم جدا کرد و گم شدیم !! برای همین زنگ زدم تا انتقاد کنم که این الاچیق ها را چرا این گونه ساخته اند ؟
آغ داش : ببخشید شما ایرانی تشریف دارید یا خارجی هستید ؟
پشت خط 1 : من اهل ایلام هستم مگه فرقی میکنه!؟
آغ داش : ببینید اقای ایلامی این الاچیق ها واسه اروپایی ها ساخته شده اند و من احتمال می دم شما از لحاظ اناتومی و اندامی در حد استانداردهای اروپایی نیستید یعنی اشکال از خود شماست نه سرزمین زیبای من !شما اگه اندامی مثل براد پیت یا همین جرج کلونی داشتید یا زبانم لال چشمم کور اندام عیال عزیزتان شبیه گلشیفته می بود الان ما با این بحران مواجه نبودیم و شما با عشق و حال از الاچیق بهره مند می شدید !! تازه ببین چه گناهی کردی که حالا تقاصش را پس می دهی ناقلا ! ای شیطون...نکنه....فیس بوک ... حالا اخماتو واکن درسته سه روز زجر کشیدی عوضش هم از انرژی تجدید شونده تزریق کرده ای و هم وتامین D و اب سرزمین زیبایی ها را جذب نمودی!!
صدای زنگ دوم : درینگ .... درینگ..... درینگ...
آغ داش : اینجا نمایندگی سرزمین زیبایی ها بفرمایید!
پشت خط 2 : من از ارومیه مزاحم می شم متولد سال 53 هستم! کشاورزی را در حضور پدرم یاد گرفتم و شروع به کاشیدن (کاشتن به زبان پهلوی !) زردالو کردم دوره اول برداشت مصادف شد با دوران هاشمی و زردالو را سرما برد! سال بعدش زردالو را تگرگ برد ! دوره دوم بخت با من یار بود و مقارن شد با دوره مشارکت (این مشارکت با اون مشارکت پاساژ فرق داره) زردالو ها اون قدر میوه دادند که درختان سکته زدن(از سمت چپ) و باز دوره بعد تصادف شد با احمدی نژاد و زردالو را لو لو برد نشستم فکر کردم اخه این هم شد شغل ؟! یه بار لولو برد یه بار تگرگ و یه بار سرما تدبیر به خرج دادم و شروع به کاشتن گل کردم و با پروانه و شمع همدم و همساز شدم داشت کارها خوب پیش میرفت که از سرزمین زیبایی ها زنگ زدند و سفارش گرفتند من از همه جا بیخبر 19 میلیون تومان گل زبان بسته را راهی دیار گونی کردم و از ان روز هزار و یک شب در جوار حرم عبداللطیف بن عبدالرحیم بن رحمان آل قابوس به بسط نشستم دریغ از یک لقمه کباب خوان حاتم طایی و یک ریال وصولی ...حال به درگاه تو پناه اورده ام ای اغ داش لعین و ....
آغ داش : آقای ارومیه حالا گل و پروانه را بی خیال ..از دریاچه چه خبر؟!
پشت خط 2 : خبر مرگ !! همایش و ستایش همش کششک بود ! درسته برا دریاچه آب نداشت ولی برا خیلی نون داشت تو ذلیل مرده به فکر دریاچه و اب نباش از فردا کاندیداها با بوق و کرنا هم شده سه سوته دریا رو پر میکنند حواست به گلها باشه اخه مثلا میگن تو حقوق خوندی ؟!!
آغ داش : ارومیه جون فدات بشم میدونی چیه؟ ما روزی که تو گلها را فرستادی اب واسه ی خوردن نداشتیم آخر تیر ماه کدوم دیوونه میاد گل بخره گل بفروشه..... تا خواستیم گلها رو به اغوش گرم گلدان ها برسونیم همه شون پر پر شدند و رفتند و فقط خاطره هاشون بجا مونده!!