جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

شهادت مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) در اوگاندا

شهادت مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) در اوگاندا

مدیر موسسه اهل‌بیت(ع) اوگاندا شب گذشته و پس از خروج از مراسم قرائت دعای کمیل هدف قرار گرفت و به شهادت رسید.

ابنا

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) در اوگاندا شب گذشته هدف یک حمله تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.

«سید زمان حسینی» کارشناس اداره عربی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) با اعلام این خبر افزود: «شیخ عبدالقادر» مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) اوگاندا شب گذشته و پس از خروج از مراسم قرائت دعای کمیل هدف گروهی مسلح و ناشناس قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وی با اعلام تسلیت به خانواده این خادم اهل‌بیت(ع) گفت: پیکر این شهید روز جمعه از شهر کامپالاـ پایتخت اوگاندا ـ به منطقه بونیا منتقل شده و پس از برگزاری نماز جمعه مراسم تشییع و تدفین در این منطقه برگزار خواهد شد.

شیخ عبدالقادر دو سال پیش و در دیدار با رایزنی فرهنگی کشورمان در اوگاندا گفته بود که من آرزو دارم رهبر معظم انقلاب را دیدار نمایم اما این توفیق را ندارم و از همین جا از شما تقاضا دارم که سلام مرا به ایشان برسانید.

وی گفته بود من مجذوب شخصیت امام خمینی(ره) بوده و هستم و برخی از کتب او مثل جهاد اکبر را برای مردم اوگاندا به زبان لوگاندا ترجمه نمودم.

گفتنی است شیخ عبدالقادر از کشور کنیا دکترا دارد و در شرق اوگاندا ۵۰ مسجد برای شیعیان بنا نموده است.

دکتر بونگو فرزند شهید عبدالقادر نیز استاندار منطقه بونیا و نماینده رئیس جمهور در امور شرق آفریقا و اولین شیعه‌ای است که در شرق آفریقا پست بالای دولتی دارد.

«ابو عجیب» با لواء ابوالفضل العباس(ع) در جوبر سوریه ظاهر شد + عکس

 «ابو عجیب» با لواء ابوالفضل العباس(ع) در جوبر ظاهر شد
 
 نفر وسط: «ابو عجیب» فرمانده لواء ابوالفضل العباس(ع)

منطقه مسیحی نشین جوبر در جنوب دمشق با حضور لواء ابوالفضل العباس(ع) در یک قدمی آزادسازی قرار گرفته است.

ابنا

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ منطقه مسیحی نشین «جوبر» در شرق دمشق ـ پایتخت سوریه ـ طی دو روز گذشته صحنه درگیری نیروهای ارتش و نیروهای مردمی سوریه با تروریست‌های تکفیری بوده است.

هم‌اکنون در جوبر که یکی از مهم‌ترین محورهای عملیاتی ارتش سوریه محسوب می‌شود شدید‌ترین و سخت‌ترین درگیری‌ها میان نیروهای ارتش و عناصر تروریستی جریان دارد.

جوبر در یک قدمی آزادسازی قرار دارد و این خبر درحالی منتشر شده که اخبار و تصاویری از حضور لواء ابوالفضل العباس(ع) به فرماندهی «ابو عجیب» نیز در این منطقه منتشر شد.

ابو عجیب که طی سه سال گذشته به همراه دیگر گرو‌‌ه‌های مدافع به حفظ و حراست از حریم حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) و دیگر مناطق شیعه‌نشین سوریه می‌پرداخت‌ هم‌اینک به یاری مسیحیان سوری شتافته است.

وی و نیروهایش که به خادمان حرم حضرت زینب(س) معروف شده‌اند به شهر مسیحی نشین جوبر رفته تا ثابت کنند دفاع از مظلوم واجب است، هرکه می‌خواهد باشد.

فرمانده لواء ابوالفضل العباس(ع) ـ اولین گردان نظامی شکل گرفته در دفاع از حرم حضرت زینب(س) ـ که حدود یک سال مقابل دوربین‌ها ظاهر و خبری از وی در رسانه‌ها منتشر نمی‌شد اکنون از پیشروی‌های قابل ملاحظه در جوبر ابراز خرسندی کرده است و برخی منابع نیز از تسلط کامل نیروهای ارتش و مردمی بر این منطقه خبر داده‌اند.

یک منبع میدانی سوری نیز تأکید کرد که ظرف هفته‌های آتی خبرهای خوشی از جوبر به گوش خواهد رسید، بویژه آنکه تروریست‌های این منطقه هم اکنون امکان برقراری ارتباط با دنیای خارج و دریافت کمک از گروه‌های تروریستی مناطق دیگر را ندارند.

گردان ابوالفضل العباس(ع) که متشکل از اتباع عراقی، لبنانی و شیعیان جنوب دمشق هستند با آغاز بحران سوریه با هدف حمایت و محافظت از مرقد و بارگاه حضرت زینب(س) پس از تهدیدات عناصر گروه‌های تروریستی مبنی بر انهدام و تخریب این بارگاه مطهر تاسیس شد.

 

تاریخچه سفال گری

سفالگری یا کوزه گری ایرانی سابقه طولانی در تاریخ ایران دارد. سفالگری یکی از اولین و مهم ترین اختراع‌های ساخته شده توسط انسان است. برای مورخان و باستان شناسان از مهم ترین مظاهر هنری است. باستان شناسان از راه سفالگری با شرایط اجتماعی و اقتصادی یک دوره یا یک منطقه آشنا می‌شوند. با مطالعه سفال‌ها در مورد زندگی، دین مردم و تاریخ٬روابط اجتماعی و نگرش جامعه را نسبت به همسایگان تفسیر می‌کنند

ساخت سفال در ایران دارای سابقه ای طولانی و درخشان است. با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص کشور ایران، که در محل تقاطع تمدن‌های باستانی و در مسیرهای کاروان‌های مهم واقع است، تقریباً در هر بخشی از ایران، در زمان‌های مختلف درگیر ساخت سفال بوده‌اند. با این حال، حفاری‌های اخیر و تحقیقات باستان شناسی نشان داد که چهار منطقه عمده در تولید سفال در فلات ایران وجود دارد: بخش نخست شامل غرب کوه‌های زاگرس و نواحی لرستان است. بخش دوم شامل نواحی جنوب دریای خزر است که استان‌های گیلان و مازندران را در بر می‌گیرد. این دو منطقه نخستین نواحی در فلات ایران بوده‌اند که سفالگری را آغاز نموده‌اند. بخش سوم شامل شمال غرب کشور و نواحی آذربایجان را شامل می‌شود. بخش چهارم در جنوب شرقی است و استان‌های کرمان و سیستان و بلوچستان را شامل می‌شود. افزون بر این ۴ منطقه نواحی کویری ایران را نیز می‌توان به آن اضافه کرد که قدمت ساخت سفال در آن به ۸ هزار سال پیش از میلاد بر می‌گردد.

ناگفته‌ هایی از 6 روز اول زلزله مرگبار «بم»

خبرگزاری ایسنا: مرحوم «بیژن دفتری» را «پدر امداد و نجات ایران» می‌دانند؛ مردی که در زمان وقوع زمین‌لرزه 11 سال پیش بم، رئیس وقت سازمان امداد و نجات بود و به مدت 40 روز در بم مشغول امدادرسانی؛ اما مرحوم دفتری که از اخلاق و کردارش خاطرات زیادی وجود دارد در مورد زلزله بم تنها به نوشتن هشت صفحه در کتابش اکتفا کرده که در این نوشتار بخش‌هایی از آنها را مرور می‌کنیم.

بیژن دفتری پیش از مرگش کتابی تحت عنوان «مدیریت بحران از نگاه بیژن دفتری» را با همکاری موسسه آموزش عالی علمی کاربردی هلال احمر منتشر کرد.

وی در فصل «تجارب کلان عملیاتی» خود به زلزله بم اشاره کرده است و می‌نویسد: زلزله بم به سرعت توسط کشیک سازمان امداد و نجات به همگان اطلاع داده شد اما در این زمان مدیرعامل هلال احمر استان سیستان و بلوچستان هم وقوع زمین‌لرزه‌ای را در قسمت شمالی این استان اطلاع داد و گزارش‌های تلفنی نیز از زمین‌لرزه‌هایی در شمال استان هرمزگان، جنوب استان یزد و شرق استان فارس می‌رسید که وقوع زمین‌لرزه‌ای در مقیاس بسیار وسیع را نشان می‌داد؛ چرا که چندین استان با آن مواجه شده بودند. به مدیران عامل استان‌های مذکور اعلام شد ضمن جست‌وجو در استان‌های خود به حالت آماده‌باش باشند.

معمولا موسسه ژئوفیزیک دو یا سه ساعت پس از حادثه محل زلزله را در آن زمان اعلام می‌کرد؛ بر همین اساس با موسسه ژئوفیزیک تماس گرفته و به صورت غیررسمی اعلام کردند که زمین‌لرزه در حوالی جازموریان بوده است اما از آنجا که اطلاع داشتم این ناحیه سکنه زیادی ندارد به نظر می‌رسید نمی‌بایست زلزله مخربی باشد اما تجربه نشان می‌داد با این لرزش وسیع حتما یک جای کار مشکل دارد. به همین دلیل به دکتر نوربالا، رئیس وقت جمعیت هلال احمر تماس گرفتم تا تمهیدات لازم پیش‌بینی شود. در همین زمان مدیرعامل یکی از استان‌ها تماس گرفت و گفت که به دلیل قطع برق نمی‌تواند با شهرستان‌های کهنوج و بم تماس حاصل کند که این امر نشان می‌داد زلزله در یکی از این دو شهر واقع شده است.

به همین دلیل به مدیرعامل جمعیت هلال احمر کرمان اطلاع دادم تا عوامل امدادی خود را به سمت بم اعزام کند و همین طور به مدیرعامل سیستان و بلوچستان و کهنوج نیز اعلام شد که بلافاصله نیروهای خود را به سمت کهنوج، جیرفت و بم اعزام کنند.

مرحوم دفتری در ادامه خاطرات خود می‌نویسد: در فرودگاه مرحوم ملااکبری، معاون امداد و نجات وقت استان کرمان اطلاع داد که اتومبیل‌هایی که از بم به سمت کرمان در حرکت‌اند مجروحان زیادی همراه دارند و این خبر ما را مطمئن کرد که حادثه بزرگی را پیش رو خواهیم داشت! وارد شهر بم که شدم حوالی ظهر بود. از همان بدو ورود تخریب شهر قابل مشاهده بود. ساختمان جمعیت هلال احمر بم ویران شده بود و امدادگران باقیمانده در مرکز جوانان جمعیت که تقریبا ساختمانش سالم بود جمع شده و مشغول امدادرسانی بودند. اما ساختمان مملو از مجروحان بود و ما نیز شروع به شناسایی افراد جانباخته و انتقال اجساد به محل دفن کردیم.

دفتری با بیان اینکه آغاز عملیات جست‌وجو و نجات از همان لحظات اولیه به وسیله بازماندگان و تعدادی از کارکنان هلال احمر و سایر ارگان‌ها آغاز شد و اعزام مجروحان با وسیله نقلیه تا پایان روز نخست ادامه داشت، نوشته است: پس از انتشار خبر از طریق رسانه‌ها هجوم افراد به بم به قدری افزایش یافت که سبب ایجاد ترافیکی سنگین شد که راه دو ساعت و نیمه را باید 10 ساعته می‌پیمودیم.

طی دو روز 14 هزار مسدوم از منطقه خارج شدند

دفتری در ادامه خاطراتش، وجود فرودگاه را نقطه قوت امدادرسانی در بم دانسته و افزوده است: هر چند فرودگاه در ابتدا دچار خساراتی شده بود ولی به سرعت ترمیم و قابل بهره‌برداری شد؛ به گونه‌ای که از روز دوم مصدومان از طریق هواپیما جابه جا می‌شدند. اما در شب نخست برای مجروحان و مصدومانی که تعدادشان به حدود 14 هزار نفر می‌رسید هیچ دارویی وجود نداشت و ما مجبور بودیم با همکاری استانداری برای تامین دارو به روش‌های سنتی عمل کنیم اما از صبح روز دوم با مساعدت نیروهای امدادی حمل مصدودمان به وسیله بالگردهای هلال احمر و هواپیماهای ارتش، سپاه و سازمان هواپیمایی کشور آغاز شد، طی دو روز 14 هزار مسدوم از منطقه خارج شدند.

 اما خروج حجم زیاد مجروحان و انتقال آن‌ها به مراکز درمانی شهرهای دیگر مشکلات جدیدی به وجود آورد که قابل پیش‌بینی نبود؛ چرا که انتقال مجروحان بدون هماهنگی با بیمارستان‌های شهرهای دیگر بود و مسئولان بیمارستان‌ها دچار غافلگیری و بحران شدند! حتی خیلی از مجروحان که زخم‌های سطحی داشتند پس از بهبودی برای بازگشت دچار مشکل می‌شدند! بازماندگانی هم که عزیزانشان انتقال یافتند نگران شده و مرتب سوال می‌کردند. باید عنوان کرد اگر نیروهای درمانی به سرعت در منطقه مستقر می‌شدند احتیاج به خروج این تعداد از مسئولان و مجروحان نبود و بررسی‌های بعدی نشان داد که فقط حدود دو هزار نفر از این مصدومان نیاز به خروج از منطقه داشته‌اند.

دفتری همچنین با بیان اینکه در روز دوم سالن ورزشگاه هلال احمر تجهیز و به یک مرکز درمانی تبدیل شد گفته است: از روز چهارم نیروهای درمانی خارجی در بم مستقر شدند که عملا نقش مهمی در کمک‌رسانی به مصدومان پس از حادثه نداشتند! اما بعدها که یک بیمارستان صحرایی توسط فدراسیون بین‌المللی صلیب سرخ و هلال احمر در منطقه ایجاد شد توانست تا مدت‌ها به مصدومان و بازماندگان خدمات پزشکی ارائه کند.

دفتری با اشاره به حضور معاون اول رئیس جمهوری وقت در منطقه گفته است: این حضور به اتخاذ یک تصمیم ضروری ولی نابهنگام منجر شد؛ چرا که بر اساس این تصمیم مقرر شد ادامه عملیات بحران در منطقه توسط سپاه پاسداران و در منطقه بروات توسط ارتش مدیریت شود. نظر به اینکه نهادهای مذکور ساختار و برنامه از پیش تعریف‌شده‌ای برای چنین مواردی نداشتند و تمرینی نیز با سایر سازمان‌ها در این رابطه انجام نشده بود این تصمیم تا مدتی روند عملیات پاسخگویی را با مشکل مواجه کرد؛ چرا که گرفتن تصمیمات اقتضایی در شرایط بحرانی، مستلزم وجود سناریوی جایگزین از پیش طراحی شده و تمرین‌شده است؛ در غیر این صورت بحران تشدید و بعضا غیرقابل کنترل می‌شود. در آن شرایط ضرورت باز هم مساله مهندسی طرح‌های مدیریت و مقابله با بحران‌های ناشی از حوادث موجود برای تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور کاملا محسوس شد.

ربوده‌شدن کامیون حامل لباس‌های امدادگران

دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با اشاره به برخی مشکلات حاشیه‌ای که در صحنه فجایع اینچنینی رخ می‌دهد نوشته است: تا نیروهای کمکی به بم رسیدند آشفتگی‌های زیادی به وجود آمد. ازدحام و شلوغی در جاده‌های اطراف بم به حدی بود که بسیاری از کمک‌ها به بم نمی‌رسید و به وسیله (برخی) افراد متفرقه غارت می‌شد! در این میان یک کامیون حامل البسه‌ امدادی در بین راه ربوده شد و بعدها از این لباس‌ها سوء‌استفاده‌های فراوانی به عمل آمد؛ چرا که با همین لباس‌ها اجناس اهدایی را از بالای کامیون‌ها به سمت مردم پرتاب می‌کردند و این عمل موجب رنجش افراد آسیب‌دیده شد. به همین دلیل سریعا کارت‌های شناسایی برای نیروهای هلال احمر صادر شد تا قابل شناسایی باشند.

وی همچنین نوشته است: هجوم بی‌رویه و غیرضروری نیروهای امدادی از ارگان‌های مختلف مشکلات زیادی را به وجود آورد و این در حالی بود که نهادهای دولتی نیز با اوج‌گرفتن احساسات انسان‌دوستانه مردم شروع به دعوت از آن‌ها برای کمک‌رسانی می‌کردند.

در پنج روز اول پس از زمین‌لرزه وجود آشفتگی‌ها، کار جست‌وجو و نجات با دستگاه‌های ظریف زنده‌یاب و سگ‌های تجسس را با مشکلاتی رو به رو کرد. همچنین نبود نقشه جامع شهر نیز این کار را با تاخیر مواجه کرد.

در روز ششم، شناسایی خانواده‌های آسیب‌دیده و توزیع دفترچه خواربار آغاز شد. طبق آمار در بم 110 هزار نفر تحت تاثیر زلزله قرار گرفته بودند که حدود 35 هزار نفر کشته و 14 هزار نفر مجروح شده بودند و 15 هزار نفر از منطقه کوچ کرده و تحت حمایت جمعیت‌های هلال احمر شهرهای اطراف قرار گرفتند که با این حساب و با کسر تعداد کشتگان زلزله، ما باید با 50 هزار نفر مواجه می‌بودیم اما متاسفانه با هجوم افراد از مناطق دیگر که خود را بومی معرفی می‌کردند ناچار به توزیع 248 هزار دفترچه شدیم که این رقم یک رقم واقعی برای کمک‌رسانی نبود.

هرچند تلاش زیادی انجام شد که آسیب‌دیدگان پالایش شوند اما این عمل بسیار سخت بود و نهایتا از مقامات بالا دستور داده شد که به این افراد نیز کمک کنید که کار ما را بسیار مشکل‌تر کرد.

معضل شناسایی اجساد

پدر امداد و نجات ایران که در زمان وقوع زمین‌لرزه ریاست سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر بود در ادامه خاطرات خود با اشاره به مشکل شناسایی اجساد افزوده است: شناسایی اجساد به علت اینکه در بیشتر موارد کل خانواده فوت شده بودند ما را با مشکلاتی مواجه کرد؛ بنابراین مسئولان ذی‌ربط مجبور بودند با رعایت حداقل تشریفات مذهبی افراد را پس از ثبت مشخصات و عکس‌برداری در گورهای جمعی دفن کنند.

ورود تیم‌های خارجی ناکارآمد به بم

وی همچنین به دیگر مشکلات اشاره کرده و نوشته است: یکی دیگر از مواردی که برای اولین بار در زلزله بم رخ داد صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر کشور و هر جایی برای کمک به آسیب‌دیدگان بود. اعلام فضای باز برای مشتاقانی که می‌خواستند به هر دلیل از جمله کمک‌رسانی بیایند خوب بود ولی برای ما مشکلات بسیاری را به وجود آورد؛ زیرا بیشتر این تیم‌ها وسایل کافی و کارآمدی لازم را نداشتند! البته این موارد به حل یک مساله بین‌المللی نیز کمک کرد؛ چرا که سازمان ملل در تلاش بود مجوزی به دولت‌ها بدهد که نیروهای امدادی اجازه داشته باشند در امدادرسانی‌ها بدون مجوز کشور آسیب‌دیده وارد شوند که بسیاری از کشورهای بزرگ مخالف بودند. تجربه زلزله بم نشان داد که این روش مناسبی نیست و از این تصمیم منصرف شدند.

وی ارسال بی‌رویه کمک‌های اهدایی داخلی را یکی از مشکلات دیگر بزرگ در زلزله بم عنوان کرده و گفته است: مرتبا اعلام کردیم که برای ارسال این کمک‌ها با جمعیت هلال احمر هماهنگ شوند اما کمک‌ها بدون تفکیک به منطقه ارسال می‌شد؛ به گونه‌ای که تعداد کامیون‌هایی که کمک‌های اهدایی را به بم می‌آوردند به قدری بود که صفهای طویلی برای تخلیه بار ایجاد و گاهی رانندگان کامیون‌ها سهوا یا عمدا این وسایل را روی خاک‌ها تخلیه می‌کردند که از این موارد عکس و فیلم تهیه و منتشر شد و بعدها نیز گلایه کردند که چرا جمعیت هلال احمر در خصوص کمک‌های مردمی کوتاهی کرده است! این مساله دردسرهایی را نیز به وجود آورد؛ چرا که عدم تخلیه این اجناس نیز موضوع را سیاسی می‌کرد و ما مجبور به تحویل این محموله‌ها شدیم. حتی در کنفرانسی که به منظور اهدای کمک از طریق سازمان‌های بین المللی در ژنو تشکیل شد من معایب و محاسن کمک‌های بین‌المللی را گوشزد کردم.

مرحوم دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با برشمردن نقاط ضعف و قوت امدادرسانی در بم افزوده است: تونی فریش هماهنگ کننده اتحادیه اروپا بعد از 14 روز که منطقه را ترک کرد در مصاحبه خود گفت جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تجربیات دفاع مقدس و حوادث دیگر توانست به صورت شایسته کار عملیات امداد و نجات را انجام دهد.

دفتری همچنین ارائه الگوی بازسازی توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را یکی دیگر از نقاط روشن امدادرسانی آسیب‌دیدگان بم برشمرده و افزوده است: جمعیت هلال احمر و سازمان امداد و نجات با تکیه بر تجربیات امدادرسانی در زمان جنگ توانستند از پس امدادرسانی بزرگترین زمین‌لرزه ایران برآیند.

مرحوم دفتری سال گذشته به دلیل کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت؛ قطعا او به عنوان سرتیم عملیات زلزله بم ناگفته‌های بسیار زیادی داشته که تنها بخشی از آن‌ها در کتابش ذکر شده اما در سراسر کتاب خود تاکید کرده است که علاوه بر افزایش آگاهی‌های مردم در زمینه خودامدادی باید بسترهای لازم برای استحکام خانه‌ها نیز فراهم شود تا از بروز حوادثی مانند بم جلوگیری شود. حالا در یازدهمین سالروز زلزله بم باید بار دیگر گوشزد شود که مرگ همیشه برای همسایه نیست!

آستارا -سابقه تاریخی

سابقه تاریخی در منابع مکتوب

سواحل دریای خزر

به لحاظ تاریخی قدیمی ترین مورخی که از آستارا نام برده‌است، سید ظهیر الدین مرعشی است. وی در کتاب گلستان و دیلمستان سه بار این محل را به نام «آستارا» و یک بار به نام«آستاره» آورده‌است.

یکی دیگر از ماخذقدیمی که در آن از آستارا یادی به میان آمده، کتاب حدود العالم(تألیف ۳۷۲ ق/۹۸۲ م) است. در این کتاب، آستارا به شکل استراب ضبط گشته ‌است. بیشتر مؤلفان بعدی مانند علی بن شمس الدین بن حاجی حسین لاهیجی و عبدالفتاح فومنی و میرخواند، همه نام این شهر را به صورت آستارا آورده‌اند.

تنها در صریح الملک (که درباره موقوفات مزار شیخ صفی الدین اردبیلی است)، این نام به شکلهای اصطاراب و استاره دیده می‌شود که دو صورت اول با شکل مذکور در حدود العالم قرابت دارد.

از جهانگردان کسانی این شهر را نام برده و آن را توصیف کرده‌اند. شاید وصف«ابت» رساتر از دیگران باشد. وی که در ۱۲۵۹ق/ ۱۸۴۳م از این محل می‌گذشته، نام این شهر را دهنه کنار ضبط کرده‌است. به نوشته او «دهکده دهنه کنار در مصب رودخانه آستارا قراردارد ودارای ۵۰ تا ۶۰ خانوار جمعیت است و دکانهایی دارد که اجناس آن به خارج ایران حمل می‌شود». آستارا به موجب عهد نامه گلستان که در ۱۲۲۸ هجری قمری مصادف با ۱۸۱۱ میلادی میان دولت ایران و روسیه منعقد شد به دو قسمت تقسیم گردید. قسمتی از این شهر که در شمال رودخانه آستارا است، به دولت روسیه واگذار گردیدو رودخانه آستارا مرز میان دو کشور شناخته شد.

آبشار لاتون

آثار تاریخی

تالاب استیل

اکنون قدیمی ترین بنای منطقه متعلق به دوره ایلخانی بوده و تعداد دیگر از آثار دوران صفویه و قاجاریه این بنای کهن را همراهی می‌کنند. شایان ذکر است که بناها و آثار دوران اسلامی منطقه شهرستان آستارا اکثرا شامل قبور قدیمی و بقاع و آرامگاه‌هایی هستند که در دامنه کوه‌ها و جنگل‌ها به صورت متروک و برخی بدون تاریخ و بنا واقع شده‌اند و از لحاظ فیزیکی وضعیت مناسبی ندارند.