فرهنگ حکومت مردگان است.
هویت نمادین یک جامعه توسط مجموعه ای از ارزش های قضایی ، دینی ، اخلاقی ، فلسفی و ... تنظیم میشود.این ارزش ها به معنایی قصه یا خیال هستند.هیچ جا وجود ندارند.هیچ انجسام هستی شناختی جوهری الزاما ندارند.تنها در شکل آیین های نمادین خود هستند که حضور پیدا میکنند.
به خاطر این حقیقت ها افراد زیادی به جنگ میروند ، شغل خود را از دست میدهند ، ازدواج میکنند و غیره.
به عبارت دیگر هرچند چنین قصه یا خیال هایی تنها در جلوه های واقعی خود وجود دارد همانطور که یک کشور تنها در فعالیت واقعی شهروندانش ، سرزمین پدری تنها در احساس وطن دوستانه کسانی که خود را اینگونه بازشناسی میکنند ، اما ما نمیتوانیم آنها را به این جلوه ها تقلیل دهیم.
مسلما سرزمین پدری به عنوان آرمانی که ما برایش میجنگیم هیچ جایی در واقعیت ندارد ولی بدون چنین نمادی نمیتوانیم واقعیت مادی جنگ ها و بسیاری از مصائب را توضیح دهیم.به عنوان مثال اگر انسان ها آیین دینی خاصی را انجام ندهند و یا برای آن به جنگ نروند دیگر آن دین و ارزش های آن وجود نخواهد داشت ولی با این حال اگر آن دین و ارزش ها به صورت پیشین وجود نداشته باشند ، هیچ انسانی نیز بدان ها عمل نخواهد و برایشان به جنگ نمیرود.ازین رو ارزش ها یا همان قصه و خیال های ما مقدم های متاخر اند.
دیگری بزرگ واجد هیچ فعلیت جوهری نیست.به صروت یک جهان افلاطونی هم وجود ندارد.اما نمیتواند به مخففی در معنای نام گرایانه آن خلاصه گردد.دقیقا به این دلیل که " شکلواره مرده " (dead schema) است.دیگری بزرگ به دلیل ناموجود بودنش "معتبر" است.زندگی بالفعل را تحت سیطره داشته و تنظیم میکند.شاید بتوان گفت انسان حیوانی است که خیال های نمادین زندگی اش را اداره میکنند.ازین رو نفی به خودی خود هستی مثبت و معینی کسب میکند.
آنچه ما فرهنگ مینامیم در چیزی جز " حکومت مردگان " نیست.در اینجا رانه مرگ هستی مثبت بو معینی ه خود میگیرد.
و همانطور که لکان به ما می آموزد پدر مرده قدرتمند تر از پدری زنده است.
اردیبهشت: اشک هایش واقعیست . وقتی دلش واقعا درد می کند . احساسش ضربه میخورد چون کودک گریه می کند .
خرداد : همیشه در مشکلات استوار است و هیچ وقت جا نمیزند . اشکی در چشمانش جاری نمیشود مگر انکه عزیزی را از دست دهد .
تیر: براحتی اشک می ریزد و براحتی میشکند . اشکهایش طولانیست او را ناراحت نکنید .
مرداد : اشکهایش برای دیگران است . ساده اشک نمیریزد و ساده نمیشکند . او دوست ندارد کسی غمش را بفهمد کم کسی تا بحال اشک او را دیده .
شهریور : اشکهایش بی صداست . او انقدر اشک میریزد تا آرام شود .
مهر: متولدین این ماه اشکهای پر سر و صدایی دارند .
آبان : آبانیها اشک ریختنشان هم دیوانه وار است و بقیه را عذاب میدهند.
آذر:اشکهای او دل انسان را میلرزاند. او شب ها یواشکی گریه میکند از بس مغرور است.
دی: اشکهای اورا تابحال کسی ندیده چون او تظاهر میکند قوی است ولی کسی از شبهایش خبر ندارد .
بهمن :انقدر تنبل است ک حال اشک ریختن را ندارد .ترجیح میدهد سیگار بکشد .
اسفند : او دل پر رحمی دارد و زود اشک میریزد .
البته باید بگم تکلیف احساسم ب ف هم روشنه و سعى میکنم بهش فکر نکنم .
میزند تیر جدایی بی امان
تفرقه ها در دلت جا میکند
دشنه ی کینه هویدا میکند
هرکه با هر پیشه در درگاه رب
سرفراز است باکمی عقلو ادب
تیر شیطان در دل عاشق نشست
نور ایمان تیر را،درخود شکست
/
/
بهمن سلیمانی بابادی