جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

مهدی جان ما را ببخش

مولا جان مهدی

ببخش ما را به خاطر همه بی تو بودن ها ، تو با ما بودی و ما با تو نبودیم.

ببخش ما را به خاطر همه عهدشکنی هایمان ، بارها و بارها عهد بستیم

و عهد خود شکستیم .

ببخش ما را به خاطر همه رنج هایی که برای هدایت امت رسول خدا کشیدی.

ببخش ما را به خاطر همه ناله های علی وارت که برای بخشش خلق خدا

در درگاه معبود داشتی.

ببخش ما را که کلاممان با عملمان یکی نبود ،در کلام با تو بودیم و در عمل....

ببخش ما را که عشق و محبت به تو را به درهم معدودی

به محبت دنیا فروختیم.

ببخش ما را که قرن ها رنج و سختی تو را به ثمن بخسی فروختیم.

 ببخش ما را که به خود مشغول شدیم و تو را رها کردیم.

ببخش ما را که سالهای عمرمان را بدون شناخت تو سپری کردیم.

ببخش ما را که تو را در این دنیا تنها گذاشتیم

و تو در بین امتت غریب و مظلوم ماندی.

مهدی جان ، آقای من

می دانم ، خوب می دانم که شایسته نعمت وجود تو نیستم ،

 میدانم که شایسته نام منتظر نیستم ،

ولی یوسف زهرا امید به عطوفت و مهربانی و بخشش تو دارم .

تو را به آبروی مادر غریبت زهرا یاریم کن

مرا یاری کن تا در این دنیایی که بی تو بودن افتخار است و هنر ،

 با تو باشم ، با تو بمانم و با یاد تو ترک دنیا کنم و بمیرم

- و نسیم عشق از جانب بوستانهای بهشت وزیدن گرفت

زمین از رایحه ی دل انگیز جهاد آکنده گشت و شور عشق بر وحشت مرگ غالب آمد

عاشقان پروانه وار بال به آتش سپردند

و در اتصال به نورالانوار ، خود سراپا نور شدند

و من رمز بی پروایی پروانه را دریافتم

جنگ برپاشد

 حافظان ملکوت دروازه های عالم قرب را گشودند

جهان به نور عشق روشنی یافت و پروانگان شیدا بال در گلستان آتش گشودند

تا راه جاودانی و بقا را در فنای خویش بجویند

سوختن بهای قرب است

و چنین سوختنی را جز به پروانگان بی پروای عشق نمی بخشند

آنکه آتش بر دل ندارد

کجا میتواند بال در آتش بگشاید .....

گوشه ای از فان های محل کار

مریض آخر پنج شنبه شب یه خانومه با ناخن های کاشته شده که همه اشون نارنجیه و ناخن وسط طلاییه......

به همراه یه پسر جوون میاد تو .....دارم چای سبز یاس میخورم :))

وارد میشن و اولین کلام صدای پسر جوونه که خانوم دکتر همه دندوناشو بکش !!

در حالی که دارم دستکش میپوشم میگم شما چه نسبتی باهاشون دارین ؟؟

خیلی جدی میشه لحنم ناخواسته ..به قول دوستی لحن اداریم گل میکنه :)))

پسره یکم عقب میکشه......

میگه فامیلشونم !!

میگم نظرت واسم قابل قبول نیست.....برادری شوهری کسی نزدیکی اگه بودی شاید باهات وارد بحث میشدم....

لحنم شوخی شده دیگه.....خانومه میاد جواب که والا راست میگه خانوم دکتر.....

میگم مشکلتون چیه؟

دهنشو باز کرده نکرده نگینه میزنه تو چشمم ....از وقتی نگین دستیار رو چسبوندم چشمم تیز شده به جامعه نگین داران ..........بماند که ناخن های خوشرنگش همون اول زده توچشمم....

دندون 7 پایین عصب کشی(اندو) میخواد...........واااای

متنفرم از اندو این دندون .............

شروع میکنم.......نیم ساعتی گذشته.....

میگه متولد چه ماهی هستی؟

میگم حدس بزن

میگه بهمن؟؟  نه

خرداد؟ نه

سکووووووووووووووووووووووووت

میگم نگفتی؟

میگه نمیدونم بگو.....میگم مهههههههههههرر....همینجوری هم ه رو ازته حلقم میگم  :)))))

سکووووت.....هر بار که دستمو ازدهنش در میارم یه ویژگی مهریها رومیگه......

مهربونن..............عصبانی نمیشن ولی اگه بشششششششششششنن وااااای........کارشونو با عشق دوست دارن نه پولش......

میگم طالع بینی قبول داری؟

میگه آره

بی مقدمه میگم : نگینتو کجا چسبوندی؟

میگه خودم.....با چسب آهن!!! 

سکوووت میکنم.....

میگه دوستم پروانه زده....دارین؟

میگم پروانه نه....میگه گیر بیارم میچسبونی واسم؟

میگم آره....

میگه یه دوست دیگه ام سفارش داده پروانه طلا شده 500 تومن.....انقدر خوشگلهههه 

میگم بیفته گم شه چی؟

همون عادیش بهترهه....مبگه اره گیر میارم بچسبون واسم.....میگم باش .....دهنتو باز کن حالا...

انقدر حرف میزنه نمیزاره کار کنم.....اخرم هنوز نصف راه رو رفته نرفته میگه خسته شدم....برم؟

میگم اکی ...فقط درمانت سه جلسه ای میشه....میگه باشه.....

ونیم ساعت می ایسته و از مرکزی که ناخن کاشته واسه من ودستیار میگه :)))))))))))))

فاااااااااااان داریم با هم من و مریض ها :)

 

اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی

هر روز صبح

یک تاب خالی را هل می دهم

تا به یاد داشته باشم

آدم ها به اوج که می رسند

دست ها را فراموش می کنند

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

گاهی بدون بغض و گریه و بدون داد و هوار

باید قبول کنی فراموش شدنت را

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

کمان دار و زره پوشیده در خاک

هزاران جمجمه پوسیده در خاک

منم یک امپراتور فراموش

تمام لشکرم خوابیده در خاک

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

تو

فراموش ترین اتفاقی هستی

که به یاد می آورم هنوز

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

میگویند : فراموش کردنش ساده است!

آری ساده است

چند خط شعر می خواهد و چند صد سال عمر

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

تو بروی

چیزی برای فراموش کردن نمی ماند جز خودم

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

فراموش کردنت مثل آب خوردن بود

ازین آب ها که میپرد در گلو و سالها سرفه میکنی

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟

گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد

گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

««««« اس ام اس های زیبا و عاشقانه درباره فراموشی »»»»»

اگر کردى مرا روزى فراموش

سرت را میکنم در دیگ آبگوشت

لطیفه1

دیوانه اولی: من وقتی رو کله ام وامیستم خون توی سرم جمع میشه، ولی وقتی روی پاهام وامیستم، خون تو پاهم جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه؟
دیوانه دومی: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالی نیستند!!!

—————————

بچه از باباش می پرسه: بابا! توبهشت زنها از شوهراشون جدا زندگی می کنند یا با هم هستن؟
باباهه می گه: بچه جون! اگه زنها با شوهراشون یک جا باشن که اونجا دیگه بهشت نمی شه!

—————————

حیف نون زنگ می زنه ثبت احوال، می گه: ببخشید، اونجا ثبت احواله؟ من امروز احوالم خیلی خوبه، می خواستم ثبت کنم!

—————————

توی یک مهمانی، یک خانمی رو می کنه به حیف نون، می گه: به نظر شما من چند سالمه؟ حیف نون می گه: گفتنش یک خورده مشکله، اما یک کم که دقیق می شم می بینم اصلا بهتون نمی یاد!

—————————

حیف نون می ره کارخانه چوب بری استخدام بشه، آقاهه می پرسه: سابقه ای تو کار چوب بری داره؟
حیف نون می گه: من می تونم درختای گردو به قطر یک متر رو در مدت یک دقیقه با تبر قطع کنم!
آقاهه خیلی تحت تاثیر قرار می گیره، می گه: این همه تجربه رو از کجا آوردی؟
حیف نون می گه: از کویر لوت!
آقاهه می گه: مرد حسابی! کویر لوت درخت گردوش کجا بود؟!
حیف نون می گه: پس فکر کردی واسه چی دیگه اونجا درخت گردو پیدا نمی شه؟!

—————————

معلم: کی می دونه چرا هواپیما پروانه داره؟
رضا: آقا اجازه؟ برای اینکه خلبان عرق نکنه!
معلم: از کجا فهمیدی؟
رضا: آقا اجازه؟ یه دفعه که ما داشتیم فیلم تماشا می کردیم، دیدیم که وقتی پروانه هواپیما از کار افتاد، خلبانه خیس عرق شد!

—————————

یارو می رسه به دوستش می گه: حیف نون چی شده؟ خیلی به نظر ناراحتی؟
حیف نون می گه: آخه این هفته بدترین هفته برام بود، شنبه طلبکاره اومد در خونمون، یکشنبه ماشینم رو دزدیدند، دوشنبه خونه مون آتیش گرفت، سه شنبه سکته ناقص کردم، چهارشنبه بابام فوت کرد، پنج شنبه زنم گم شد و از همه بدتر جمعه… زنم پیدا شد!