شو پَئر: وِلا کُن! بخشش از بزرگترایَه!
پدر شوهر: ولش کن!. بخشش از بزرگترهاست!
کَل شومار: مو ایتِه چی وَکِتِم تا الَن هِچ کی مِرِه بی احترامی نوکورده با!
مادر شوهر : من تا اینجا عمر کردم تا حالا کسی به من بی احترامی نکرده بود!
وَچِه: آخر مار تو خیلی ریزه گیری کانِه! اُشان درس بُخواندِن تحصیل بوکوردِن. اِسِه بی یَه تِرَرِه چَلِه هم بُشورِه! یِه کارگر بگیر پولش مو دَنِم!
پسر: آخر مادر تو خیلی ایراد می گیری ! آنها درس خواندند تحصیل کردند. حالا بیایند و برای تو بچه چهل روزه را حمام کنند! یک کارگر بگیر پولش را من می دهم!
وُی: وَالله بِالله مو خَنِم، اَمّه چَلِه شوری(شوردِه) ندانِم ! می مار اَمِرِه یاد نَدَه! بعد از پنجاه سال سن، تی مار یکی دیگر بِچی یَه! "خودکرده را تدبیر نیست"! مو چی بکنِم!
عروس: به خدا سوگند من نمی دانم چه طور بچه چهل روزه را حمام کنم.مادر من به من یاد نداده است. بعد از پنجاه سال سن مادر تو یکی دیگر زایید! "خود کرده را تدبیر نیست"! من چه کار کنم!
شومار: قدیما بی خود نگوتِن:
" صبح اَفتاو می کیجایَه و می زامایَه بَگِنِه- بعد از ظهر اَفتاو می عروس و می وَچِه بَگِنه". مردوم بی حق نوبان!.
مادر شوهر: در گذشته بیهوده نمی گفتند.
افتاب صبح به دختر و دامادم بتابد – افتاب بعد از ظهر به عروس و به پسرم بخورد".
مردم حق داشتند.
نتیجه اخلاقی:
"کهنه زِِِرَوا یِه بام و دو هوا"
پی نوشت:
زِرَوا: نام محلی قدیمی است.
کنایه:
این زبانزد وقتی به کار می رود که گوینده نفع یکی و ضرر دیگری را از انجام یک کار مشترک طالب باشد.
خلاصه قیلان سرای ها آستارا دیوانه ها را به قیلن سرا راه نمی دهند اما درمغازه ها امامزاده چون دیوانه( واقعا راست می گوییم) برای قلیان کشیدن می آید احترام خاصی می گذرنند و اگر دیوانه پول نداشته باشند صاحب مغازه بوی راهنمایی می کنند برو سر خیابان از مسافران گدایی کن بیا ..من دیوانه ای در امام زاده می شناسم حتی کی روز با رحیم نماندیم تا ظهر یک روز تعطیل بالای 100 هزار تومان از مسافرین گدایی کرد و رفت قلیان کشید..قلیان سرا امام زاده برایشان دیوانه های آتسارا و حومه مشتری نقد هستند و بالای 200 تا سیصد قلیان در روز فقط برای چند دیوانه در قلیانسراها می کشند و بهترین پول را می دهند ..
برای مثال کارگر های و صاحبان قلیانسرا اما مزاده خانه های چند طبقه و ماشین های کلاس بالا گرفتند از همی در آمد قیلن سرا و مثال من که یک حقوق بگیر و روز نامه نگارهستم در آستارا اگر بروم وسایل خانه بخرم فیش حقوقی و چک می گذرام قبول نمی کنند وقتی یک قلیان سرایی از امامزاده بیاید بدون چک و نوشته وسایل هر چقدر دلش بخواهد می دهند و می گویند اینها نقدی هستند و شما نسیه ...
یا در اجاره دادن مغاره ها بدون مناقضه دراما مزاده به قلیان سرا ها دادند و بقیه مغازه داران اجاره ای که شغل دیگری داشتند گفتند در مناقضه شرکت کنید علت را پرسیدیم..گفتند اولا قلیان سرا نباشد مردم کمتر به مغازه ها می آیند دوما قیلانسرا ها نقدی هستند سوما:اگر یک روز قلیانسرا بسته شود امنیت منطقه بهم می خورد و باید ما را بجرم اقدام علیه امنیت جامعه محاکمه کنند و اما ...قضیه قلیانسرا ها در کنار مدارس..وقتی مجوزی برای ایجاد قلیان خانه یا اصطلاح به ظاهر موجه آن با عنوان سفره خانه سنتی صادر می شود باید به موقعیت آنها توجه جدی شود.
اینکه چرا مجوز این واحدها صادر می شود و یا اینکه چه تعداد از مغازه های آستارا را قلیان خانه ها به خودش اختصاص داده است با چرایی این مباحث کاری نداریم صحبت در باب موقعیت نه چندان مناسب برخی از این واحدهاست واحدهای صنفی که دارد دودشان به چشم آینده سازان کشور ما می رود.
دانش آموزان در اجتماع دائما در حال تاثیرپذیری هستند و این رفتارها و حرکات موجه یا غیر موجه ماست که به عنوان الگوی عملی در مقابل چشمان تیزبین آنها رصد می شود.
کشیدن قلیان که این روزها دیگر به عنوان زنگ تفریحی وارد ساعات کانون بسیای از خانواده ها شده است حالا در شهرستان مرزی بندر آستارا در مقابل نهاد علمی و فرهنگی مدرسه خودنمایی می کند.
دانش آموزان برخی از مدارس صبح ها با بوی قلیان وارد مدرسه می شوند و عصرها با بوی آن مدرسه را به مقصد خانه ترک می کنند.
حالا تصور کنید دانش آموزانی که پس از تعطیلی مداس راهشان را نه به سمت خانه بلکه به سمت این واحدهای صنفی کج می کنند چه عاقبتی می تواند در انتظار آنها باشد؟؟
قلیانی که دودش نه از نظر بهداشتی و نه از نظر فرهنگی و اجتماعی می تواند با خون جوانان پاک این سرزمین همخوانی داشته باشد.
قلیان حاوی هفت هزار ماده سمی است که عامل ۲۲ نوع سرطان است، دود قلیان عامل مهم ابتلا به بیماری های قلبی ، فشارخون ، سکته مغزی و قلبی و بیماری های تنفسی است.
ابعاد اجتماعی مصرف آن نیز قابل توجه است کمتر دختر و پسری را می توانید در جامعه پیدا کنید که جلوی پدر و مادر خودشان سیگار بکشند اما همین دختران و پسران به راحتی و با رویی خندان جلوی پدر و مادر خود قلیان می کشند.
کوتاه سخن اینکه تا این پدیده نوظهور در ابعاد مختلف دامن خانواده ها و جامعه ما را نگرفته و تا به صورت کامل تبدیل به یک فرهنگ نشده باید صاحبان اندیشه و صد البته مسوولان گرانقدر فکری به حال آن بکنند.
توصیه به ریس اداره صنعت و معدن می کنم ...که اولا یک اتحادیه مستقل بنام اتحادیه قلیانسراهای آستارا تاسیس شود..حیف است بیشترین اشتعغال زایی را این صنعت دارد و انصافا هم اگر قلیانسرا نباشند اشتغال زایی در شهرستان نیست این اسکله من نیرو بعداز سالی می خواستند هفتاد نفر از شهرستان دیگر استخدام کرد ...الان یکی دوستانم که مهندس است کارش را رها کرد .. با مدرک مهندسی عمران در صدد قلیان سرا در سه راه عنبران است و از الان برایش راننده شخصی پیدا شده است...این صنعت را تقویت کنید..و به چرت و پرت من دیوانه گوش نکنید....بابا این دانش آموز ها درس بخوانند بشوند مثل مهند نیما و...پدر ما را در می اورند کار می خواهم ...گور پدر قلیان..پشنهاد می کنم یک دانشگاهد علیم و کابردی برای کارگران و صاحبان قیلان سرا تاسیس شود و پشنهاد این است رشته قلیان در استارا باید دکترا و کارشناس ارشد باشد .. چون من به هر قلیانسرا رفتم اکثرا کارشناس ارشد یا کارشناس یا مهندس دانش آموخته بهترین دانشگاهها بودند و حتی کارگر قلیانسرا دیدم مهندس عمران با معدا 19 بود... چون اکثر کارگران و صاحبان قلیانسرا لیسانس و فوق لیسان هستند مقطع علمی و کابردی قلیان سرا دراستارا کارشناسی ارشد و دکتر رتدریس شود.. یک لطفی بکنید ..من بشوم استاد دیوانه های دانشگاه و مهندس نیما هم بعنوان دژبان یا آبدارچی در دانشگاه استخدام شود شاید بتواند ازدواج کند بنده خدا با معدل 17 دانشگاه انزلی عمران قبول شده است ..من که دکتر هالو هستم ..مشخص است ..
دکتر محمد علی هالو ..dardnews.ir