♥میدانی ؟♥
♥دیگر مردی را نمی بینم که دلش بلرزد !♥
♥راست بگوید و عاشق شود . . .♥
♥اینجا تا چشم کار می کند . . .نرهایی هستند که از مردانگی فقط آلتش را دارند !♥
♥ببخش بانو . . .♥
♥میدانم این حرف ها در شان من و تو نیست !♥
♥اما . . .♥
♥عجیب دلم پر است از کسانی که تو را فاحشه می خوانند !♥
♥ و♥
♥خود هر شب انواع √س*ک*س√ را با دیگری تجربه می کنند !♥
♥میدانی ؟♥
♥مردند . . ♥
♥حق دارند . . .♥
♥می توانند . . .♥
♥قانون با آنهاست . . .♥
♥اینجا عشقی در میان نیست !♥
♥روح نیست !♥
♥قلب نیست !♥
♥فقط . . .جسم است و شهوت !♥
♥اینجا تا می توانی باید ارضا کنی و گرنه جایت را دیگری خواهد گرفت !♥
♥و♥
♥تو می مانی و قلبی شکسته !♥
♥راستی بانو. . .در دیار من و تو دیگر √قلب√ ارزشی ندارد !♥
♥ سنگ شو. . .بشکن دیوار احساست را بانو !♥
♥خواهش میکنم. . .♥
♥تن نده. . .دل نده. . .دست رد باش بر سینه نرها !♥
♥تو √زنی√ میتوانی♥