می گویند همه ی کشفیات بشر در تنهایی اش رخ داده.. همان لحظه که ترسی ندارد از این که کسی را از دست بدهد. درست می گویند شاید.. از تنهایی برمی آید که کارهای خارق العاده انجام دهد..خلق کند، کشف کند، تغییر دهد..
اصلا شاید برای همین باشد که آدم ها از پیش هم می روند، می روند چیزی خلق کنند..
گرچه تنهایی هیچ وقت با من راحت نبود از وقتی که تو را شناختم و حالا او را، اما دلتنگی همیشه پر رنگ بوده! از وقتی که بودم و بودی، بوده و بوده .. دلتنگی که هر روز در دلش ترسی بزرگ را، بزرگ می کند و به نبودنت ندیدنت فکر می کند.. به این که اگر نباشی، اگر نباشی، تنهایی بزرگ تری خلق کند.. تنهایی پر از تو، بی آن که باشی که خلق نمی کند کشف نمی کند، نابود می کند من و تهران و آرزوها را..
..