دلم از این نامه ها میخواهد که فقط و فقط من را مخاطب قرار دهد !
این هم این نامه قشنگ !
یک شب بیاور شمع و روشن کن اتاقم را
شب های بی انگیزه ی بی اتّفاقم را
یک شب بیا با هر چه گرما در بغل داری
از یک جنون آتش مهیا کن اتاقم را
تو بادی و من برگ؛سرگردانی خوبی ست
اما اگر جدی بگیری اشتیاقم را
اصلا بیا با اتّفاقی تازه روشن کن
شب های بعد از رفتنت بی اتّفاقم را
اصلا گلوی گازها را باز بگذار و
با آتش سیگار روشن کن اتاقم را...
*مهدی فرجی/زیر چتر تو باران می آید / انتشارات شانی
دیشب مهمون اومد خونمون گودزیلاشون رفت تو اتاقم بازی کنه!
بعد اومده با بغض میگه:
_دستم خورد مجسمه ات شکست…
(محض اطلاع: ما خـیـــــــــــلـــــی با این مهمونا رو در وایستی داریم)
منم اومدم با ادب جواب بدم میخواستم بگم :فــدای ســرت..
حواسم نبود گفتم: بـــــخـــوره تــــو ســــرت!!!
والدین گودزیلا -_-
من
مامان بابام O_o
.
.
.
داشتم تو فیس بوق همینجوری گشت میزدم و عکسای دوستامو لایک میزدم…یهو دیدم بابام اومد تو اتاقم با سرعت نور یه پس گردنی نثار اینجانب کرد!
برگشتم بهش گفتم: ددی چرااا آخه؟؟!!!
گفت: دخترعموتو دیروز دیدم بهم گف به اون بی معرفت بگو بیاد عکسای منم لایک کنه!! منم اومدم اینو بهت بگم! ینیییی تا الان تو شوک این موضوعم!!!
دخترعموی لایک گیره ما داریم؟؟!!
قیافه بابام و دخترعموم: :دی منم که مث همیشه: ((
.
.
.
اومدم خونه دیدم یه دفه تمام حجم اینترنتم تموم شده! (خدا نصیب هیشکی نکنه) خواهرمو صدا زدم میگم تو چیزی دانلود کردی؟ میگه آره یه فیلم فول اچ دی یک ساعته فقط !! میگم آخه کروکدیل تو بیخود کردی تمام حجمو کشیدی! میگه الکی شلوغش نکن نوشته بود دانلود رایگان !!! به من ربطی نداره! !!!
خواهره من دارم آیا ؟؟؟
.
.
.