/ع
شیعه و سنی نباید بگذارند دشمن از اختلافاتشان سوء استفاده کند.
کسـانی که شعـار اتحـاد و وحـدت و بـرادری مسلمین را می دهند، اینها دشمن
مسلمانان نیستند؛ دوست مسلمانانند، خیر مسلمانان را می خواهند و مایلند همه ی
مسلمین عالم عزیز باشند.
چه فایده ای دارد که در داخل جامعه ی اسلامی، مسلمانان از مذاهب مختلف،
روبه روی هم بایستند و به همدیگر ضربه بزنند؛ از آن طرف هم دشمن بیاید،
هر دوی اینها را محاصره کند، سرشان را به هم بکوبد و خودش بنشیند، تماشا
و استفاده بکند؟ این خوب است؟
اگر ما می گوییم که شیعه و سنی در کنار هم قرار بگیرند، یعنی شیعه، شیعه
بماند؛ سنی هم سنی بماند. ما چه موقع به عالم تسنن گفته ایم که منظورمان از
وحدت این که شما شیعه بشوید؟!
ما چنین چیزی نگفته ایم.
هر کس خواست شیعه بشود، از طریق علمی و از راه مباحثات عالمانه شیعه
بشود. آنها هم آزادند که بروند کار خودشان را بکنند. ما نمی گوییم شما
مذهبت را عوض کن؛ ما می گوییم شیعه و سنی باید همیشه سر عقل باشند
، همچنانکه بحمدالله در دوران انقلاب اسلامی، در کشور ما مشاهده شد.
نگذارند دشمن از اختلافات اینها سوء استفاده کند. برگزاری هفته وحدت
، برای این است.[1]
دنیای اسلام، نیازمند تقریب
امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب - همـان طـور
کـه مکـرر گفته شده- غـرض این است که فرقه های اسلامی، در مقام
فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. ای بسا برخی از تصورات فِرق
نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبی منتهی بشود. شاید
بعضی از سوء تفاهم ها برطرف و بعضی از عقاید تعدیل و بعضی از
افکار به طور واقعی به هم نزدیک بشود.
البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است. حداقل این است
که بر روی مشترکات تأکید بشود. این گفتگوها و مذاکرات، کمترین فایده
اش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقه انگیز خودداری
بشود.[2]
قدرتمندان، عامل جنگهای مذهبی مسلمین
در زمان حـال، برای ایـن که مسلمین با هم متحد و متفق نبـاشند و
علیـه هـم کـار کنند، تلاشهـای مضـاعفی انجـام می گیرد. این تلاشها
به خصوص از وقتی تشدید پیدا کرده، که نیاز مسلمین به وحدت، بیش
از همیشه است. به تصور خیلی نزدیک به واقعیت، انگیزه تلاشهای
دشمنان این است که از تحقق آرزوی سیادت و حاکمیت اسلام- که
امروز به مراحل عملی نزدیک می شود- جلوگیری کنند.
طبیعی است که اگر اسلام بخواهد حاکمیت پیدا کند و مسلمین در دنیای
اسلام بخواهند به اسلام تمسک کنند؛ با این اختلافات امکان پذیر نیست.[3]
با اتحاد مسلمین، دنیای اسلام سربلند خواهد شد.
یک میلیارد انسان در دنیا هستند که درباره ی خدا و پیامبر و نماز و
حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی، با هم یک عقیده دارند؛
یک چند مورد اختلاف هم دارند. اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند،
با هم بجنگند، تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر (ص) و دین و همه چیز
مخالف است، کار خودش را انجام بدهد. آیا این عاقلانه است؟!
ما گفتیم یک عده از علما و متفکران دور هم بنشینند و در سطح علمی و
فرهنگی، برای تقریب و نزدیک کردن، «مؤسسه التقریب بین المذاهب
الاسلامیّه» را به وجود آورند.
چهار مذهب فقهی در اهل سنت هست، مذهب امامیه هست، مذهب زیدیه
هست، مذاهب دیگر اسلامی هستند. اینهـا بنشیننـد ببیننـد، در مســایـل
علمـی و دینـی، چقـدر می توانند با یکدیگر همکاری و کار کنند.
ما این مرکز را تشکیل دادیم. ان شاء الله برادرانی که مسئول این کار
هستند و معین شده اند، آن را با قوت دنبال می کنند. این کار، کاری
است که خدای متعال از آن راضی است و سرنوشت اسلام به این
طور کارهاست.
اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند، ولو
عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد، اما آلت دست دشمن نشوند، دنیای
اسلام سربلند خواهد شد.[4]
یکی از کارهای بسیار مهم زندگی مؤمن که مورد تأکید خدا و رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمّه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) است که همیشه باید در لیست برنامه های ضروری او باشد، مسئله ی برآوردن حاجات مؤمنین و گره گشایی از زندگی آنهاست. اهمیّت این موضوع در حدّی است که پی بردن به آن از حد ظرفیت عقل آدمی خارج است.
در حدیثی از پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که حضرت فرمود: «هر کس دل مؤمنی را شاد کند، مرا شاد نموده و هر که مرا شاد نماید خدا را شاد نموده است.»1 برابری شاد نمودن دل مؤمن با شادی خدا چیزی نیست که ما با عقل قاصر خود بتوانیم آن را درک نماییم.
بین مردم جامعه، آن قشر که از همه نیازمندتر و کمک رسانی به آنها بر همه لازم و ضروری است، فقرا جامعه هستند.
اهتمامی که اسلام به رسیدگی به محرومین و خدمات عامالمنفعه دارد، برای خیلی از افراد، درست روشن نیست. امروز که دوران علم و بحث و تحقیق و پژوهش است باید به این گونه مسائل که بر زمین مانده است بیشتر توجه شود تا تحقیقات انجام شده، تکراری نباشند. امروزه پرسش بسیاری از مردم بویژه جوانان این است که در جامعه بهترین راه رسیدگی به فقرا و رفع نیاز محرومان و مستمندان چیست؟
رفع نیازمندیهای محرومان به سه شکل کلی قابل تصور است. یکی آنکه این وظیفه به عهده افراد گذاشته بشود. هر کسی به خویشاوندان خود یا به همسایگانش کمک کند و این تنها راه برای کمک به نیازمندیهای محرومان به صورت داوطلبانه باشد. نقطه مقابل آن این است که بگوییم همه نیازمندیهای محرومان جامعه توسط یک دستگاه مرکزی باید رسیدگی شود. آن دستگاه مرکزی همان دولت است که باید برای مشکل محرومان برنامهریزی کند. اگر لازم است مالیات بیشتری از افراد متوسط و متموّل بگیرد یا از منابع دیگر، بودجه کمک به محرومان و معلولان را تأمین کند. در اسلام هیچ کدام از این دو شیوه به تنهایی پذیرفته شده نیست. اصل در همه احکام اسلامی این است که باید به گونهای اجرا شود که مسئولیت فردی انسان فراموش نشده و برجسته باشد. چون انسان با رفتارهای فردی تکامل پیدا میکند. اگر دولت به فقرا رسیدگی کند، ثواب آن به افراد نمیرسد. خیلی فرق است بین آنکه از افراد مالیات اجباری گرفته شود یا آنکه انسان داوطلبانه به مشکل محرومان رسیدگی کند. بهترین راه را اسلام قرار داده تا با خودسازی، روحیات فردی تکامل پیدا کرده و سرانجام در قیامت نیز هر کسی نتیجه عمل خود را میبیند: «وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَهًْ فَرْدا»(1)، «لا تَزِرُ وازِرَهًٌْ وِزْرَ أُخْری»(2)، هیچ کس مسئولیت دیگری به عهدهاش نیست: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی»(3)، هر کسی به همان اندازه که سعی و تلاش نموده، از آن بهره میگیرد. این یک اصل کلی در اسلام است.