....در نظام شاهنشاهی، شاه قابل نظارت نبود. اگرچه در قانون اساسی شاه فاقد مسئولیت بود اما تحت نظارت نبود.اگر کسانی در ذهنشان باشد که در حکومت اسلامی حاکم فقط تحت نظارت خداوند است و تحت نظارت مردم یا هیچ نهاد قانونی نیست،یا نظارت را تشریفاتی بکنند فقط برای بستن دهان مردم،الان همان روال سابق است و نه حکومت فقیه است و نه حکومت جمهوری اسلامی....
کتاب "بهای آزادی"/دفاعیات محسن کدیور در دادگاه ویژه روحانیت/ص159
منابع خبری از مرگ ملک عبدالله٬ پادشاه عربستان خبر دادند. او پس از یک دهه حکومت٬ در بیمارستانی در ریاض جان باخت و با مرگش برادر او امیر سلمان٬ ولیعهد ۷۹ ساله عربستان٬ پادشاه کشور شد.
ملک عبدالله٬ ششمین پادشاه عربستان٬ در نخستین ساعات بامداد جمعه (۳ بهمن٬ ۲۳ ژانویه) در سن ۹۰ سالگی درگذشت. بنا بر اعلام رسانههای عربستان٬ با مرگ پادشاه حالا امیر سلمان بن عبدالعزیز٬ برادر او٬ پادشاه مهمترین کشور تولیدکننده نفت جهان شده است. ملک عبدالله که در سال ۱۹۸۲ به عنوان ولیهعد عربستان انتخاب شده بود٬ در سال ۲۰۰۵ و پس از درگذشت ملک فهد٬ به پادشاهی عربستان رسیده بود.
به گزارش رسانههای عربستان٬ ملک سلمان برادر خود٬ امیر مقرن بن عبدالعزیز را به عنوان ولیعهد خود معرفی کرده است. امیر سلمان در هفتههای گذشته با وخامت حال ملک عبدالله٬ عملا مسئولیت اداره کشور را برعهده گرفته بود. او پنج دهه به عنوان فرماندار ریاض مشغول فعالیت بود.
ملک عبدالله٬ ملک سلمان و امیر مقرن٬ پسران ملک عبدالعزیزند که به عنوان بنیانگذار عربستان سعودی مدرن شناخته میشود و از آنها با عنوان آل سعود یاد میکنند. امیر مقرن٬ ولیعهد کنونی٬ سالها به عنوان رئیس اطلاعات پادشاهی آلسعود فعالیت کرده و در سالهای گذشته از مهمترین مشاوران ملک عبدالله در زمینه امنیت و سیاست خارجی بوده است.
تلویزیون دولتی عربستان اولین رسانهای بود که با قطع برنامههای عادی و پخش قرآن٬ خبر مرگ ملک عبدالله را رسما اعلام کرد. قرار است مراسم خاکسپاری پادشاه فقید عربستان سعودی٬ روز جمعه (۲۳ ژانویه/ ۳ بهمن) برگزار شود.
ملک عبدالله که از ۳۱ دسامبر به خاطر عفونت ریه در بیمارستان بستری شد٬ متولد سال ۱۹۲۴ بود. او در عربستان به عنوان پادشاهی اصلاحطلب و سیاستمداری کارکشته شناخته میشد که توانست در طول یک دهه حکومت٬ تغییراتی تدریجی در ساختار قدرت پدید آورد و در عین حفظ استقلال در سیاست خارجی٬ روابط سیاسی پایداری با ایالات متحده آمریکا ایجاد کند.
ملک عبدالله میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی عربستان را صرف مدرنیزاسیون سیستم آموزشی این کشور کرد و آغازگر گشایشهای اقتصادی چشمگیری در این کشور شد. در دوران حکومت او عربستان به سازمان تجارت جهانی پیوست و با ابتکار او بود که عربستان سعودی برای اولین بار طرحی برای صلح اعراب با اسرائیل ارائه کرد. با این حال٬ عربستان در دوران حکومت او هرگز گامی به سوی دموکراسی برنداشت.
با اعلام خبر مرگ ملک عبدالله٬ افراطگرایان سنی در شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای آنلاین از مرگ او که در نظر آنان «حاکمی ستمگر» بود ابراز خشنودی کرده و با ذکر دعا به درگاه خدا ابراز امیدواری کردند که مرگ ملک عبدالله آغازی برای پایان یافتن حکومت آل سعود باشد.
آیا جرم در دست داشتن عکس شیخ علی سلمان مرگ است؟
این جوان پس از اصابت گلوله فورا به زمین افتاد اما تا آخرین لحظه جان دادن هیچگاه عکس دبیرکل مبارز جمعیت الوفاق را رها نکرد.
1393, 3 بهمن 1:23 بعد از ظهر
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ موج سرکوبگری و ارعاب رژیم آل خلیفه در بحرین به جایی رسیده است که حتی برای در دست داشتن تصویر «شیخ علی سلمان» دبیر کل جمیعت الوفاق اسلامی بحرین در این کشور مجازات مرگ در نظر گرفته است.
روزنامه مرآة البحرین، امروز با انتشار تصاویری از شهادت یک جوان بحرینی که عکس شیخ علی سلمان را در دست داشت نوشت: این جوان اعتراض خود را به مسالمت آمیز اعلام کرد و تنها جرم او در دست داشتن تصویری از شیخ علی سلمان بود اما سوال این است که چرا وی باید به این جرم کشته شود؟ چرا او که با دست خالی و بدون هیچ سلاحی در برابر خودروی زرهی ایستاده بود باید بطور وحشیانه کشته شود؟
این جوان حتی شعاری سر نداده بود و تنها تصویری از شیخ سلمان در دست داشت تا اقدام دستگاه حاکم به بازداشت وی را محکوم کند.
از سوی دیگر جنایتکاری که این جوان بحرینی بیدفاع را با شلیک گلوله هدف قرار داد در خودروی زرهی قرار داشت و هیچ خطری نیز وی را تهدید نمیکرد.
این نظامی تروریست حتی جرأت بیرون آمدن از خودرو را نداشت و از دریچهای در خودرو این جوان را هدف قرار داد و از فاصله چند قدمی به طور مستقیم به چهره این شهروند بحرینی گلولهای شلیک کرد. پس آیا تروریسم چیزی غیر از این است؟
این جوان پس از اصابت گلوله فورا به زمین افتاد اما تا آخرین لحظه جان دادن هیچگاه عکس شیخ علی سلمان را رها نکرد.
آری عکس شیخ علی سلمان با خون این جوان آغشته شد اما شیخ علی سلمان همچنان سربلند باقی خواهد ماند.
«نبیل رجب» فعال برجسته سیاسی بحرین رژیم آل خلیفه در نظام آپارتایدی که بوجود آورده، شیعیان و سنیها را از هم جدا کرده است. حدود نیمی از شیعیان بحرین نمیتوانند زندگی مناسب داشته باشند. حکومت بحرین همانند حکومت آپارتایدی در آفریقای جنوبی در دهه ۱۹۸۰ یا همانند اسرائیل، بین شیعه و سنی، دیوار نکشیده است اما عملا این کار را انجام داده است.
وی افزود: خواستههای ما احقاق حقوق مردم و خواستههای انقلابی آنها است و مطالبات ما به مسائل مذهبی هیچ ارتباطی ندارد. اما رژیم تلاش میکند مسائل و خواستههای ما را به صورت مسئله شیعه و سنی جلوه بدهد.
رجب اظهار کرد: در حال حاضر نیز غربیها شیعیان را تهدید میدانند زیرا ایران با دولتهای غربی همسو نیست و حزب الله با اسرائیل مبارزه میکند و به همین علت، دولتهای غربی تصور میکنند اگر به شیعیان فرصت بدهند در عرصه سیاسی، قدرت داشته باشند، حزب الله و ایران تقویت خواهند شد. این رویکرد غرب و این سیاست خارجی غرب، مزورانه است و مردم بحرین هزینه این سیاستها را میپردازند. آنها با رژیم بحرین رابطه دارند و این رابطه همانند لکهای ننگ است زیرا خون فرزندان بحرین در این میان ریخته شده است.
یکی از نشانه های بسیار نزدیک به ظهور در روایات اهل بیت(ع) اختلاف بنی العباس و اغاز جنگ قدرت در میان این خاندان می باشد. بیش از 20 روایت دراین زمینه وجود دارد ، این نشانه آن قدر مهم است که امام صادق(ع) و امام محمد باقر(ع) از آن بعنوان نشانه ی حتیمه ی ظهور نام برده اند! صدور روایات متعدد در این زمینه از اهل بیت(ع) نشان میدهد که تحقق این امر و جنگ قدرت نقش مهمی در ظهور دارد ، سوالی که پیش می آید این است که بنی العباس در عصر ظهور چه کسانی هستند و علت اهمیت بالای آنها و جنگ قدرتی که در میانشان درمی گیرد ، چیست؟
شاید با کشف مصداق خاندان بنی العباس در عصر کنونی علت اهمیت بالا و تحقق جنگ داخلی در میان آنها نیز روشن گردد.
بخشی از روایاتی که در مورد خاندان بنی العباس در آستانه ظهور وجود دارد به شرح زیر است :
1- امام صادق(ع) : اختلاف بنی عباس از علائم حتمی است ، ندای آسمانی از نشانه های حتمی است ، خروج قائم(عج) از امور حتمی است بشارت الاسلام ص 44
2- امام صادق(ع) : آنچه دوست می دارید محقق نمی شود جز آنکه بنی فلان(بنی عباس) دچار اختلاف شوند چون دچار اختلاف شدند مردم بر حکومت آنها چشم میدوزند و اختلاف آنها را غنیمت می شمارند ، آنگاه سفیانی خروج می کند منتخب الاثر ص 252
3- امام رضا(ع) نقل شده است:
« بزنطی از حضرت رضا (ع) روایت می کند که فرمود: از جمله نشانه های فرج، حادثه ای است که بین دو حرم مکه و مدینه رخ دهد. پرسیدم آن حادثه چیست؟ فرمود: تعصب قبیله ای بین 2 حرم بوجود آید و فلانی از خاندان فلان، 15 رئیس قبیله را به قتل رساند.» بحارالانوار ج52 ص 210
4- امام صادق(ع) : این امر واقع نمی شود مگر هنگامی که شمشیرهای بنی فلانی در میان خود به کارافتد و حلقه تنگتر شود و اختلاف به جاهای باریک بکشد آنگاه سفیانی خروج کند.... کشف الغمه ج3 ص 319
5- امام باقر(ع) : آری خروج سفیانی حتمی است ، ندای آسمانی حتمی است ، طلوع خورشید از مغرب حتمی است ، درگیری بنی عباس بر سر حکومت حتمی است قتل نفس زکیه حتمی است و خروج قائم آل محمد(ع) حتمی است الزام الناصب ص 145
6- امام صادق(ع) : هنگامی که اولاد عباس اختلاف کنند و قدرتشان بهسستی و ضعف گراید و همگان بر آنها جرات کنند و عرب از آنها فرمان نبرد و هر صاحب چماقی چماقش را بردارد و شامی(سفیانی) ظاهر شود و یمانی روی اورد و حسنی حرکت کند ، صاحب این امر ظهور میکند بشارت الاسلام ص 138
7- رسول اکرم(ع) : در دولت بنی عباس خود را بپایید که برای شیعیان ما دردولت آنها خطراتی هست و درپایان حکومت آنها نشانه هایی است که از اتش سوزان کاری تراست اعلام الوری ص 427
8- امیر المومنان(ع) : قائم قیام نمی کند جز هنگامی که چشم دنیا دراورده شود و سرخی در اسمان پدید اید .... برای بنی عباس روز بسیار سخت و پرحادثه ایست که درکام طوفانها فرو می روند... الزام الناصب ص 197
9- امام صادق(ع) : همه فرج در به هلاکت رسیدن فلانی از بنی عباس است غیبت نعمانی ص 137
10- امام صادق(ع) : بی گمان مردی در مدینه کشته می شود پرسیدند که ایا سپاه سفیانی او را می کشد؟ فرمود نه ، بلکه سپاهیان فلانی (بنی عباس) او را می کشند ، چون او را بدون هیچ تقصیری به قتل می رسانند ، خداوند دیگر به انها مهلت نمی دهد سپس فرمود در آن هنگام منتظر فرج باشید ان شاالله غیبت نعمانی ص 86
11- امام صادق(ع) :
که هرکس برای من مرگ عبدالله را تضمین کند ، من ظهور را برای او تضمین می کنم!
آنگاه که مرگ عبد الله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچکس به توافق نمى رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد، عمر سلطنت هاى چندین ساله بسر آمده ، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى رسد. ابوبصیر مى گوید: پرسیدم : آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود: هرگز.و این درگیرى بعد از کشته شدن این پادشاه (عبدالله ) منجر به کشمکش بین قبیله هاى حجاز مى شود.
( بحار ۵۲ ص ۲۱۰ )
12- امام صادق (ع) فرمودند:
هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم را برای او تضمین می کنم. سپس فرمود: وقتی عبدالله بمیرد، مردم برای حکومت با کسی توافق نکنند و این اختلاف و درگیری به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر (عج) ادامه یابد. حکومت های چند ساله پایان یافته و تبدیل به حکومت چند ماهه و چند روزه شود. راوی می گوید: سئوال کردم: آیا این ماجرا به طول می انجامد؟ فرمود: هرگز. »
بحارالانوار، ج 52، ص 240.
13- امام محمد باقر(ع) :
علت مرگ او(عبدالله) این است که با یکی از خواجگان(غلامان) خود ازدواج می کند و بعد غلام دست به قتل او می زند و مرگ او را چهل روز مخفی می کند .... و بدینوسیله فرمانروایی آنها منقرض می گردد. کمال الدین صدوق ص 655
14- امام صادق(ع) :
موقعی که مردم در سرزمین عرفات در حال وقوف می باشند سواری برشتری سبک سیر به آنجا وارد می شود و مرگ خلیفه را خبر می دهد و با مرگ او فرج آل محمد(ص) و گشایش کار تمام مردم فرا می رسد. بحار ج 52 ص 240
15- از ابن ابی یعفور منقول است که گفت: امام صادق(ع) به من فرمود :
با انگشت دستت بشمار : هلاک شدنی فلانی ، خروج سفیانی ، قتل نفس زکیه و ... تا آنکه فرمود تمامی فرج و گشایش هنگام به هلاکت رسیدن فلانی است.
بحار ج 52 ص 234
16- امام محمد باقر(ع) :
قائم در سالهای فرد قیام می کند همچون یک ، سه ، پنج و فرمود .... آنگاه بنی عباس (خاندان فلان) به حکومت می رسند و پیوسته در عیش و نوش به سر می برند تا آنکه بین آنها اختلاف می افتد( و چون درگیری به وجود آمد) حکومتشان منقرض می شود و شرق و غرب حتی اهل قبله با هم به نزاع برمی خیزند و پیوسته در آن حال اند تا از آسمان منادی حق ندا برمی آورد ... بحار ج 52 ص 235
17- امام محمد باقر(ع) :
چون اولاد فلانی دچار اختلاف شدند ، فرج نزدیک است ، فرج نزدیک است ، فرج شما بستگی به اختلاف آنها دارد ، چون نشانه های اختلاف ظاهر شد منتظر ندای آسمانی در ماه رمضان باشید ، چون ندا شنیده شد مردم بر آنها جری می شوند و سفیانی خروج می کند و کارشان پراکنده می شود و سید خراسانی بر علیه آنها خروج می کند ..... بشاره الاسلام ص 52
18- امام محمد باقر(ع):
نابودی اولاد فلانی همانند شکستن کوزه است ..... سقوط رژیم آنها همچون افتادن کوزه و شکستن آن روی می دهد در حالیکه آنها در خواب غفلت غنوده اند یکمرتبه دیده گشوده می بینند که ناگهان رژیم آنها سقوط کرده است. غیبت نعمانی ص 136
19- امام صادق(ع) :
چون حکومت بنی فلان سپری شود خداوند با مردی از ما اهل بیت(ع) بر آل محمد منت می نهد ..... بشارت الاسلام ص 141
از مجموعه احادیث بدست می آید که در عصر ظهور بنی عباس یا بنی فلان از حاکمان حجاز بوده و در سرزمین عربستان ساکن می باشند به طور مثال در حدیث شماره 10 مکان قتل آن فرد محترم که همان پسرعموی نفس زکیه می باشد توسط سپاه بنی فلان در مدینه ذکر می شود و این مسئله نشان از این مسئله دارد که بنی فلان یا همان بنی عباس خاندان حاکم و ساکن عربستان هستند یا حدیث دیگری که قتل 15 نفر از بزرگان توسط فردی از قبیله بنی فلان را در مکه ذکر می کند نیز بدین معنا اشاره دارد.
علامه کورانی محقق برجسته عرصه مهدویت نیز چنین اعتقادی دارد و بنی عباس یا بنی فلان را همان آخرین خاندان حاکم بر حجاز می داند
دوست قدیمی! در پست قبلی تقاضا نمود کمی در مورد اقدامات سیاسی امام موسی کاظم(ع) بنویسم و همین زمینه ای شد برای این نوشتن این پست. با تشکر از ایشان که بهانه ای را فراهم آورد تا برخی از دل مشغولی هایم را با دوستان در میان گذارم.
گرچه در نگاه عامه؛ امام موسی کاظم فقط نماز می خوانده و روزه می گرفته است و کاری به کسی نداشته، آهسته می آمده و آهسته می رفته و خلفاء عباسی خصوصاً هارون هم از روی حسد و کینه و سعایت عالمان وابسته ی درباری! او را ابتدا محدود و محصور کرده و سپس زندانی نموده و در نهایت هم او را در زندان به قتل رسانده اند، اما واقعیت تاریخ چیز دیگری می گوید.
البته این نوع تحلیل و رویکرد نسبت به اقدامات مهم و اساسیِ ائمه اطهار در برابر حاکمان زمانه، شاید در این واقعیت تاریخی ریشه دارد که به لحاظ حاکمیت ِمستبدان، مجبور بوده اند تا تلاش های براندازنه ی خود را برای سرنگونی حاکم جور مخفی انجام دهند و لذا منطقی است که از هرگونه اشاره به برانداز بودنِ اقدامات خود پرهیز نمایند .
طرفه آنکه الان ما نیز، با همین نوع روش و تحلیل سرو کار داریم و قیامِ عملی مردم بحرین و یا تجمع میلیونی براندازنه ی مردم مصر، یمن و تونس و همچنین تلاش های علنی علماء و مخالفان حکومت عربستان را به گونه ای گزارش می کنیم که انگار حضور خیابانی و راهپیمایی ضد حکومت آنان در حد یک پیاده روی ساده ی ورزشی و خانوادگی در خیابانهای بحرین و ... است که با واکنش شدید و تیراندازی حکومت جائر روبرو شده است و در پی این نوع خبر سازی، تعجب هم می کنیم که چرا اینگونه خشن، با معترضان!! برخورد می کنند!!!!! و صد البته در همین زمان، برای منطقه ای دیگرو به هنگامی که حاکمیتی مورد علاقه ی ماست، اعتراض و راهپیماییِ سکوت معترضان به بخشی از حاکمیت ( و نه کلِ حاکمیت) را براندازنه توصیف کرده و اقدامات سرکوبگرایانه حکومت را بعنوان برخورد با آشوبگران تایید می کنیم و ... . واقع مطلب آن است که دلیل این دوگانگی در تحلیل را بدلیل غیر منطقی و عقلایی بودن ، نمی فهمم !!
برگردیم به موضوع اصلی ؛
توجه به اقدامات حضرت موسی ابن جعفر نشان می دهد که ایشان، قلب ِ حاکمیت ظالمِ عباسی را نشان گرفته بود به گونه ای که با ایجاد شبکه های ارتباطی اجتماعی میانِ مخالفانِ حکومت عباسی و هوادارانِ خود (که شیعه نامیده می شوند)، تشکیلات اجتماعی ای را شکل داده بود که در عین جاری و ساری بودنِ زندگی روزمره ، به مبارزه با ظالم ادامه می دادند. همچنین مجاهده ی مستمر و پیگیرِامام برای ایجاد شبکه مالی و اقتصادی مستقل میان شیعیان از طریق دریافت خمس و زکات و .... و نیز اعلام حرمت رابطه ی کاری با حکومت، قدرت حاکمیت را از سکه انداخته؛ مشروعیت و مقبولیت حاکمیت وقت ( که مدعی جانشینی رسول خدا بوده است) را به چالش کشیده است. لذا علیرغم تصور عامه، حضرت امام موسی کاظم(ع) نه تنها فقط به عبادت نپرداخته که از قضا، سیاسی ترین؛ امامِ مجاهدِ پس از واقعه عاشورا است.
"آن حضرت ۱۰ سال از این روزگار را با منصور، ۱۱ سال با محمدالمهدی پسر منصورمعروف به مهدی، یک سال با موسی الهادی معروف به هادی پسر مهدی و۱۳سال دیگر عمر خود را با هارونالرشید سپری کرد .
در دوره یازده ساله از فرمانروایی مهدی عباسی، امام(ع) در کنار کارهای فرهنگی ـ فکری و اشتغال به تدریس به برقراری ارتباط میان خود و شیعیان در نواحی مختلف و سازماندهی آنان پرداخت و مشکلات معیشتی و اقتصادی شیعیان را بر طرف میکرد. با کشف این اقدامات، امام(ع) مدتی زندانی شد و سپس آزاد گردید.
با گسترش شیعیان در مناطق مختلف سرزمین اسلامی نیاز به یک شبکه ارتباطی هر روز بیش از پیش احساس میشد و اهل بیت (ع) هم بر همین اساس اقدام به تأسیس شبکه ارتباطات نمودند. اگرچه این مساله قبل از امام موسی (ع) آغاز شده بود ولی امام موسی (ع) آن شبکه را بر اساس نیاز شیعیان گسترش[داد] و پنهانی تر کرد. ... به طور کلی وظیفه نمایندگان امام(ع) دریافت وجوهات شرعی و هدایا،[ و سپس ] کمک به مستمندان بود و گسترش شبکه ارتباطی میان ائمه و شیعیان بوسیله نامهها و توقیعات که براساس ضرورت، برخی [اوقات] محرمانه بوده است.
با افزایش جمعیت شیعیان در مناطق مختلف نیاز به حفظ رابطه میان مردم و امام جدی بود. پیامهای ارتباطی [و به زبان امروزی، صدور نامه ها و بیانیه ها ] در این زمینه نقش مهمی را ایفا میکرد. از امام موسی (ع) بیش از نود نامه در موضوعات مختلف و خطاب به افراد گوناگون بر جای مانده است که نشان دهنده اهمیت آن امام همام به شبکه ارتباطات است.