جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

زن و شوهر باید عاشق همدیگر باشند

زن و شوهر باید عاشق همدیگر باشند

تاریخ : ۲۹-۰۹-۹۳ | نویسنده : مترجم: سمیه اسکندری فر

این موضوع ، مهم ترین موضوعی است که پسران و دختران جوان عمیقاً آن را می شناسند: عشق و محبت. می خواهیم از صمیم قلب درباره ی آن صحبت کنیم.

بیایید تا در رابطه با دوستی میان پسران و دختران جوان کاملاً واضح و روشن سخن بگوییم و سعی کنیم که راستگو بوده و قلب هایمان را به روی هم بگشاییم.

غریزه ای فطری

آیا عشق و دوست داشتن غریزه ای فطری و درونی است که خداوند متعال آن را در وجود انسان قرار داده است؟ و آیا انسان می تواند بدون عشق و دوست داشتن زندگی کند؟

بی تردید شما می دانید که ما در دایره ی دین سخن می گوییم و توقع دارید که بگوییم: عشق و دوست داشتن، همان محبت تو به نسبت به پدر و مادرت است!

و اصل در عشق و محبت محبت الله می باشد، ولی می توانیم به انسان بگوییم که از دوست داشتن و محبت ورزیدن دست بکشد؟

کسی نیست که بتواند بدون محبت و عشق زندگی کند، چرا که این یک فطرت و غریزه است و اگر خداوند آن را در وجود ما نمی آفرید هیچ امیدی به استمرار و تولید نسل بشریت نبود.

بنا براین غریزه عشق یکی از دلایل استمرار هستی است ؛ پس نمی توان حتی به پس زدن غریزه اندیشید یا آن را از زندگی حذف کرد یا در صحبت ها آن را نادیده گرفت.

شاید برخی گمان کنند که چیزی با عنوان عشق و محبت وجود ندارد که البته چنین منطقی اشتباه و مقدمه ای شکست خورده است.

غریزه و عشق  از آغاز زندگی و از زمان خلقت آدم آغاز گردیده است. در حدیث آمده است که وقتی آدم وارد بهشت شد، احساس تنهایی کرد، یعنی علی رغم زندگی در بهشت، کمبود را احساس کرد.آری او احساس کرد که نیازمند حوا است .

این سخن گزافه و خیالی نیست، بلکه در حدیث نبوی آمده است ؛ پس در همان حال که آدم خوابیده بود خداوند از پهلویش – از جنس خودش – حوا را آفرید، وقتی بیدار شد او را در کنارش یافت، گفت: تو که هستی؟

گفت: یک زن

گفت: نامت چیست؟

گفت: حوا

گفت: چرا آفریده شده ای؟

گفت: تا در کنار من به آرامش برسی.

بدین معنا که زن رمز اطمینان و آرامش است به همین خاطر حوا خطاب به آدم گفت:(تا در کنار من به آرامش و سکونت برسی) ؛ نه این که حوا کنیز و دارایی مرد باشد.

پیام این گفته حوا به آدم بیانگر این است که: ای آدم و ای آدمیان روی زمین! جز در کنار حوا و سایر زنان آرامش و اطمینان نخواهید داشت ! این دین ما، اسلام ما، فهم و برداشت ما از آن است.

عجیب اینکه با مطالعه برخی از کتاب های آسمانی و غیر آسمانی در ادیان دیگر، خواهی یافت که با دیدگاهی ظالمانه به حوا می نگرند، گویی از جنس انسان و بشر نیست. یعنی در مرتبه ای پایین تر از مردان است؛ برخی او را باعث و بانی معصیت آدم می دانند و او را سبب فروآمدن آدم به زمین و خوردن از آن درخت ممنوعه پروردگارمی شمارند، اما واقعیت این است که قرآن هرگز چنین سخنی نمی گوید بلکه هردو را باهم و در یک سطح و در یک مسئولیت قرار می دهد، (‏فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَهِ إِلَّا أَنْ تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ‏) اعراف/۲۰ (پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورت هایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان نمایان گرداند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد، جز برای آنکه مبادا دو فرشته گردید یا از زمره جاودانان شوید.)

این آیات نمی گویند که ابلیس فقط حوا را (فریفت) و گول زد، بلکه باعث لغزش هردو شد و هر دو را با هم وسوسه نمود، زیرا مسئولیت شان مشترک است و هر دو با هم از میوه درخت خوردند و با هم به زمین فرو فرستاده شدند.

*آثار و داستان های گذشتگان می گوید که آدم در هند فرود آمد و حوا در جده و شاید این نام(جده) از همین جا منشاء گرفته است یعنی (مادر بزرگ) بنی آدم.

گفته می شود که آدم همچنان به دنبال حوا می گشت تا این که در کنار کوه عرفات یکدیگر را دیدند و اگر توجه کرده باشید در می یابید که عرفات به جده نزدیکتر تا هند ؛ یعنی آدم از هند آمد و رنج و زحمت کشید و پیوسته به دنبال حوا می گشت تا اینکه بالاخره به او رسید.

بدون شک این است زن و نقشش در زندگی، ما  ارتباطات بسیار زیبا و لطیفی میان مرد و زن را در پیش داریم.

@عشق حضرت ابراهیم و همسرش سارا.

 او همسرش را از جان و دل دوست می داشت حتی با وجود بچه دار نشدنش، هشتاد سال با وی زندگی کرد، و به خاطر عشق و علاقه ای که به او دارد حاضر نیست مجدداً ازدواج کند مگر پس از درخواست و اصرار او که با هاجر (مادر اسماعیل) ازدواج کرد آن هم فقط به منظور اینکه بچه دار شوند.

آیا عشق و محبت می تواند به چنین مرحله ای برسد؟ هشتاد سال نمی خواهد احساسات همسرش را جریحه دار سازد ؛ تازه بعد از ازدواج با هاجر و به دنیا آمدن اسماعیل نیز که احساس کرد ، وضعیت موجود چندان برای سارا خوشایند نیست تصمیم گرفت همسر جدیدش ، هاجر و پسرشیر خوارش اسماعیل را صرفاً  بخاطر جلب رضایت همسر محبوبش سارا به مکانی دور ببرد…

 حال نظرتان نسبت به این ارتباط مهربانانه ی والا مقام چیست؟ عشق، عشق است مطلوب و زیباست، چه عشقی؟ این همان چیزی است که ما می خواهیم به آن برسیم.

 *روزی عمرو بن عاص نزد رسول الله آمد و از ایشان پرسید :  محبوب ترین شخص نزد تو کیست؟ فرمود: (عایشه).

همینطور محبت عمربن خطاب به همسرش. یکی از اصحاب از دست همسرش بسیار ناراحت می شد، چون همیشه صدایش بلند بود و فریاد می زد و همانطور که می دانید برخی از زنان حنجره پر سر و صدایی دارند. این صحابی از شدت ناراحتی نزد امیر المومنین عمر بن خطاب رفت، خواست در را بکوبد اما صدای همسر حضرت عمر را شنید که بر حضرت عمر داد می کشید و صدایش از بیرون شنیده می شود ،پس نا امید شد و بازگشت ، در همان اثنا که قصد بازگشت داشت حضرت عمر در را گشود و به او گفت: گویی نزد من آمده بودی؟ مرد گفت بله، آمدم که از صدای بلند همسرم نزد تو شکایت کنم ولی تو را نیز مثل خود یافتم!!

 عمر گفت: او مرا تحمل کرده است، لباسم را شسته،رخت خوابم را پهن کرده، فرزندانم را تربیت نموده و خانه ام را پاکیزه و نظافت کرده است، همه این کارها را بدون اینکه خداوند به او فرمان دهد انجام می دهد و داوطلبانه بدان می پردازد، همه این ها را تحمل کرده است، حال من فریادها و صدای بلندش را تحمل نکنم؟!

 این است عشق، محبت و عاطفه منطقی !

نویسنده: عمرو خالد / مترجم: سمیه اسکندری فر

مترجم: سمیه اسکندری فر                 منبع : سایت سوزی میحراب

قصه هاى قرآن



امام صادق علیه‏السلام :


إن أحبَبتَ أن یَزیدَ اللّه‏ُ فی عُمرِکَ فسُرَّ أبَوَیکَ .



اگر دوست دارى خداوند بر عمرت بیفزاید ، پدر و مادرت را خوشحال کن .



الزهد للحسین بن سعید : 33 / 87 منتخب میزان الحکمة : 408

ساختن کشتى

از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : قوم نوح (علیه السلام ) آن جناب را کتک مى زدند (تا از حال مى رفت )، پس او را در نمدى مى پیچیدند و به خیال این که مرده است ، به درون خانه اش مى انداختند، ولى وقتى او خوب مى شد، دوباره براى دعوت آنان از خانه بیرون مى آمد و این وضع همچنان ادامه داشت تا اینکه از ایمان آوردن قومش ماءیوس گشت . در این زمان مردى در حالى که به عصایى تکیه داشت با فرزندش نزد او آمد و به پسرش ‍ رو کرد و گفت : پسرم ، مواظب باش که این پیرمرد تو را فریب ندهد. پسر گفت : پدرجان ، عصایت را در اختیارم بگذار تا آن را با بدن این پیرمرد آشنا سازم . پدر قبول کرد و عصا را به پسر داد و گفت : مرا روى زمین بنشان و برو. پسر، پدر را روى زمین نشاند و به طرف نوح رفت و عصا را بر فرق سر او کوبید. سر آن حضرت خونین شد. نوح (علیه السلام ) گفت : پروردگارا! مى بینى که بندگانت با من چه مى کنند، پس اگر مى خواهى هدایتشان کن و اگر چنین نیست ، پس به من صبر و توانایى بده تا بین من و آنان حکم کنى ، که تو بهترین حکم کنندگانى .

خداى تعالى به او وحى فرستاد که دیگر منتظر هدایت قومت مباش و او را از این که قومش ایمان بیاورند ماءیوس کرد و گفت :

((اى نوح ! یقین بدان که دیگر تا قیامت کسى جز آنان که ایمان آورده اند، کسى ایمان نخواهد آورد، پس دیگر غم مخور و به ساختن کشتى بپرداز)). نوح پرسید: پروردگارا! کشتى چیست ؟ خطاب رسید: خانه اى است که از چوب ساخته مى شود و روى آب به حرکت در مى آید. این کار را بکن که به زودى اهل معصیت را غرق مى کنم و زمینم را از لوث وجودشان پاک مى سازم . نوح (علیه السلام ) پرسید: پروردگارا! آب (که کشتى بر روى آن حرکت کند) کجاست ؟ خداوند فرمود:((من بر هر چیز قادرم )). (133)

نگهبانى از کشتى

هنگامى که نوح (علیه السلام ) بنابر فرمان خدا به ساختن کشتى مشغول شدت مشرکان شب ها در تاریکى ، کنار کشتى مى آمدند و آنچه را نوح از کشتى درست کرده بود، خراب مى کردند (تخته هایش را از هم جدا کرده و مى شکستند).

نوح از درگاه الهى استمداد کرد و گفت : ((خدایا! به من فرمان دادى تا کشتى را بسازم ، و من مدتى است به ساختن آن مشغول شده ام ولى آنچه که مى سازم کافران خراب مى کنند، پس چه زمانى این کار به پایان مى رسد؟!)).

خداوند به نوح وحى کرد: ((سگى را براى نگهبانى کشتى بگمار)).

حضرت نوح از آن پس ، سگى را کنار کشتى آورد تا نگهبانى دهد، آن حضرت روزها با ساختن کشتى مى پرداخت و شب ها مى خوابید، وقتى که مخالفان براى خراب کردن کشتى مى آمدند، با صداى سگ ، نوح بیدار مى شد و آنان فرار مى کردند، مدتى برنامه حضرت نوح همین بود تا ساختن کشتى به پایان رسید (134).

جمع کردن حیوانات

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده است که : پس از ساخته شدن کشتى ، خداوند بر نوح وحى کرد که به زبان سریانى اعلام کن تا همه حیوانات جهان نزد تو آیند. نوح نیز اعلام کرد و همه حیوانات حاضر شدند. نوح (علیه السلام ) از انواع حیوانات یک جفت (نر و ماده ) گرفت و در کشتى جاى داد (135).

لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُو اللَّهَ وَالیَومَ الآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثیرًا

قطعاً براى شما در سنت رسول خدا سرمشقى نیکوست براى آن کس که به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را فراوان یاد مى‏کند


سوره الاحزاب ایه 21

 

طبق شهادت عقل و شرع شخص پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبد الله که درود اولین و اخرین به روان پاکش باد برترین و کاملترین انسان در جهان بشریت از صدر تاکنون و تا به روز قیامت است ... لذا تمامی افعال اقوال و حرکات او عین حق است و برای کسی که قصد کرده است به اوج کمال برسد تمسک به سنت ان جناب بهترین راه و روش است

در حدیثی از ان حضرت روایت است که فرمودند : الشریعه اقوالی و الطریقه احوالی و الحقیقه احوالی ( عوالی اللائی جلد 4 حدیث 212 )

در جهان طریقت و سنت های گوناگونی وجود دارد که ادعا میشود بوسیله ان ها میتوان به درگاه خداوند یکتا رسید ولی حقیقت ان است تنها راهی میتواند انسان را به مقصد رستگاری برساند که توسط خود خداوند تبیین شده باشد و بی شک محمد همان فرستاده ای است که به قول موسی علیه السلام از کوه فاران خواهد درخشید و مایه هدایت بشر به اوج کمال و انسانیت است

از سنت رسول خدا در زندگی غافل نشویم که همانا سنت ان بزرگوار میزان راه صحیح و باطل است و از حوادث و موانع رسیدن به درگاه الهی جلوگیری میکند و عصایی است محکم برای نجات از سقوط در ضلالت .... امام سجاد علیه السلام فرمودند : ما در کودکی همان طور که سوره ای از  قرآن کریم را یاد میگرفتیم سنت رسول خدا را هم در زندگی میاموختیم ......

 

زندگینامه امام حسین (ع)

 

دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (2) (س ) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (5) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. (4)برای  موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .
و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای  کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او (6) فرزندش به عنوان عقیقه (7) نقره صدقه داد.
 
 
ادامه درادامه مطلب...

فال حافظ

 نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد  

بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

 بین ما ایرانیان رسم است که وقتی به دو راهی می رسیم و انتخاب یکی از راه ها برایمان کار دشواری است، سراغ استخاره یا فال می رویم.
معمولا استخاره را با قرآن یا تسبیح انجام می دهند و برای فال سراغ دیوان حافظ می روند. اما آیا فال حافظ یک بازی و سرگرمی است یا این که راه به جایی می برد؟ آیا می توان به جواب هایی که از فال حافظ گرفته می شود اعتمادکرد؟ آیا فال حافظ، تکیه گاه و پشتوانه ای دارد؟ چطور بعضی از فال ها راست ودرست از آب در میآید؟
براساس نظر محققان اگردر طول
۶۰۰ سال، ۱۰ تا ۲۰
مورد از فال های حافظ درست بود، می شد به حساب تصادف گذاشت، ولی ظاهرا موارد بیشتر از این حرف هاست.
اگر درستی فال حافظ را در موارد متعدد به حساب شانس و تصادف بگذاریم، به این ترتیب فقط صورت مساله را پاک می کنیم. از طرفی اگر توجیه علمی، منطقی یا فلسفی پیدا نمی کنیم، با کی نیست. مگر بشر توانسته با تمام پیشرفت هایی که در علم داشته است. معجزاتی که در طول تاریخ رخ داده را توجیه کند؟ یا دعایی که مخاطبش خداوند است، وقتی استجابت می شود بشر با تمام قوای عقلی و ذهنی خود هیچ دلیلی نمی تواند بیاورد، مگر این که با تمام وجود معترف به مسبب الا سباب و علت العلل بودن خداوند باشد و او را برآورنده حاجت یا پاسخ دهنده دعاها و نیازهای خود بداند.