(سومین مکالمه)
ص-ک:
زندگی را با ریاضیات آموختم
مشتقات حوادث گذشته را
در روزمره ی زندگی ام میدیدم
با رابطه ها
به کشف مجهولات مشغول بودم
طرفین مشکلات را بی واسطه خط می زدم
اما
برای تو
آسمان ها را یک طرف گذاشتم
و تو را طرف دیگر
اما نشد
نگاه های عاشقانه ام را آوردم
اما نشد
خنده های ظریف و دخترانه ام را
شیطنت های زیرکانه ام
رویا های شبانه ام
اما
باز هم نشد
تصمیم را یک طرف معادله گذاشتم
و تو را در طرف دیگر
تابعی شد
که دلم هر لحظه به دلت بیشتر میل میکند...
ص-ک
................................................................
سکوت مطلق:
ریاضیات تو در دنیای من یک چمدان است
چمدانی که هر کس
برای رسیدن به مقصدش مجبور به حمل آن است
گاهی سنگین گاهی سبک
گاهی زیبا و گاهی زشت
برای برداشتن چیزی از آن
باید بدانی چگونه به تو لبخند میزند
رمز گشایش این چمدان
با بی رحمی تمام
غیر قابل تغییر است
اما
اگر بدانی
دنیای چمدان
موم چنگ تو می شود
هر آنچه تو می خواهی از من
با قانون بطلمیوس
گرد این درگاه...
منتظر تعارف مروارید...
بر شانه هایم سنگینی میکند
از تو که پنهان نیست
چند وقتی ست
شانه هایم دیگر تاب این چمدان را ندارد...
سکوت مطلق
شیعه و سنی نباید بگذارند دشمن از اختلافاتشان سوء استفاده کند.
کسـانی که شعـار اتحـاد و وحـدت و بـرادری مسلمین را می دهند، اینها دشمن
مسلمانان نیستند؛ دوست مسلمانانند، خیر مسلمانان را می خواهند و مایلند همه ی
مسلمین عالم عزیز باشند.
چه فایده ای دارد که در داخل جامعه ی اسلامی، مسلمانان از مذاهب مختلف،
روبه روی هم بایستند و به همدیگر ضربه بزنند؛ از آن طرف هم دشمن بیاید،
هر دوی اینها را محاصره کند، سرشان را به هم بکوبد و خودش بنشیند، تماشا
و استفاده بکند؟ این خوب است؟
اگر ما می گوییم که شیعه و سنی در کنار هم قرار بگیرند، یعنی شیعه، شیعه
بماند؛ سنی هم سنی بماند. ما چه موقع به عالم تسنن گفته ایم که منظورمان از
وحدت این که شما شیعه بشوید؟!
ما چنین چیزی نگفته ایم.
هر کس خواست شیعه بشود، از طریق علمی و از راه مباحثات عالمانه شیعه
بشود. آنها هم آزادند که بروند کار خودشان را بکنند. ما نمی گوییم شما
مذهبت را عوض کن؛ ما می گوییم شیعه و سنی باید همیشه سر عقل باشند
، همچنانکه بحمدالله در دوران انقلاب اسلامی، در کشور ما مشاهده شد.
نگذارند دشمن از اختلافات اینها سوء استفاده کند. برگزاری هفته وحدت
، برای این است.[1]
دنیای اسلام، نیازمند تقریب
امروز دنیای اسلام نیازمند این تقریب است. در این تقریب - همـان طـور
کـه مکـرر گفته شده- غـرض این است که فرقه های اسلامی، در مقام
فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. ای بسا برخی از تصورات فِرق
نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبی منتهی بشود. شاید
بعضی از سوء تفاهم ها برطرف و بعضی از عقاید تعدیل و بعضی از
افکار به طور واقعی به هم نزدیک بشود.
البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است. حداقل این است
که بر روی مشترکات تأکید بشود. این گفتگوها و مذاکرات، کمترین فایده
اش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقه انگیز خودداری
بشود.[2]
قدرتمندان، عامل جنگهای مذهبی مسلمین
در زمان حـال، برای ایـن که مسلمین با هم متحد و متفق نبـاشند و
علیـه هـم کـار کنند، تلاشهـای مضـاعفی انجـام می گیرد. این تلاشها
به خصوص از وقتی تشدید پیدا کرده، که نیاز مسلمین به وحدت، بیش
از همیشه است. به تصور خیلی نزدیک به واقعیت، انگیزه تلاشهای
دشمنان این است که از تحقق آرزوی سیادت و حاکمیت اسلام- که
امروز به مراحل عملی نزدیک می شود- جلوگیری کنند.
طبیعی است که اگر اسلام بخواهد حاکمیت پیدا کند و مسلمین در دنیای
اسلام بخواهند به اسلام تمسک کنند؛ با این اختلافات امکان پذیر نیست.[3]
با اتحاد مسلمین، دنیای اسلام سربلند خواهد شد.
یک میلیارد انسان در دنیا هستند که درباره ی خدا و پیامبر و نماز و
حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی، با هم یک عقیده دارند؛
یک چند مورد اختلاف هم دارند. اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند،
با هم بجنگند، تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر (ص) و دین و همه چیز
مخالف است، کار خودش را انجام بدهد. آیا این عاقلانه است؟!
ما گفتیم یک عده از علما و متفکران دور هم بنشینند و در سطح علمی و
فرهنگی، برای تقریب و نزدیک کردن، «مؤسسه التقریب بین المذاهب
الاسلامیّه» را به وجود آورند.
چهار مذهب فقهی در اهل سنت هست، مذهب امامیه هست، مذهب زیدیه
هست، مذاهب دیگر اسلامی هستند. اینهـا بنشیننـد ببیننـد، در مســایـل
علمـی و دینـی، چقـدر می توانند با یکدیگر همکاری و کار کنند.
ما این مرکز را تشکیل دادیم. ان شاء الله برادرانی که مسئول این کار
هستند و معین شده اند، آن را با قوت دنبال می کنند. این کار، کاری
است که خدای متعال از آن راضی است و سرنوشت اسلام به این
طور کارهاست.
اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند، ولو
عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد، اما آلت دست دشمن نشوند، دنیای
اسلام سربلند خواهد شد.[4]
که دنیای حقیقی رفت از یاد
چه شد آن گوشیای ساده ی قبل؟
"اریکسون" ، "موتورلا" روحتان شاد!
ز "نوکیا" و آن "یازده دو صفرش"
گرفته تا به "شصت و شیش، هشتاد"!
چو آمد "اندرویید" و "سیم بی ان" رفت
برفت از دست دیگر، وقته آزاد..
چنان درگیر "استاتوس" و "پستیم"
که در "پیس" و "کپی" گشتیم استاد!
مدیر خانه و شغلم کمم بود!
مدیر این گروهم گشت مازاد!!!!
از آن روزی که گوشی گشت تعویض!
شدم بنده پنیر و همسرم کارد!!
اگر چه صد فرند " اد کرده" مارا
"بلاک" زندگی گشتیم: ای داد ..
خودم دانم نصیحت کار من نیست
"که خرما خورده را منع است ایراد"
تلف کردم همه وقتم به این شعر
"گروپی" تازه آن سو گشت ایجاد
هزاران "پی ام" ناخوانده را من
کنون باید بخوانم: اوه.. مای گاد...!!! ::