نام رمان : طلعت
نویسنده : ژاله صفری کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۳ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۸ (کتابچه) – ۰٫۱ (ePub) – اندروید ۰٫۷ (APK)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK
تعداد صفحات : ۱۰۵
خلاصه داستان :
این رمان گویای یک سرگذشت واقعی از زندگی زنی به نام طلعت است ، طلعت در طفولیت، مادرش را ازدست میدهد و در چهارده سالگی پدرش را ، به همین دلیل یک زندگی ناخواسته از جانب اطرافیان به او تحمیل میشود، در پانزده سالگی او را به مردی که چهل سال از او بزرگتر است شوهر میدهند و او از ادامه تحصیل که بزرگترین آرزویش بود باز میماند و همین باعث میشود درگیر ماجراهایی که در واقع پیامد این ازدواج است شود، او برای دومین بار و برخلاف میل قلبیش ازدواج میکند ، در این بین سایۀ عشقی واقعی تا پایان عمر او را تعقیب میکند .
طلعت در طول زندگی یک چیز را هرگز فراموش نکرد او یک انسان واقعی ، مهربان و ایثارگر بود و تا پایان عمر این صفات را هرگز از خود دور نکرد …
جنایتکار بر علیه تمام تاریخ بشریت...در تاریخ جهان ....شاه عثمانی که روی مغولها را در جهان رو سفید کرد..
سلیمان عثمانی جنایت کار علیه بشریت که میلیونها شیعه و مسیحی و یهودی توسط این جلاد کشته شدند ..در ۶ نوامبر ۱۴۹۴ در شهر ترابوزان واقع در سواحل دریای سیاه ترکیه زاده شد. مادر او، والده سلطان عایشه یا حفصه خاتون سلطان نام داشت. در سن هفت سالگی برای تحصیل علوم، تاریخ، ادبیات، الهیات، و فنون جنگی در مدارس... رفت. در آنجا با بردهای به نام ابراهیم آشنا شد و رفتار دوستانهای را با او پیش گرفت. ابراهیم بعداً به یکی از معتمدترین مشاوران سلطان سلیمان تبدیل شد. سلیمان جوان در سن هفده سالگی به سمت فرماندار کفّه و سپس ساروخان برگماشته شد. با درگذشت پدر جنایتکارش در سال ۱۵۲۰ به قسطنطیه آمد و بر تخت سلطنت امپراتوری عثمانی نشست. ، سفیر ونیز تنها چند هفته پس از جلوس سلیمان بر تخت سلطنت، او را چنین توصیف کردهاست: «۲۶ سال سن دارد. قدبلند و لاغر اما عضلانی است و پوست صورت حساسی دارد. گردنش اندکی بیش از حد دراز است. صورتش لاغر و دماغش عقابی است. ریش و سبیلهای کمپشت و کوتاهی دارد. در مجموع ظاهر خوبی دارد اگرچه رنگش پریده است. گفته میشود که اربابی خردمند و علاقهمند به دانش است و همگان به سلطنت او امید بستهاند.» برخی از مورخان ادعا میکنند که سلیمان در جوانی علاقهٔ وافری به اسکندر داشتهاست و از پدرش نفرت داشته ... او تحت تأثیر رؤیای اسکندر مبنی بر تشکیل حکومتی جهانی از شرق گرفته تا غرب، قرار داشت و این رؤیا در لشکرکشیهای او به آسیا، آفریقا، و اروپا بیتأثیر نبود.
سطان سیلمان عثمانی -قاتلی سنگدل که آرزو به دل از دنیا رفت.. تاریخ گواهی می دهد .. زمانیکه سیلمان شاه عثمانی در حال مرگ بود آنقدر بدنش پوسیده بود بخداست الهی و ظلم ستم و آه مظلومان جهان ..
بو بد زخم های پوست و بدن وی در 500 متری چادر جنگش در مجارستان احساس می شد.. با اینکه در دور بر چادر جنگ این شاه عثمانی عطر و گلاب پخش می شد باز بوی تدفن این آدم کش احساس می شد..
سلیمان قانونی در سن ۷۲ سالگی با صد هزار نفر نیروی نظامی جنایتکار عثمانی در اوت ۱۵۶۶ در مسیر وین داشت. سلیمان در چادر خود جان سپرد؛ بعضی از منابع تاریخی معتقدند که وی از شدت ناراحتی از عدم تصرف زودهنگام قصر در گذشت. پیکر وی را به قسطنیه انتقال دادند داخل مقبرهای دفن کردند و آنقدر جنازه این معلون بو می داد که درروز دفن اش در سطح سطح و مقبره گلاب پخش می کردند.. بله این جنایتکار علیه بشریت که قاتل شیعیان و مسیحان و یهودیان جهان بود ..و خود اهل نماز و روز و واجبات نبود و خود از فاسدین جهان بود ...همه را بجرم مسلمان نبودن کشتار می کرد ....در صورتیکه خودش مسلمان نبود یعنی فقط اسم مسلمانی داشت....داعش و القاعده و النصره و وهابی ها زاییده تفکر این فاسدان هستند..
عثمانی ها عاشق قتل و غارت و خون ریزی بودند که حتی فرزندان کوچک انها اگریک رزو نزد هم می ایستادند همدیگر را با قمه و ساطور می کشتند و بوی از انسانیت نبرده بود.. بله تاریخ عثمانی یعنی استبداد مطلق و فساد و شهوترانی ...بخصوس در زمان سطان سلیمان قانونی و فرزندش سلیم و پدران این جنایتکار علیه بشریت از اینها خون ریز تر بودند طوری که مثل حیوانات از کشتن فرزندان و خاندان خود لذت می بردنند...
خرم سطان....همسر شاه سلیمان عثمانی و مادر شاه سلیم ( این دو جنایتکارعلیه بشریت )
کنیزی که به روایتی از اوکراین آمده بود و به روایتی از رومانی اسم اولیهاش روکسولانا بوده (و به روایتی آناستازیا) توسط تاتارها اسیر میشود و مرگ پدرش که یک کشیش ارتودوکس بود را به چشم میبیند و همان موقع تصمیم میگیرد از مسببان این اتفاق انتقام بگیرد. اما در تاریخ ترکیه آمده است که تمام کینهتوزیها و دشمنیهای خرمسلطان و توطئههای او ناشی از حرص به قدرت و ترسش از رقبا بوده است. به هر حال خرم سلطان طی سالهای حضورش در حرم سلطان سلیمان از یک کنیز به زنی آزاد که به همسری پادشاه عثمانی درآمد (این اتفاق تنها یک بار افتاده است) ارتقا یافت. او طی 30 سال حضورش در دربار، 4 پسر و یک دختر برای سلیمان به دنیا آورد اما معروف است و تاریخ آمده این زن سفاک عثمانی باعث 10 هزار نفر افراد بی گناه فقط در عثمانی با مرگ های مشکوک شده است ..
در واقع ردپای او در قتل ابراهیمپاشا، شاهزاده مصطفی و بسیاری از زنان دربار و بزرگان سپاهی و حکومتی دولت عثمانی دیده میشود. در نهایت خرم پس از آنکه به آرزوی خود یعنی مطمئن شدن از جانشینی سلیمان با یکی از فرزندان خود رسید و به نفر اول حرم سلطان بدل شد، در 52 سالگی به علت ابتلا به عفونت ریه درگذشت. اما او به بزرگترین آرزوی زندگیاش یعنی بدل شدن به والده سلطان نرسید، زیرا همسرش پس از او از دنیا رفت. در تاریخ ترکیه آمده است که خرم سلطان به رغم کینهتوزیهایش قلبی مهربان داشته است و ساختن بیمارستانی مخصوص زنان، چند مکتبخانه و یک حمام بهداشتی توسط او را نشانههایی از نوعدوستی و مهربانی او میدانند. در تاریخ ردپایی از پشیمانی خرم سلطان از اقداماتی که انجام داده ثبت نشده است، اما در داستانهای نوشته شده شاید از لحاظ دراماتیک کردن داستان آمده که خرم در انتهای عمر خود از اقدامات مرگبارش پشیمان شده است و خود اعتراف کرده باعث مرگ فرزندانم کار و اعمال من است ....این زن خون ریز ترین زنان عثمانی در تاریخ بود ...
بنابر گواه تاریخ :.شاه دهم عثمانی که میلیونها شیعه و مسیحی و حتی اهل تسنن خاور میانه را بخاطر قدرت و جاه طلبی قتل عام کرد..
این جاه طلب که ادعایی خلیفه مسلمانان می کرد بدون عقد نکاح با هزاران زن غیر مسلمان و ایرانی که به اسارت می رفتند رابطه نامشروع داشت چون اینها را انسان نمی دانست.بنابر عرف عثمانی هر زنی با شاه عثمانی همبستر شود بر دیگر مردمان حرام بود( همانند همسر پیامبر )..اگر زنی مریض یا پیر می شد .. خواجگان لال سطان سلیمان آنها را خفه و در دریا می انداختند..تا دست کسی به انها نخورد و در طول دیکتاتوری دهها سالی این جنایتکار عثمانی هزاران دختر غیر غثمانی و حتی عثمانی اینطور قتل عام شدند..مشروب در عثمانی ممنوع بود..اما شاه و شاهزاده عثمانی مجاز به شرب خمر و زنا بودند و خود را فراتر از مردم می دانستند ..
بنابر گواه تاریخ این سطان و شاهزادهایش و همسرانش اهل نماز و روزه نبودند و همیشه مست بودند و آب تریاک پنچ شنبه ها استفاده می کردندو فقط در نماز عید یا جماعت پیش نماز شاه عثمانی و شاهزاده می ایستادند ...
یکی از جنایت سلیمانی قانون و فرزرندانش ..شیعیان را زنده زنده می سوزانند تا سنی شوند..و دختران و زنان شیعیان را به بردگی می فروختند یا به حرم سراهای خود می بردنند.. و بالای 9 میلیون ایرانی را در جنگ های ایران و عثمانی این جنایتکاران قتل عام کردند .. میلیونها ایرانی را به بردگی به اروپاییان و دگر ملل فروختند..
ای کاش دولت مردان ایرانی رسما از وارث دولت عثمانی عربستان و حاشیه خلیج فارس بخصوص ترکیه در دادگاهای بین اللملی شکایت و درخواست عذر خواهی این دولت خون ریز و غرامت شود...و اگر نبود دسیسه های عثمانی شاید امروز مرز ایران تا غرب اروپا بود و روسیه هم جزو یکی از استانهای ایران بود....
dardnews.ir
فردا تولد سردار آزمون، جوانترین بازیکن تیم ملی ایران است. |
سردار آزمون که حالا یکی از امیدهای کارلوس کروش برای باز کردن دروازه حریفان هم به حساب میآید، نگاه متفاوتی به این روز و این تولد دارد. برایش کمی سخت است. شاید باور نکنید اما برای اولین بار باید تولدش را دور از خانواده باشد. همیشه لااقل پدر و مادر کنارش بودند و امسال آنها را در روز تولد کنار خود ندارد. فکر میکنم باید به این وضعیت کم کم عادت کنم. یعنی خودم را این جوری آرام میکنم. برایم زیاد راحت نیست!
البته گویا سردار خبردار شده که قرار است بازیکنان تیم ملی برایش جشن تولد بگیرند. او مسلما از این اتفاق خیلی خوشحال است. این یک جشن تولد متفاوت و شاید یکی از بهترین تولدهای عمرش باشد. کنار تیم ملی و یک عالمه بازیکن و مربی بزرگ. سردار خوشحال است و البته مطمئن که باز هم جای خالی پدر و مادرش را حس خواهد کرد. فقط امیدوار است بچهها همه کیک را روی صورتش نمالند تا چیزی برای خوردن هم باقی بماند! آزمون در روز تولد 20 سالگی اش ، بهترین کادوهای تولد دوران زندگیاش را مرور می کند. بهترین کادویی که گرفت سال پیش بود. پدرش در گنبد برایش یک خانه خرید. ذوق زده شده بود وقتی شنید که صاحب خانه شده است. واقعا سورپرایز فوق العاده و بینظیری برایش بود. اما بهترین کیک تولدهای سردار آزمون. کیکهای دو سال قبل. یعنی تولدهای 18 و 19 سالگیاش. روی کیک تولد 18 سالگی عکس خودش با پیراهن سپاهان بود و روی کیک تولد 19 سالگی اش هم لوگوی روبین کازان. حالا پدر و مادر سردار در گنبد هستند و او در سدنی وارد سومین دهه از زندگی اش می شود. برای او جشن بزرگی ترتیب داده اند. بازیکنان و کادر فنی تیم ملی. بیست سالگی ات مبارک پسر بیست تیم ملی. |
کودک از سی ماهگی (دو سال و نیم) حتما باید وارد محیط اموزشی بشه وگرنه تاثیر بد بر کودک میگذارد که تلاشهای بعدی میتواند بی نتیجه باشد.
کودک باید با حال و احساس خوب وارد محیط بشود بنابراین اگر ورود به مهد یکسال هم دیرتر شروع شود مهم نیست بلکه مهم این است کودک با حس خوب و حال خوب وارد بشود چون حال اولیه تقریبا همیشگی خواهد بود.
بنابراین قبل از ورود به مهد باید:
- کودک اضطراب جدایی نداشته باشد. برای این اطمینان با کودک قایم موشک بازی کنید و گاهی او را با پدر یا مادر بزرگ تنها بگذارید.
- کودک رشد روانی اجتماعی لازم را داشته باشد، دیگران را دشمن، بد، یا شی در نظر نداشته باشد.
- توانایی بیان گرسنگی خستگی یا دستشویی رفتن را داشته باشد.
- محیط مهد معلمین اونجا و تعداد بچه ها یا بازی ها تاثیر زیادی در حال کودک در مورد رفتن به مهد خواهد داشت.
- مطمئن باشید فرزندتون اماده برای مهد است و مسئولین مهد این اجازه را به شما خواهند داد تا وقتی کودک حال مناسبی پیدا کند کنارش بمانید.
- کودک باید با دستشویی رفتن و غذا خوردن و خوابیدن در مهد راحت باشد. بعضی از بچه ها فقط در رختخواب خود میخوابند. بنابراین یا قبل از وقت خواب اونها را برداریم یا خاطر اسوده داشت فرزندمون اسوده ست.
ممکنه فرزندی که روز اول با اشتیاق به مهد رفته روز بعد به شما بچسبد یا وقت رفتن به مهد گریه کند. در این صورت دو سه روزی اصلا به روی خودتان نیارید انگار مهد تعطیل است اما شب قبل با او صحبت کنید که فردا با او به مهد خواهید رفت و با هم بروید و کنارش بمونید و تا کنارش هستید اگر گریه کرد توجهی نکنید فقط باید مطمئن شوید تا وقتی حال خوبی پیدا کند کنارش در مهد خواهد ماند.
در مقابل گریه های کودک خیلی کوتاه به او خواهید گفت که شما کنارش خواهید بود.
با کودک ارام و مهربانانه در مورد مهد و کارهایی که خواهند کرد صحبت خواهید کرد.
این صحبت که وقتی فرزندتان گریه میکند او را بذار و برو ممکن است از نظر محیط اموزشی قابل قبول باشد اما گاهی اسیب ان چنان شدید است که ما حاضر نخواهیم بود چنین ریسکی کنیم.
گاهی گریه بچه های دیگر فرزند شما را وحشتزده خواهد کرد، بنابراین اگر چنین حسی داشتید چند روزی او را به مهد نبرید تا کمی از وحشتش کم شود، بنابراین روزهای اول شروع مهد بهتره کودکتون رو به مهد نبرید. البته این در مورد کودکستان و دبستان قابل اجرا نخواهد بود.
کودک اگر با گریه به مهد بره ممکن است بعد از مدتی ارام شود اما این به معنی ارامش کودک نیست بسیاری از انها تنها غمگین اما ساکتند.
-فاصله سنی کودکان در مهد بیشتر از دوسال نباشد. مسئله جنسی اصلا اهمیت ندارد
- اگر بچه یی در مهد رفتار بدی داره و فرزندمان را ازار میدهد حتما باید برایش کاری کرد.
- چون کودک تا ٤ سالگی توانایی شریک شدن ندارد اسباب بازی ها شبیه هم و به اندازه کودکان باشد.
- بهتر است مهد کمی شبیه منزلمان باشد. خانه و مهد قرار نیست با هم در تضاد باشند.
- هر چه تعداد معلمین بیشتر باشد فرزندان ما اسوده ترند.
- کودک بین چهار تا شش سالگی بین ٥ تا ٧ ساعت میتواند در کودکستان بمانند.
کودک در محیط های اموزشی باید پرواز کردن را بیاموزند اما بعضی از محیط تنها بال فرزندانمان را دانه دانه می کنند،
در دنیای امروز بر خلاف گذشته رشد و تکامل کودک تنها با کنار مادر و پدر بودن اتفاق نمی افتد. کودکان باید در محیط اموزشی و نه فقط کنار پدر و مادر، چگونگی زندگی را بیاموزند.
سی دی تعلیم و تربیت کودکان و نوجوان از سه تا هفت سالگی دکتر هلاکویی