«بوسیدن دست والدین» شاید برای بسیاری از جوانان امروزی کار سختی باشد اما عمو پورنگ با راهاندازی چالشی قصد دارد این مهم را برای افراد راحتتر کند.
به گزارش فرهنگ نیوز، چالش «بوسیدن دست والدین»؛ چالشی است که این روزها در شبکههای اجتماعی به خصوص اینستاگرام طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است.
داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) که مرداد ماه سال جاری در حمایت از کودکان غره، کمپینی را با عنوان «کودکان برای کودکان» راهاندازی کرده بود، مبدع این چالش در فضای مجازی است.
این مجری صدا و سیما پس از موفقیت در کمپینی که توانست چهرههای سرشناسی همچون پرویز پرستویی، کمال تبریزی، علی نصیریان، پرویز شیخ طادی، سردار مؤمنی، مرتضی طلایی، علی دایی، امیر قلعه نویی، محمد پنجعلی، افشین پیروانی، کامران نجف زاده، بهنوش بختیاری، کمند و سپند امیر سلیمانی، سحر دولتشاهی، لیلا بلوکات، امیر علی دانایی، رضا بنفشه خواه، حسین یاریار، مجید قناد را جذب کند، حالا از کاربران شبکههای اجتماعی خواسته ضمن بوسیدن دست والدین خود، از این لحظه عاطفی عکس بگیرند و با دیگران به اشتراک بگذارند.
داریوش فرضیایی درباره ثمره این چالش نوشته: نکته مهمی که بواسطه این حرکت میتواند در خانوادهها رخ بدهد، نزدیکتر شدن و صمیمیتر شدن فرزندان به والدین است.
فرزندان ما وقتی محبت و عشق را در آغوش ما ببینید دیگر نیازی ندارند برای جبران کمبودها به محیط بیرون و افرادی نارفیق پناه ببرند. وقتی احساس همدلی و نزدیکی وجود داشته باشه بچهها دیگه مجبور نمیشوند درد و دلهاشون و حتی رازهاشون را به دوست یا رفیقشون بگن.
وی همچنین در پاسخ به افرادی که از بوسیدن دست والدینشان احساس خجالت میکنند چنین توضیح داده: جالبه اکثراً نوشتید خجالت میکشیم یا رومون نمیشه دست پدر و مادرمون رو ببوسیم اما آنها بارها شده قربون صدقه ما رفتن و حتی در آغوشمون کشیدن...
چطور حاضریم عکسهای مختلف از خودمون یا هر چیز دیگه ای بذاریم ولی بوسیدن دست والدین رو نه؛ چون خجالت میکشیم...!؟ یعنی چالش بوسیدن دست والدین ارزشش کمتر از چالش... میباشد!؟
منبع: http://www.farhangnews.ir//content/109743
نیم ساعت به اذان صبح؛پدر و مادر برخاسته؛وضو می گیرند و در گوشه اتاق به آرامی به نماز شب و مناجات؛قیام می کنند.حوالی اذان صبح؛پدر قرآن قدیمی اش را که احتمالا از پدربرزگ به ارث رسیده؛باز میکند؛عینکش را از جلد چرمی قدیمی بیرون آورده و با خواندن قرآن؛ترنم صدایش را بلند می کند.آنقدر نرم و آهنگین که فرزندان به برکت همین صدای آشنا و آرامش بخش؛از رختخواب جدا شوند.پدر با عبای قهوه ای رنگش به سمت مسجد شتاب می کند و فرزندان نیز در صورت اشتیاق و توان او را دنبال می کنند.از مسجد که برمی گردند؛خانه از زندگی سرشار می شود.دیگر از خواب خبری نیست.نخستین اجتماع خانواده بر سفره صبحانه شکل می گیرد؛یک همایش صمیمی و کوچک.سماوری زغالی و چند عدد تخم مرغ که در آبجوش پر از زردچوبه و پیاز داغ و روغن کرمانشاهی شکسته می شود و طعم اشکنه را با گرمی نان تازه به ذایقه شرکت کنندگان این همایش می چشاند.تراوش و انتقال محبت از همین دقایق؛میان اهالی خانواده جریان می یابد.پدر برای کسب رزق حلال از خانه خارج می شود و مادر مهم ترین مسیولیتش را که همان خانواده داری است با جان و دل و مدیریتی هوشمندانه آغاز می کند.همه خود را برای ناهار می رسانند و همین پیمان و قاعده برای غروب و نماز و شام تکرار می شود.شب نشینی ها هم رکن دیگری است که به برکت کرسی های زمستانی یا گعده های(1)تابستانی؛محبت وتوجه را در خانواده مشق می کند.
اما در برخی خانواده ها دیگر معیار صبح و زندگی؛اذان و قرآن نیست؛نمازهایی که قضا می شود!یا لب به لب طلوع اشعه خورشید ادا می شود!برخی هم برای جانماندن از سرویس؛ناچارند سحرخیز باشند.اجتماعات ساده خانواده درست به مرموزی حذف وعده صبحانه؛از دامان خانواده رخت بر می چیند و از همان ثانیه های نخست؛استرس و تلاطم بین فرزندان تقسیم می شود.برای شام هم آدم ها نه زمان مشترک دارند و نه وعده غذایی مشابه و حتی حرف های بانمک!
این دو روایت؛شاید قدری اغراق آمیز باشد اما برای نشان دادن تفاوت دو نوع زندگی خانوادگی؛گویاست.فرزندان ما کدام نوع را از ما می طلبند و بدان محتاجند؟
1)دور هم نشینی-گپ و گفت
برگرفته از نوشته آقای سید مهدی سیدی روزنامه همشهری
برخی از مادران، فرزندان دختر خود را که به بلوغ شرعی نرسیدهاند با سر و پای برهنه درخیابانها و مجالس در حضور نامحرمان میآورند، مستدعی است وظیفهی والدین را در قبال فرزندان خود بیان بفرمایید و این بیاعتنایی چه صورت دارد؟
حضرت آیتالله فاضل لنکرانی:
بر پدر و مادر است که فرزندان خود را با آداب و رسوم اسلامی و وظایف شرعی آشنا کنند و چنانچه موارد مذکور موجب تهییج و مفسده شود، اگرچه بچه ممیز نباشد، باید آنان را بپوشانند و حفظ کنند تا جامعه آلوده و بیبندوبار نشود.
سلام اقای دکتر:
من برای ارشد تصمیم دارم مشاوره خانواده بخونم به این رشته علاقه دارم کتابهای لازم رو هم گرفتم اما گاهی وقتا وقتی صحبت های روانشناسان را مثل دکتر علی بابایی زاده که دوشنبه ها شبکه ی چهار صحبت می کنند را می شنوم دچار تردید میشوم چون میبینم به صحبت های ایشان هم علاقه دارم می خواستم بدانم چه فرقی بین مشاوره و روانشناسی وجود داره ؟آیا کارشوون یکیه یا متفاوته مثلا روانشناس دارو تجویز می کنه ولی شخص مشاور نه؟مطالب درسی شون چقدر باهم فرق داره؟الان من نمی دونم مشاوره بخونم یا روانشناسی؟بعد اکر روانشناسی چه گرایشی ؟یا اینکه چون رشته ی کارشناسی ام روانشناسی نبوده از روانشناسی عمومی شروع کنم؟ کدام رشته به تربیت فرزندان و همسر داری می پردازد؟
ممنون میشوم راهنماییم کنید
باسپاس فراوان
[پاسخ:]
سلام بر شما:
مشاوره و روانشناسی (البته بستگی به گرایش هاشون هم داره) دو روی یک سکه هستند به عبارت دیگر روانشناسی جنبه نظری و تئوری مسئله است و مشاوره جنبه عملی و کاربردی آن، و برای موفقیت باید هر دو جنبه را داشت! به عبارتی جنبه نظری رشته روانشناسی قوی تر از مشاوره، و جنبه عملی و کاربردی دروس مشاوره بیشتر از روانشناسی است!
روانشناس و مشاوره هیچ کدام دارو تجویز نمی کنند بلکه روانپزشک دارو تجویز می کند!
برای انتخاب ابتدا باید ارزیابی از خواسته های و اولویت های شما بشود تا مشخص شود به کدام گرایش نزدیکتر هستید چون هم مشاوره و هم روانشناسی دارای گرایش های مختلفی هستند!
دربارۀ تربیت فرزندان تا حدودی روانشناسی تربیتی نزدیکتر است و همسر داری هم مشاوره خانواده نزدیکتر است!
برای اطلاعات بیشتر می توانید به شماره 09184404501 پیامک راهنمایی در مورد رشته مشاوره بدهید!
کمرویی، یک پدیده پیچیده روانی اجتماعی است. کمرویی، یک صفت یا ویژگی ارثی یا ژنتیکی نیست، بلکه اساسا در نتیجه روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگیهای اجتماعی در مراحل اولیه رشد، در خانه و مدرسه پدیدار میشود.
با اینکه برخی از روانشناسان بر این عقیدهاند که بعضی افراد با زمینه یا سندرم کمرویی متولد میشوند، اما باید توجه داشت که بحث درباره سندرم کمرویی و استعداد بیشتر بعضی از کودکان در ابتلا به کمرویی، به معنای ارثی بودن کمرویی مثل رنگ چشم و پوست نیست. بدیهی است کودکان کمرو عموما متعلق به والدینی هستند که خودشان کمرویی دارند، لیکن این به آن معنا نیست که این قبیل کودکان کمرویی را از طریق ژنهای ناقل از والدین خود به ارث بردهاند، بلکه اساسا به این معناست که کمرویی را از آنها یاد گرفتهاند........
● کمرویی ناشی از ترس
کمرویی ناشی از ترس، عموما از سال اول زندگی نوزاد مشاهده میشود. مطالعات انجام شده روی نوزادان، حاکی از این است که در اواسط سال اول زندگی (غالبا در شش ماه دوم آن)، کمرویی به عنوان یک پدیده همگانی در همه نوزادان، نسبت به غریبهها و افراد آشنایی که به خاطر تغییر لباس و آرایش ظاهر متفاوت به نظر میآیند، دیده میشود. به عبارت دیگر در این شرایط اضطراب ناشی از روبرو شدن با بیگانهها و ناآشناها، وجود کودک را فرا میگیرد.
در حقیقت کودک خردسال، از این رو کمروست که مردم برایش ناآشنا هستند، از او بزرگ تر، قوی تر، قدرتمندتر و مقتدرترند و کودک نمیداند که در شرایط گوناگون چگونه با وی برخورد خواهند کرد. بعد از شش ماهگی، کودکان خردسال به تدریج به لحاظ رشد ذهنی و عاطفی، میتوانند افراد آشنا را از غریبهها تشخیص دهند. همراه با افزایش دامنه ارتباطات کودک با دیگران، کم کم بر تجارب خوشایند و دوست داشتنی وی افزوده میشود و کودک از ارتباط و همنشینی با دیگران به خصوص آشنایان لذت میبرد، ترسش فرو میریزد و این حالت مقدمه لازم و مطلوبی برای اجتماعیتر شدن کودک است.
● خانواده و فرزندان کمرو
در بررسی علل کمرویی به طور مشخص باید به شرایط و عوامل خانوادگی، ویژگیهای شخصی و شخصیتی، نظام باورها و رفتارهای فردی و موقعیتهای روانی و اجتماعی اشاره کرد. محیط خانواده و تجارب اولیه کودک به خصوص در سنین پیشدبستانی و سالهای آغازین مدرسه، اصلیترین نقش را در شکلگیری شخصیت کودک دارد. در این دوران الگوهای رفتاری بزرگسال، برنامههای تلویزیونی، نحوه و میزان ارتباطات عاطفی، کلامی و اجتماعی خردسالان با والدین و بزرگسالان خانواده بیشترین تاثیر را در رشد مطلوب اجتماعی یا به وجود آمدن اضطراب و کمرویی کودکان میتواند داشته باشد.
زمانی که الگوهای بزرگسال مثل والدین، خودشان عموما مضطرب بوده، از مهارت برقراری روابط عاطفی اجتماعی مطلوب و خوشایند با دیگران، به ویژه با فرزندان خود بیبهره باشند، بدون شک طبیعی است که فرزندان این خانواده نیز بیاموزند که کمرو باشند. به همین دلیل بعضی از روانشناسان کمرویی کودکان را در نتیجه یادگیری و تقویت آن در خانه و مدرسه میدانند. کمالجویی و آرمانگرایی فوقالعاده والدین و انتظارات نامعقول آنان از فرزندان در شرایط گوناگون و وادار کردن آنها به رفتارهای کلیشهای و قالبی و عکسالعملهای تصنعی در موقعیتهای مختلف اجتماعی، (در حضور میهمانان، هنگام میهمانی رفتن، حضور در مجالس جشن و مراسم عمومی، در کوچه و خیابان، در اتومبیل و اتوبوس، هنگام لباس پوشیدن، غذاخوردن، نگاه کردن، صحبت کردن، راه رفتن و…)، سختگیری بیش از حد بر کودکان و نوجوانان و داشتن توقعات زیاد، رفتار خصمانه و عصبی با آنها، تهدیدها و تنبیهها، تحقیرها و تهدیدهای ناروا یا حمایتهای افراطی و غیرضروری از فرزندان، از اصلیترین زمینههای رشد معیوب اجتماعی کودک و بروز کمرویی به شمار میآیند.
مشاهده دوگانگی و تعارض در رفتار الگوهای بزرگسال و ایجاد ناهماهنگی در مفاهیم اساسی شخصیت کودک، موجب کشمکشهای درونی و در نتیجه اختلال در رشد طبیعی میشود، اضطراب شدید و کمرویی کودک را به همراه خواهد داشت. کمرویی در میان فرزندان اول خانواده و تک فرزندها بیش از سایر فرزندان خانواده دیده میشود، به خصوص زمانی که والدین قادر نباشند زمینه تربیت و رشد اجتماعی مطلوب و هماهنگ ایشان را مطابق با نیازهای عاطفی و اجتماعی آنان فراهم آورند. به طور کلی در بیشتر موارد، فرزندان اول خانواده و تک فرزندها با بزرگ ترها بیشتر همانندسازی میکنند و تمایل ایشان در برقراری ارتباط با بزرگسالان بیش از همسالانشان است.
مدرسه به عنوان اولین جایگاه رسمی تجربه اجتماعی کودکان، میتواند نقش تعیین کنندهای در تقویت کمرویی یا پرورش مهارتهای اجتماعی آنان ایفا کند. متأسفانه در بسیاری از موارد، کمرویی کودکان در محیط مدرسه و فضای کلاس درس تقویت میگردد و چنین رفتار ناخوشایندی در شخصیت کودک تثبیت میشود. در غالب موارد، اولیای مدرسه رفتار انفعالی و آرام و سکوت مضطربانه کودک یا کودکان کمرو و ناتوان را به عنوان یک صفت پسندیده و ویژگی رفتاری مطلوب تلقی میکنند، بعضا با تأیید و تشویقهای خود، به طور مستقیم و غیرمستقیم سعی میکنند آن را تقویت کنند. واقعا جای بسی تعجب و تأسف است که در بسیاری از مدارس ما گاهی بالاترین نمره انضباط از آن کمروست!