جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

انتظار برای خدا

عجیب است که در عصری که سرعت حرف اول را می زند، کلام خدا از انتظار صحبت می کند. البته خدا هم خدای سرعت است و هم خدای صبر و انتظار. او خیلی چیزها را طوری آفریده که به سرعت عمل می کنند. مانند رعد و برق یا سرعت گردش زمین و سیارات و خیلی چیزهای دیگر با سرعت عمل می کنند. اما...

 

اشعیاء 40: 28-31
دنیای ما به سرعت به پیش می رود. در یک قرن گذشته علم و دانش با سرعت برق به پیش رفته و سرعت پیشرفت علم در قرن گذشته به هیچ وجه قابل مقایسه با تمام قرون گذشته نیست. همه چیز سریع و تند شده است. هواپیماهای سریع، قطارهای سریع السیر، اتومبیلهای سریع با سرعت 300 کیلومتر در ساعت و حتی بالاتر. مردم به دنبال کامپیوترهای با سرعت بالا هستند. اینترنت با سرعت بالا و در حقیقت انسان به دنبال سریعترین چیزها در این عصر است. غذا در عرض یک دقیقه گرم می شود. لباسها سریع شسته می شود. خانه سریع پاک می شود. همه چیز سریع و سریع و سریع. مسلما" این سرعت بر شخصیت و حالتهای ما مسیحیان نیز تاثیر گذاشته است. وقتی چیزی به سرعت اتفاق نمی افتد عصبی می شویم. من خودم آدم عجولی هستم و نمی توانم خیلی زیاد صبر کنم.


مزمور 27: 14 می گوید: " برای خداوند انتظار بکش، نیرومند باش و دل قوی دار؛ آری منتظر خداوند باش ."
عجیب است که در عصری که سرعت حرف اول را می زند، کلام خدا از انتظار صحبت می کند. البته خدا هم خدای سرعت است و هم خدای صبر و انتظار. او خیلی چیزها را طوری آفریده که به سرعت عمل می کنند. مانند رعد و برق یا سرعت گردش زمین و سیارات و خیلی چیزهای دیگر با سرعت عمل می کنند. اما نباید فراموش کرد که خدای ما خدای صبر و انتظار است. خدا بارها در کلامش می گوید برای من منتظر باش. ابراهیم 25 سال طول کشید تا وعده خدا را دریافت کرد. ایوب مدت طولانی درد کشید تا برکت خدا را دریافت کرد. موسی چهل روز و چهل شب در حضور خدا وقت گذراند تا خدا را ملاقات کرد. کلام خدا می گوید: "منتظران خداوند خجل نخواهند شد." یا به کلامی دیگر شرمنده نخواهند شد.
در عصری که همه چیز با سرعت است ولی خدای ما به دنبال انتظار ما است. ببینید داود چقدر برای خدا انتظار کشیده است که می گوید: " از فریاد خود خسته شده ام؛ گلویم خشک شده و چشمانم از انتظار برای خدایم تار گشته است." (مزمور 69: 3) آیا تا به این حد برای خدا انتظار کشیده ای؟
البته می دانم و مطمئنم که در میان شنوندگان این پیام عده ای هستند که اصلا" وقتی به دعا و کلام خدا نمی دهند چه برسد به انتظار برای خدا. ولی با این پیغام می خواهم شما را تشویق کنم که هم به خدا وقت دهید و هم انتظار او را یاد بگیرید. با شخصی صحبت می کردم و به من می گفت من خیلی سوالها از خدا دارم ولی خدا هیچ جوابی به من نمی دهد. تعجب کردم و از او سوال کردم: " آیا به خدا وقت می دهی؟ وقت دعای شخصی داری؟" گفت: " نه حوصله وقت صرف کردن برای دعا ندارم!" آیا کسی به شما وقت ندهد و از شما سوال نکند و منتظر جوابش نباشد منطقی است که بگوید شما به او جواب نداده اید؟
در مزمور 106: 13 می گوید که قوم اسرائیل: " کارهای او را بزودی از یاد بردند، و مشورت او را انتظار نکشیدند. هوای نفس خود را در بیابان پیروی کردند، و خدا را در صحرا آزمودند. پس آنچه خواستند بدیشان عطا فرمود، اما لاغری در جانهای ایشان فرستاد."


انتظار برای خدا چند شرط دارد:
1- انتظار صبر می خواهد. بدون صبر و تحمل وقت، انتظاری بوجود نمی آید. 
2- انتظار چشمداشت دارد. توقع دارد. به یک نقطه ای نگران است و توجه متمرکزی به چیز خاصی دارد. بعضی اوقات این توجه ملاقات خداست و بعضی اوقات دریافت پاسخ دعایی و بعضی اوقات جواب به سوالی. به هر حال انتظار همراه با توقع است.
3- انتظار گاهی اوقات با داد و بیداد است و گاهی اوقات همراه سکوت. داود می گوید گلویم خشک شده از بس فریاد کرده ام. پس هنگام انتظار فریاد نیز می کشید که گلویش خشک شده. من لحظات عالی با خدا داشته ام که همراه فریاد بوده است. به یاد دارم وقتی تازه به هلند آمده بودیم و در یک دهکده دور افتاده در هلند با خانم و رودریک به سر می بردیم یک روز که خیلی خسته بودم به جنگلها رفتم و شروع به فریاد کردم و گفتم خداوندا من از خود خسته شده ام و نمی خواهم فایده ای نداشته باشم. من می خواهم تو را ملاقات کنم و از تو نقشه بگیرم. آنجا بود که خدا با من صحبت کرد و فرمود کار خدا را در هلند شروع کنم." خیلی از کارهای بزرگ و بجا ماندنی با انتظار در حضور خدا بوجود می آید. انتظار همراه سکوت نیز هست. انتظار همیشه با فریاد نیست بلکه اکثر اوقات با سکوت است. جاهایی که مردم انتظار می کشند اکثرا همراه سکوت است. مخصوصا اگر همراه شما کسی نباشد.

4- انتظار همراه تفکر و تامل است. امکان ندارد که برای چیزی انتظار بکشید و در حال تفکر نباشید. در بودیسم توجه زیادی به مدیتیشن یعنی تفکر و تامل می شود. اما فرق بودیسم با مسیحیت این است، که در بودیسم برای هیچ و پوچ تمرکز و تفکر می کنند ولی در مسیحیت برای خدا انتظار و تفکر و تامل می کنند. وقتی خود را برای همه چیز باز بگذارید خیلی خطرناک است چون در این موقعیت خود را برای ارواح شریر نیز باز می گذارید و فرصتی به ارواح شریر می دهید.
5- انتظار بدنبال پاداش است. اشعیاء 30: 18 می گوید کسی که برای خدا انتظار می کشد مبارک خواهد شد. اشعیاء 40: 31 می گوید منتظران خدا قوت تازه خواهند یافت. اشعیاء 49: 23 می گوید منتظران خداوند شرمنده نخواهند شد. مراثی 3: 25 می گوید خداوند برای آنانیکه منتظر او هستند، نیکو است.
6- انتظار دارای تداوم است. هوشع 12: 6 می گوید برای خدا دائما منتظر باش. انتظار وقت و پشتکار و پیگیری دائم می خواهد.
7- در ضمن انتظار خستگی دارد. داود می گوید خسته شده ام. در انتظار کشیدن حوصله آدم سر می رود و گاهی اوقات خسته می شود و می برد. وقتی انتظار می کشی به جایی می رسی که می گویی فایده ای ندارد و پاسخی نیست پس به کارهای خودم ادامه دهم یا انتخابهای نادرست را شروع می کنی. مانند ابراهیم که وقتی سالها منتظر فرزند وعده از خدا بود و خبری نشد و هاجر را گرفت تا از او فرزندی داشته باشد.
8- کسی که انتظار می کشد امیدوار است. انتظار همراه امید است. امکان ندارد امیدی نداشته باشی و انتظار بکشی. خدای ما شایسته است که به او امیدوار باشیم. هر جا در کتاب مقدس که از امید صحبت شده منظور آن انتظار نیز هست. در رومیان 8: 23 وقتی در مورد انتظار برای نجات صحبت می کند می توان انتظار را امید نیز ترجمه کرد. امیدوار برای نجات.

 

من بارها برای خداوند انتظار کشیده ام و همیشه نیز خدا برای من پاسخ بوده است. برای ازدواجم با ریما 15 روز روزه گرفتم و خدا او را به من داد. برای خدمتم در ایران باز هم روزه گرفتم و دعای طولانی با انتظار کردم و خدا مرا جواب داد. برای آنانکه از پشت خنجر زدند در حضور خدا منتظر ماندم و بعضی از آنها آمدند و عذرخواهی کردند و یا من از آنها عذر خواهی کردم و روابط به حال اول برگشت. نه فقط در زندگی خود بلکه در زندگی مردان و زنان خدا دیده ام که هر کس منتظر خدا شده، بی جواب از نزد خدا برنگشته. مردانی چون برادر ست با زندگی پربرکت 99 ساله با فرزندان و نوه ها و نتیجه های پربرکت. مردانی مثل برادر دیباج که نه سال و بیست و هفت روز در زندان منتظر خدا شد و البته برای مسیح شهید شد ولی خانواده ای پربرکت بجای گذاشت و زندگی نمونه ای را برای ما به ارمغان آورد. اینها مشتی از خروار است. در تاریخ مسیحیت مردان و زنان زیادی بوده اند که با ماندن در حضور خدا و انتظار برای او نه فقط شرمنده نشده اند بلکه برای خود و نسلشان برکت بوده اند. بگذارید امروز با انتظار در حضور خدا و ملاقات او مانند موسی ها و ایلیاء ها و ایوبها وارث برکات آسمان و زمین شویم.

خسته ام

 

خسته ام رئیس خسته ام از اینکه همه ی راه تنهام...  

تنها مانند یه گنجشک توی بارون،خسته ام از اینکه هرگز کسی رو نداشتم 

که بگه کجا میریم ،از کجا میاییم و یا چرا میریم بیشتر از مردمی خسته ام که  

همدیگه رو آزار میدن خسته ام از همه ی درد هایی که میشنوم و حس میکنم 

هر بیشتر میشن  درست مانند اینه که خرده های شیشه تو سرمه همه ی 

زمانها  میتونید بفهمید ؟!

تاثیر نماز بر بیماریهای اپیدمیک

آنتونی بارنت می نویسد : عادت به استحمام که در عصر جدید درمغرب زمین متدوال شد است شاید در پیشگیری از بیمارها همان اندازه موثر بوده است که مراقب از منابع آب اثر داشته است . در سال 1842    وقتی که از یک کارگز معدن در ” لانکاشایر” می پرسند ، کارگران زغال کش هر چند وقت یکبار بدن خود را می شویند ؟ او جواب می دهد : آنها هیچوقت بدن خود را نمی شویند ؟1؟ من هم هیچوقت بدن خود را نمی شویم ، پیراهن من چرک بدنم را پاک می کند ....!؟و از آن گویاتر ، یادداشتهای روزانه دریاسالار ساموئل پپیز است که با شادی درباره پیدا کردن بیست شپش    در یک شب ، در موهای سر خود نوشته است : ” روزهای روز بود که این اندازه نداشتم ، بنابراین امشب با رضای خاطر فراوان به رختخواب رفتیم !؟!

گته های این نویسنده آمریکایی نشانگر این موضوع است که غرب به ظاهر متمدن ، تا گذشته نه چندان دور ، به اهمیت استحمام و دوری از کثافات در پیشگیری از بیماریها ناآگاه بوده است و شاهد این مدعا نیز بروز اپیدمی های بزرگ بیماریهای مانند ”تیفوس ”است که در قرن اخیز به علت عدم رعایت نظافت شخصی به مرگ و میرهای حشتناک و نابودی انسانهای بسیاری منتهی شده است .در حالیکه تاریخ مسلمانان بندرت شاهد اپیدمی های اینچنین مرگبار حتی در قرنهای دور بوده است .

 اما ” حدث اکبر ” در مبانی فقهی شیعه به مواردی مانند جنایت و حیض و .. اطلاق می شود که مانعی برای اقامه نماز صحیح به حساب می آیند و ” غسل ” بعنوان برطرف کننده حدث اکبر از واجبات نماز در این قبیل موارد به حساب می آید.

علاوه بر غسل های واجب در مکتب شیعه موارد متعددی از غسل های مستحب می توان سراغ گرفت که در مجموع مثلاً در طول یک هته ، غسل های متوالی (اعم ا ز واجب یا مستحب ) توسط سک مسلمان معتقد نمازگزار بوقوع می پیوندند .

 به این ترتیب روشن است که سر نهادن به فرمان غسل ، که عمدتاً برای برخی بیماریها ” مانند گال و تیفوس” و در بعد نظافت عمومی ( یعنی اطاعت همه اعضای جامعه اسلامی از آن ) از اپیدمی شدن برخی بیماریهای دیگر مانند ” طاعون ” جلوگیری می کند .

مردم شناسی خیر

   مردم خیر از نژاد آریایی، سفیدپوست، فارس، فارسی زبان با گویش شرق فارس و شیعه دوازده امامی می باشند. گویش مردم خیر که آکنده از کلمات فارسی پهلوی است با گویش نی ریزی و گویش جهرمی و فسایی و گویش آباده و اقلید فارس شباهت بسیار نزدیکی دارد و با دیگر گویش های فارس کمابیش مشابه است. طبق سندی مربوط به سال های نزدیک به 1150 خورشیدی که بر روی پوست گاو  نوشته شده است، حدود خیر طوری مشخص می شود که شامل مکان های فعلی محمد آباد،‌ مبارک آباد، دستجرد، بنوان و دهویه  که در تقسیمات کشوری روستاهای دهستان خیر محسوب می شود نیست. در این نوشتار این منطقه را تحت عنوان خیر غربی یاد می کنم تا از خیری که در ذهن مردم است بازشناخته شود. البته مردم این بلوک به کل این روستاها خیر می گویند و کمتر کسی از خود مردم خیر به این مطلب آگاه است. چنانکه کمتر از صد سال پیش روستاها و قلعه هایی بوده اند که اکنون نیستند مانند شهر بزرگ سبا که از مبارک آباد تا ماهفرخان ادامه داشته و دهات خسرو آباد، سجل آباد، اله آباد، صادق آباد و قلعه سون (sun) و برخی از روستاها چند کیلومتری جابجا شده اند. نویسنده تارنگار اطلاعات جامع و کاملی در مورد مردم دستجرد ، انجیرک‌، دامنه،‌ بنوان، ماهفرخان، محمد آباد و دهویه ندارد ولی تنها چیزی که قابل ذکر است مردم روستاهای خیر متشکل از مردمان بومی، مردم سایر روستاهای خیر و شهرها و روستاهای همسایه خیرند و چون اطلاعات جامعی ندارم، از دوستانی که اطلاعات جامعی راجع به سایر روستاهای خیر دارند‌، خواهشمندم که با ارسال مطالب تکمیلی یا تصحیحی وبلاگ را مستند تر کنند . ساکنان اصلی و بومی خیر غربی بکرها (baker) هستند که هم اکنون بیشتر در روستاهای غربی این منطقه ساکنند؛ یعنی روستاهای قشنگ خوابی، خانه کت و کمتر در سهل آباد و خیلی کمتر و پراکنده تر به صورت دورگه در سایر روستاها زندگی می کنند . شاخصه اصلی بکرها، اندام ورزیده، چهار شانه، قد بلند، بینی کشیده، موی مجعد و خرمایی رنگ و چشم های رنگی است. در کل بکرها بلوند (بور) هستند و به تیزهوشی و یادگیری سریع معروفند. مردم زیادی که کنار بکرها زندگی می کردند به نام بکر شناخته شده اند که در واقع بکر نیستند و بکرهای خالص و اصیل شاید در بلوک خیر از بیست خانوار هم کمتر باشند. برخی از بکرها طی خشکسالی های دوره پهلوی  به مناطقی مانند خشت و دالکی در بوشهر، پیش قلعه در بجنورد و ‌روستای طرق در مشهد مهاجرت کرده اند که با فامیلی های بکری، رنجبر، شیرازی، رخشان، طرقی و ... شناخته شده اند. همچنین در کربار و خرامه (بهرام شهر) و روستاهای آن که تابع شهرستان شیراز هستند نیز حضور بکرها به ندرت دیده شده است. مطابق تماس های یکی از دوستان حضور بکرها در یکی از روستاهای نورآباد ممسنی، ماهان در کرمان، خلخال در اردبیل و  لایزنگان در داراب نیز دیده می شود و پژوهشی از سوی ایشان در حال انجام است که به صورت کتابی در آینده منتشر خواهد شد. همچنین یکی از شهرهای کردستان ترکیه به نام دیار بکر است که تلفظ آن دقیقاً بکر است و پژوهش در این باره شایسته است و احتمال می رود در زمان گسیل بکرها از فارس به سوی چالدران در جنگ با ترکان عثمانی در این منطقه ساکن شده اند. گسیل مجدد کردهای کرمانجی در زمان نادر شاه به بجنورد و مهاجرت دوباره بکرها به بجنورد نیز جالب توجه است و احتمال می رود که بر اساس نسبت های خویشاوندی باشد که این مورد نیز جای پژوهش دارد. بکرها دارای قلعه ها و قلات های متعددی در سرزمین های غربی خیر بوده اند که بیشتر آنها نابود شده است. اصیل ترین بکرهای خیر با نام خلیل شیرویی xalil širuyi شناخته شده اند. روی سنگ قبرهای قدیمی در قبرستان سهل آباد علاوه بر نام فرد نام طایفه بکر هم به چشم می خورد. تاریخ وفات در قبرها تا ۱۳۳۷ هم دیده شده که مشخص نیست تاریخ خورشیدی است یا تاریخ مهی. در کتاب فارس نامه ناصری چاپ سنگی آمده است نادرشاه افشار بکرها را جهت جنگ با عثمانی ها به چالدارن آذربایجان و برای حفاظت از مرزهای شمال شرقی ایران به شمال خراسان تبعید کرده است. متاسفانه در کل استان فارس یک کتاب چاپ سنگی از فارس نامه ناصری وجود دارد و آن هم در کتابخانه رئیسی در فلکه اطلسی شیراز نگهداری می شود که طی تلاش های چهار سال اخیر خود جهت دریافت نسخه PDF آن و در اختیار قرار دادن آن برای خوانندگان وبلاگ خیر سرزمین من به نتیجه نرسیدم.

baker - beker

 

 غیر از بکرها طایفه های مهم دیگر روستای سهل آباد جیلکی ها geylaki ، خانی ها xani و ابوالقاسمی ها  هستند. اقلیت بسیار کوچک ( کمتر از ده خانوار ) عرب از تیره های عرب مزیدی و ... طی مهاجرت هایی از سال 1320 تا 1340 خورشیدی از مناطق اطراف فسا و شیراز وارد خیر شدند که بیشتر در روستاهای سهل آباد و ماهفرخان سکنی گزیدند. بذله گویی و طبع شعری از کاراکترهای عرب های سهل آباد است. البته بجز تیره عرب مزیدی ،‌تیره های قوهستانی، عرب شیری، تیره عزیزی و تیره لبو محمدی که به صورت عشایری زندگی می کرده اند و خیر در ایلراه آنها بوده است نیز احتمالا در روستاهای دیگر خیر قرار گرفته اند مانند قوهستانی ها در ماهفرخان و دامنه. با توجه به اینکه ایلیات منطقه جنوب ایران شامل ایل بزرگ قشقایی، ایل خمسه و ایل بویراحمدی است و یکی از تیره های ایل خمسه ایل عرب و ایل فارسی زبان باصری است که با نام های عرب خمسه و عرب باصری شناخته می شوند، عرب های شرق فارس از اعقاب ایل خمسه باشند.  اقلیت بسیار کم جمعیت کمتر از بیست  خانوار کلو (kolu) نیز در بین مردم سهل آباد و ماهفرخان دیده می شوند که اینان نیز همچون عرب ها طی چند دهه گذشته از مناطق دیگری وارد این منطقه شده اند و حتی با استحاله فرهنگی در بین مردم استهبان نیز دیده می شوند. نوازندگی تمبک و ساز و نقاره و خونگرمی  از شاخصه کلوها هست. در نی ریز نیز مردم کلو دیده می شوند که به معنای کلانتر و رئیس محله می باشد. احتمال دارد همانند نوع تلفظ .. یه که حذف می شود مانند عسلویه که عسلو خوانده می شود و همین طور دهویه، قطرویه و ... کلو نیز در اصل کلویه باشد. از این لینک ها ببینید : مومن کلو  تعداد کمتری نیز شاهسون ها در بنوان و دستجرد و دهویه پراکنده شده اند . شمار بسیار کمی از مردم خیر پراکنده در سایر روستاها ، نیز از مناطقی مانند لایزنگان داراب ،‌ رونیز ، نی ریز ، سیرجان ، ‌خرامه ، رستاق نی ریز ، سرحد نی ریز ، داریون شیراز ، خرامه ، کربار و دیگر روستاهای شیراز در دوران قاجار  و حتی شاید پیش از آن به صورت تیره و طایفه ای یا تک خانواده ای در خیر ساکن شده اند که تمامی آن ها فارسی زبان بوده اند. عرب ها و کلو ها به زبان فارسی حرف می زنند و پس از تمامی این مهاجرت ها مردم خیر با یک گویش واحد صحبت می کنند و از لحاظ فرهنگی یکدست شده اند. در مورد محمد آباد ، همان طور که می دانید ترک های جنوب ایران بومی جنوب نیستند و در زمان های دور به صورت کوچ نشینی وارد جنوب و به تدریج در روستاها ساکن شده اند . یکی از این ایل ها، ایل ارجمند شاهسون می باشد که تنها محل سکونت آنان در جنوب در روستای محمد آباد خیر هست. زبان مادری مردم محمد آباد ترکی است. ورود شاهسون ها به خیر را در برخی از نوشته ها به اواخر دوره زندیه از آذربایجان و در برخی دیگر از نوشته ها در دوران شاه عباس از آذربایجان و برخی دیگر از نوشته ها به دوران سلجوقی در قرن 5 از ترکمنستان و خوارزم در آسیای میانه نسبت می دهند. سخت کوشی،خونگرمی و مردم گرایی از شاخصه های شاهسون های محمدآباد است. در برخی از نوشته ها شاهسونها را از ترکان قزلباش و در برخی دیگر از نوشته ها آنان را از تیره گوک پر اینالو دانسته اند . البته به نظر می رسد با توجه به وجه تسمیه در دوره صفوی به فارس وارد شده اند . وجه تسمیه شاهسون ؛ شاهسون از دو کلمه شاه و سون تشکیل شده است که  کلمه فارسی شاه اشاره به پادشاهان ایران زمان صفوی و سون از مصدر ترکی سوماخ (دوست داشتن=sevmAx) گرفته شده است و در کل شاهسون یعنی دوستدار شاه . معماری تمامی روستاهای خیر غیر از ماهفرخان و سهل آباد به صورت قلعه ای بوده است و هم اینک تمامی این قلعه ها نابود شده اند . سهل آباد مرکز بلوک خیر است و مهرازی آن با دیگر روستاها تفاوت دارد. سهل آباد تنها روستای خیر است که در دامنه کوه قرار دارد و از دو قسمت تشکیل شده است. ده کهنه و ده نو. ده کهنه بافت قدیمی و ده نو بافت جدیدتر روستای سهل آباد است. مهرازی خانه های سهل آباد نوع خاصی است که تارمه ای نامیده می شود. فامیلی بیشتر مردم خانه کت و قشنگ خوابی ، بکری و جنگلی ، سهل آباد ، رنجبر ، دربندان ، فتحی ، دامنه ، الهی ، بنوان و دستجرد ، زارع ، مبارک آباد ، مبارکی ، محمد آباد و دهویه شاهسونی و شاهسوندی و مردم سایر روستاها فامیلی های متعددی دارند. در مورد گویش خیری بعدا صحبت خواهم کرد . با این حال اگر خوانندگان این وبلاگ تمایلی به ارائه مقالات تصحیحی یا تکمیلی دارند از آنها استقبال می شود . طی تماس های برخی از دوستان اشاره شده است، برخی از خیری ها در سده های گذشته به ارسنجان نیز مهاجرت کرده اند. نقل از فارسنامه ناصری نوشته حاج میرزا حسن حسینی فسایی در فاسنامه ابن بلخی آمده‌است: خیره و نیریز دو شهرک است و نیریز قلعه‌ای دارد و از آنجا انگور بسیار خیزد، و بیشترین انگور آنجا، کشمش باشد و هوای معتدل و آب روان و به هر دو جای، جامع و منبر باشد و آبادان است، نزدیک ولایت خسویه و به خیره قلعه‌ای است بر کوه، سخت محکم. فارسنامه ابن بلخی تصحیح دکتر رستگار فسایی کتاب شمس اللغات در تاریخ نیریز چنین می‌نگارد: نیریز نام دهی است در فارس و نامی است از موسیقی و به شبانکاره هم خوانده می‌شود، زیرا این سرزمین محل شبانان فریدون بوده‌است. 

نمونه سوالات زیست تیزهوشان نوبت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

نمونه سوالات زیست شناسی پایه هفتم

جا های خالی را پر کنید.

سلول ها واحد..........و..........بدن موجودات زنده هستند.

همه ی سلول ها در موجودات مختلف از مواد یکسانی تشکیل شده اند.

اندامک های سلولی از تجمع..........به وجود آمده اند که در همه موجودات..........هستند.

سلول ها برای اینکه بتوانند فعالیت های خود را تنظسم کنند به..........نیاز دارند که درون آن ها

ذخیره شده است.

مواد وراثتی هنگام..........به سلول ها ی بعدی منتقل می شوند.

اگر مواد وراثتی سلول ها بدون پوشش باشند  مانند سلول..........و..........

اگر مواد وراثتی سلول ها درون پوشش باشند مانند سلول.........و..........و ..........و..........

اگر سلول های مشابه در کنار هم قرار بگیرند یک..........را تشکیل می دهند که کار ویژه ای را

انجام می دهد.

دور تا دور سلول را..........پوشانده است.

جنس غشاء سلول از..........و..........است.

ماده ی زمینه سلول..........نام داردکه بین..........و..........قرار دارد.

بیشتر فعالیت های حیاتی سلول در..........و توسط..........انجام می شود.

نقاطی که روی شبکه آندوپلاسمی دیده می شود،..........نام دارد.

..........دستگاه پروتئین سازی سلول هستند.

تمام فعالیت ها ی سلولی نیازمند وجود..........است که توسط..........تولید می شود.

کلروپلاست ها اندامک های سبز رنگی هستند که در سلول های..........قرار دارند و با استفاده از

نور خورشید..........تولید می کنند.

شکل سلول های گیاهی را..........تعیین می کند.

محل تولید انرژی برای سلول ها..........می باشد.

..........رنگ متداولی است که در آزمایشگاه استفاده می شود.

آبی متیلن رنگی است که به..........غشاء و..........متصل شده و آن ها را مشخص می کند.

وقتی غذا می خوریم نیاز به..........و.........بدن ما رفع می شود.

واحد سازنده کربوهیدرات ها..........هستند.

..........یک قند ساده است و مهمترین منبع..........برای ماهیچه های در حال فعالیت محصوب

می شود.

مغز برای انجام فعالیت های خود تنها قادر به استفاده از..........است.

گلوکز را می توان در.......... ، ..........و..........پیدا کرد.

فعالیت پروتئین ها..........است.

کمبود ید مشکلات شدیدی را خصوصاً برای..........ایجاد می کند.

برای دیدن تمامی سوالات به ادامه مطلب بروید.

منبع:مدرسه فرزانگان دو کرج