جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

جوان

اخبار جدید ورزشی و اقتصادی، مطالب تفریحی، عکس های جدید و با کیفیت، آهنگ شاد و غمگین، موزیک ویدیو و فیلم

نقدی مختصر بر سریال همه چیز آنجاست

نقدی بر سریال همه چیز آنجاست

 

شاید اولین نکته که درباره این سریال باید به آن اشاره کرد این باشد که حضور موفق بازیگران تئاتر همیشه کیفیت کارها را بالا میبرد و بازیهای باکیفیت را میتوان در این کارها به خوبی حس کرد.در خصوص شخصیت سحر و اسماعیل این نکته به خوبی حس میشود.پس در نتیجه گیری اول به همه هنرمندانی که زود به اوج میرسند و سریع فراموش میشوند و همه آنهایی که با مافیای سینما کار میکنند میگوییم(راهی از تئاتر به سینما)این گفته چاپلین بزرگ را به خاطر بسپارید.مسئله بعد که میتوان به آن اشاره کرد درباره بلاتکلیفی نقش خانمها در این سریال است که تا دیدند کاری برای انجام دادند ندارند باید چایی بریزند.مکرر در این کار (یه چایی برات بریزم )را میشنویم.نکته بعد تمام شدن قصه سحر و فرهاد است که هیچ ربطی از ابتدا به این داستان نداشته است و فقط برای پرکردن زمان گذاشته شده در حالی که کش و قوسهای بیش از حد این دو کاراکتر برای مخاطب زجر آور میشود.در هر حال خداقوت میگوییم به این گروه چرا که از تکرار کارهای بی هدفی مانند کارهای آقای سهیلی زاده جلوگیری میکنند.زنده باد تئاتر.

 

 

 

سورنا

سورنا در خانواده ای اشرافی متولد شد.او قدی بلند و چهره ای زیبا داشت.و خردمند و شجاع بود.
پلوتارک تاریخ نویس یونانی در باره او مینویسد هنگام سفر هزار شتر وسایل سفر او را حمل میکردند.هزار سواره نظام زره پوش و همچنین هزار سواره نظام عادی او را همراهی میکردند.او بیش از ده هزار سواره نظام و خدمه داشته است؛سورنا شهر سلوکیه را تصرف کرد و ارتش روم را در سال ۵۲ قبل از میلاد شکست داد که فرماندهی آنرا به سیاستمدار رومی کراسوس به عهده داشت .(همانکه که جنبش
استارتاکوس را در روم سرکوب کرده بود)کراسوس و پسرش در این جنگ کشته میشوند و سپاهیان رومی به اسارت اشکانیان در می آیند.
پلوتارک در باره این جنگ مینویسد سورنا سر و دست کراسوس را میفرستد برای “ارد” که برای بستن پیمان صلحی در ارمنستان به سرمیبرد اما در سلوکیه این شایعه را منتشر میکند که کراسوس زنده است و به زودی به شهر آورده میشود.
او به این شیوه به سلوکیه وارد میشود و آنجا را تصرف میکند.محبوبیت سورنا که ۳۰ سال از عمرش نگذشته بود بین سپاهیانش بعد از پیروزی بر ارتش روم باعث وحشت شاه گردید و مدتی بعد از این پیروزی او به دستور شاه به قتل رسید.
مورخان ایرانی و یونانی راجب سورنا اتفاق نظر دارند تقریبا در تمام کتب تاریخی راجب دلاوریها و مرگ ناجوانمردانه او اینطور آمده:
که این سورنا بوده که ارد را به تخت نشاند و شهر سلوکیه را تصرف کرده و اولین کسی بوده که بر دیوار شهر مذکور بر آمده و بادست خود اشخاصی را که مقاومت میکردند به زیر افکنده .
وی در این هنگام بیش از ۳۰ سال نداشت و مع هذا به حزم و احتیاط و خردمندی شهره بودو بر اساس این صفات کراسوس سردار رومی را مغلوب کرد که نخست جسارت و تکبر کراسوس و یائسی که بر اثر بدبختیها به سورنا دست داده بود به آسانی وی را در دامهایی افکند که سورنا برایش گسترده بود با این حال ارد به جای اینکه سورنا را پاداشی نیک دهد براو رشک برد و نابودش کرد .

مُسدَّسی برای امام رضا علیه السلام

باید به عشق گنبد تو یاکریم شد
روی مناره های الهی مقیم شد
حیف است پا به صحن و سرای شما نهم
باید سوار بال ملک یا نسیم شد
هرکس دخیل صحن گوهرشاد میشود
تا روز حشر خانه اش آباد میشود

صحن و سرای خانه ات آباد یا رضا
صید توییم گر تویی صیاد یا رضا
روزی سفره های شب ما زیاد شد
وقتی که راهمان به تو افتاد یا رضا
مهر تو را به آب و گل ما گذاشتند
نام تو را شفاعت عالم نگاشتند

بال و پر فرشته گلیم سرای تو
آقا شود کنار تو آقا، گدای تو
آنقدر وسعت حرمت کبریایی است
جا شد بهشت گوشه صحن و سرای تو
حالا بهشت، هم نفس زایرت شده
در کوچه های دور حرم عابرت شده

باید برای درک تو پر در بیاورم
غیر از رئوف، واژه بهتر بیاورم
باید برای منقبت بی کرانه ات
یک صفحه ای به وسعت محشر بیاورم
محشر به شانه های تو مثل کبوتر است،
وصف تو از خیال و شعورم فراتر است

در مشهد آفتاب به دردی نمیخورد
بی عطر تو گلاب به دردی نمیخورد
بوسه، مرا ز پای تو سیراب میکند
با این حساب، آب، به دردی نمیخورد
یک ذره از تلولوی تو آفتاب شد
خورشید هم کنار تو خانه خراب شد

صحن عتیق هرچه مسلمان درست کرد
از برکت تو بوذر و سلمان درست کرد
شبهای جمعه از نفس زائران تو
دور ضریح، چند سلیمان درست کرد
بیهوده نیست عاشق تو بی قرار تو
اینگونه بود مور شدن در جوار تو

خوب است در حریم شما استخاره ها
هیچند در برابر نورت ستاره ها
سوگند میخورم به جلال تو یا رضا
عرش خداست بر سر دوش مناره ها
پیش تو استخاره گرفتیم و بد نشد
گلدسته حریم تو آقا رصد نشد

هرجا کریم هست، کرمخانه میشود
بالم فقط به گرد تو پروانه میشود
کنج حرم نشسته ام و داد میزنم
( هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود )
آقا کرامت تو در اینجا زبان زد است
کرببلای دیگر من شهر مشهد است

دست تو خاک را به نظر کیمیا کند
ظرف مس وجود مرا هم طلا کند
حس میکنم کنار تو نام حسین را
نام حسین در حرم تو چه ها کند
پابوسی تو پاره گریبانمان کند
راهی به سوی شهر حسین جانمان کند

آن سایلی که دامن لطف تو را گرفت
یادم نرفته نیمه شبی که شفا گرفت
جان جواد را که قسم داد پیش تو
یک اربعین، از حرمت کربلا گرفت
دارالشفاست کوی تو یا ثامن الحجج
وجه خداست روی تو یا ثامن الحجج

رضاباقریان

مدح امام رضا(ع)


هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود
هم چو آهویی گریزان در بیابان میشود

زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم
بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود

جذبه برق نگاهش بسکه ناز و دلرباست
نا مسلمان هم از این جذبه مسلمان میشود

سینه زوار قبرش در کنار حوض ها
همچو این دیوار و در آیینه بندان میشود

بسکه این صحن و سرا بوی غریبی میدهد
صاحب این خانه یار ما غریبان میشود

آب سقاخانه اش مانند آب کوثر است
هر مریضی با دو قطره آب درمان میشود

پرچم سبز رضا خط امانش میدهد
هر که در این قبه ریزه خوار سلطان میشود

عاقبت سلطان ارض طوس روزی میرسد
هم نشین محفل ما مستمندان میشود

پنجره فولاد این میخانه حاجت میدهد
زایر او زایر شهر حسین جان میشود

رضاباقریان

خنده نداره...

لطفا همه این متن رو بخونن
روزى چند بار برایتان جوکهایی ارسال میشود که از خنگ بودن دختران سرزمین مان حکایت میکند؟
کار هر گروهى که بوده هوشمندانه عمل کرده! جوک را انتخاب کرده تا بدون آنکه بدانید روزى چندین بار این تفکر را گوشزد کند. با ادامه این روند آرام و بیصدا برتر بودن تعقل مرد در ذهن جامعه رسوخ میکند و فاجعه از آنجا شروع میشود.
سرزمینى که خودباورى را از دختران و زنانى که مادران فرداى این جامعه میشوند بگیرد،جاى ترسناکیست.
فرزندانمان اول بار اعتماد به نفس را از روح مادرانشان میگیرند.