معاون اول دولت دهم که در آستانه رفتن به زندان برای تحمل 5 سال حبس خود در پرونده فساد مالی قرار دارد در نامهای افشاگرانه و با گلایه از احمدی نژاد اعلام کرد: گیریم که امروز در منظر مردم محکوم شدم اما دیر نخواهد بود که روزنامهی اعمال ما نزد خدای متعال گشوده میشود و حق و باطل نمایان میگردد. متن نامه در پی می آید:
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور محترم دولت های نهم و دهم
سلام علیکم
این مختصر را چگونه میتوانم آغاز کنم جز آنکه بگویم: چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟
البته شما دشمن نبودهاید و مرا با شما دوستی و رفاقت دیرینه ایست که مربوط به سالهای اخیر نیست. نیک می دانید و دیگران هم خوب است در این مجال مطلع شوند که رفاقت من و شما به سالهای دوری بر میگردد که در کردستان و آذربایجان غربی بودید و سپس به اردبیل رفتید تا تقدیرمان این باشد که هر دو استانداری دولت ششم را تجربه کنیم. گذر زمان شما را به ریاست جمهوری و بنده را به خدمتگزاری در دیوان محاسبات کشور رساند.
از ابتدای آشنایی، هم من و هم شما همواره حق رفاقت بجا آوردهایم و در برخی مواقع هم اختلاف دیدگاههایمان مانع از تداوم رفاقتهایمان نشد، در همان دوره البته افراد منتقد با بهانه جملات مقلوب شده جریان رسانهای تخریب بنده را کلید زدند و متهم به اغراق و تملق شدم. چندی گذشت و اصرار کردید که به جمع دولت بپیوندم؛ پاسخم منفی بود با این استدلال که اگر در دیوان بمانم بیشتر منشأ کمک و خدمت به کشور خواهم شد. نپذیرفتید و بدون اطلاع من حکمی صادر کردید و با حفظ سمت به عنوان معاون حقوقی منصوب نمودید که خلاف مقررات بود. چاره ای نداشتم جز آنکه از دیوان محاسبات استعفاء بدهم و به همین خاطر باعث رنجش برخی از دوستان قدیمی و صمیمیام شدم و آغاز رنجشها هم از همانجا شروع شد. به دولت آمدم و آنچه در توان داشتم در طبق اخلاص گذاشتم و در انجام وظایف محوله بویژه ترمیم روابط دولت و مجلس کوتاهی نکردم. در اواخر دولت نهم بود که به دلایلی که هنوز هم برخی از آنها برای من نامعلوم است، چند تن از اعضای دولت را کنار گذاشتید و حتما خاطرتان هست که من از باب مشورت مخالف بودم
و دلایلی آوردم و وقتی نپذیرفتید، یادآوری کردم که دولت از نصاب میافتد و نیازمند رأی مجدد اعتماد مجلس میشود.
مجموعه قواعدی که بر عکس العمل دولت در مقابل اعمال ضد اجتماعی و برهم زننده نظم عمومی حاکم می باشد و تا از طریق تهدید و یا اجرای مجازات و یا به کار گرفتن اقدامات تامینی یا تربیتی درحدودقانون، اعمال مزبور را پیش گیری و عدالت نسبی و نظم امنیت برقرار می گردد که بدین وسیله مجرم را از عمل که انجام داده باز دارد
ویژگی های حقوق جزای
1: وجود ضمانت اجراهای خاص:این ضمانت اجرا همان عکس العمل دولت است که به صورت مجازات یا اقدامات تامینی و تربیتی است.
2 الزامی بودن حقوق جزا : بدین معنا که همه باید قواعدآن را به جا آورند
3: کلی و عام بودن قوانین کیفری: به معنی تساوی تمام افراد در مقابل قانون است
4: سرزمینی و شخصی بودن :منظور از سرزمینی بودن قواعد حقوق جزا ،این است که تاهرجا که مربوط با سرزمین آن کشور است بایدقوانین جزایی آن کشور اجراشود
تعریف جرم
تعریف جرم از دیدگاه های مختلف
دیدگاه قرآن
مفهوم قرآنی جرم: واژۀ جرم و مشتقات آن (مجرمین، اجرموا، یجرمنکم، تجرمون، اجرمنا...) بیش از 60 بار در قرآن آمده، و اصولاً بر همان مفهوم لغوی جاری است که کسب و کار زشت باشد )؛ با این حال، قرآن کریم آن را در مصادیق گستردهای به کار برده است که شامل مستکبران، ستمگران و منکران معاد هم میشود. در نتیجه، لفظ جرم در قرآن عام است و رفتار مجرمانه و عقاید و اخلاق انحرافی را نیز شامل میگردد. لفظ جرم در قرآن شامل هر گناهی نمیشود، بلکه گناهان به لحاظ شدت و ضعف و قصد مرتکب و حالات گوناگون او ممکن است تحت یکی از این عناوین قابل طرح باشد:
1. سوء پیشینه: با قرار گرفتن لفظ سوء در مقابل گناهان کبیره، از جمله در آیۀ «اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ...» (نساء/4/31)، معلوم میشود «سوء» و «سیئه» به مفهوم گناهان صغیره است و شامل گناهان کبیره نمیشود و از این رو شامل جرم نمیگردد.
2. ذَنْب: ذنب و ذنوب به گناهان کبیره و شریرانه و حالات استکبار اطلاق میگردد و از این رو لفظ «ذنب» با «جرم» رابطۀ عموم و خصوص مطلق دارد.
3. خطا: واژۀ خطا (خطأ) به دو مفهوم در قرآن آمده است:
الف ـ خطای مسئول: اینگونه خطا که مشتقات آن در قرآن کریم به صورت خاطئون، خاطئه و خطیئه استعمال شده است، وقتی است که شخص گناه میکند و مسئولیت هم دارد. در این حالت، گناه سراسر وجود او را فرا میگیرد و بر نفس او چیرگی مییابد تا جایی که شخص بیاختیار و بدون قصد و اراده مرتکب گناه میگردد ( تاجالعروس، ذیل خطیئه) و از این رو حتى «سوء» که تنها شامل گناهان صغیره میشود، در صورت تکرار تبدیل به خطیئه و از گناهان کبیره محسوب میشود (بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَاولئکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدون، بقره/2/81).
ب ـ خطای غیرمسئول: در این نوع خطا شخص از روی نسیان و بدون تقصیر مرتکب جرم میشود که معمولاً به صورت «خطئی» و «اخطأنا» آمده است.
4. اِثم: اثم در قرآن کریم به صورت های گوناگون (اثم، آثم، اثیم، تأثیم) و از جمله در مورد خمر، قمار، شهادت کذب و همچنین عذاب و عقوبت به کار رفته است. دربارۀ معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد. برخی گفتهاند: کاری است که انسان را از ثواب باز میدارد، مانند لهو، بعضی آن را به معنای «ضرر» گرفته اند؛ چنان که در آیۀ 219 سورۀ بقره (2) میان اثم و منفعت مقابله به چشم میخورد. برخی دیگر گفته اند به اعمال مطلق «حرام» از آن نظر «اثم» گفته میشود که ضرر هستند و انسان را از خیر باز می دارند. با این توضیح، اثم بر تمام جرایم اطلاق میشود.
در قانون مجازات اسلامی از جرم تعریف نشده است،
فقط در مادۀ 2 قانون مجازات اسلامی در بیان اوصاف جرم آمده است: «هررفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم تلقی میشود
شبهات مهدویت؛
آیا مساجد در زمان ظهور توسط حضرت،تخریب می شوند؟
امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: به زودی شهر کوفه از مۆمنان خالی میشود و علم و
دانش از آنجا رخت بر میبندد و چون ماری که در گوشهای چنبره زده است محدود میگردد
و از شهری که آن را قم مینامند ظهور میکند و آنجا پایگاه علم و فضیلت و معدن
دانش و کمال میگردد به گونهای که روی زمین هیچ مستضعف (فکری) نمیماند که از دین
آگاهی نداشته باشد حتی زنان پردهنشین و این زمان نزدیک زمان ظهور قائم(عج) ما
خواهد بود… (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 60، ص 213)
در این جا به دو شبهه
پاسخ خواهیم گفت:
طرح یک شبهه اول: موقعی که
حضرت صاحبالامر ـ علیهالسلام ـ ظهور کنند همه جا پر از ظلم و جور و فساد است آیا
در ایران شهری وجود دارد که از هرگونه فساد عاری و امن باشد؟
پیش از
پرداختن به پاسخ سۆال تذکر این نکته ضروری است که پر شدن دنیای آخرالزمان از ظلم و
ستم ـ که در روایات متعددی آمده است ـ به این معنی نیست که در آخرالزمان همة
انسانها در ورطه فساد و تباهی غرق میشوند و انسانهای مۆمن و صالح در هیچ جای
دنیا یافت نمیشوند.
معنای صحیح این احادیث این است که در آخرالزمان جهان پر
از ظلم و ستم میشود نه پر از ظالم و ستمگر. تفاوت این دو در این است که اگر بخواهد
جهان پر از ظالم باشد باید همه انسانها ظالم باشند اما اگر جهان پر از ظلم باشد
لازم نیست همه ظالم باشند بلکه ممکن است عده معدودی به خاطر در اختیار داشتن قدرت و
ثروت نامشروع جهان را از ستم آکنده نمایند در عین حالی که انسانهای صالح فراوانی
نیز وجود دارند. برای تقریب به ذهن توجه به این مثال ساده میتواند مفید
باشد: . . .