سالروز ولادت حضرت محمد(ص) پیامبر رحمت و مهربانی همچنین سلاله عالم و با تقوایش، حضرت امام صادق بر مسلمین و بل همه ی آدمیان جهان مبارک!
از بس در این ولادت ها زیاده روی می شود و حاشیه جای متن را می گیرد و فقط به خال و لب و ابروی معصومین توجه می کنند؛ رغبتی برای مناسبتی نوشتن ندارم. در فضای غبار آلود و گنگ، نوشتن بی فایده است.
وقتی می بینم ائمه شیعه که برای همه ی مسلمین با هر گرایش فکری و فرقه ای مورد احترام اند و از آنان به نیکی یاد می شود؛ در تملک و انحصار یک گروه کوچک از شیعیان در می آید و سندش را به نام خودشان می زنند و در شلوغ کردن تا آنجا پیش می روند که آنان را برتر از همه ی انبیاء دانسته، مقام ربوبی برای شان قائل می شوند و "غلو" را در حد اعلا عملی می کنند و ... نا امید می شوم!!!
دوستان! اصلاً کی گفته این بزرگان، امامانِ بخشی از مسلمین (به نام شیعیان) هستند در حالی که اکثریت مسلمین به علم، تقوا و ابرار بودنشان معترف اند؟؟ چه کسی سند مالکیت این علمای ابرار و بی همتا را به این گروه داده است؟
به خود و عامه ی مردم مراجعه کردم، دیدم اطلاعاتمان از امام صادق بسیار بیشتر ازحضرت رسول(ص) است. مشاهده کردم رسولی که در حقش گفته شده "لولاک لما خلقت الافلاک" را کمتر از بزرگان شیعه می شناسیم و در موردش سخن می گوییم و از کلام و سیره و سیرتش بهره می بریم . دیدم در ایام ولادتش که مقارن با ولادت امام صادق است از سلاله اش بیشتر می گوییم و ... لذا خجالت کشیدم و از این کوتاهی، عذر خواه!
خواستم بنویسم:
"ای رسول رحمت، از این همه کوتاهی شرمساریم! "
حضرت مهدی (عج) امام دوازهمین و آخرین امام شیعیان، یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام (یازدهمین امام شیعیان) است که علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی در سحرگاه نیمه شعبان ۲۵۵ ق در سامرّا در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشود.
تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، قدم به جهان هستی گذاشتند و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال ۲۶۰ ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.[۱]
ادله تاریخی و روائی ولادت و حیات حضرت مهدی (ع) زیاد است از جمله:
۱٫بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت پذیرفته و در کتاب هایشان متذکر شده اند که : مهدی موعود فرزند امام حسن عسکری (ع) است و در سامراء در سال ۲۵۵ هجری متولد شده است و در پس پرده زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد
۲٫امام عسکری (ع) قبل از ولادت فرزندش امام مهدی (عج)از ولادت حضرت خبر داده بود، از جمله به عمه اش «حکیمه خاتون»فرمود: در شب پانزدهم شعبان فرزندم مهدی از نرگس خاتون متولد می شود. [۲]
محمد بن علی بن حمزه می گوید از امام عسکری (ع) شنیدم: ولادت حجت خدا بر بندگان و امام و جانشین من در پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ در هنگامه طلوع فجر است. [۳]
امام عسکری (ع) افزون بر این که قبل از ولادت امام مهدی بشارت داد و بعد از تولد به خواص خبر داد که مهدی موعود ولادت یافته است، گام دیگری برداشت ،و آن این بود که برای افزایش ایمان و اطمینان شیعیان، فرزندش امام مهدی را به تعدادی نشان داد.
ابراهیم بن محمد می گوید: در خانه عسکری کودک زیبایی را دیدم، از حضرت پرسیدم: یابن رسول الله این کودک کیست؟ حضرت فرمود «این کودک من است. این جانشین من است ».[۴]
امام حسن عسکری (ع) با وجود اوضاع خطرناک، باز هم برای هدایت مردم، فرزندش را به گروه کثیری از معتمدین نشان داد و تولدش را به جماعتی از ثقات خبر داد، ولی در عین حال سفارش می کرد که موضوع را از دشمنان مکتوم دارند.
بعد از بشارت های امام عسکری (ع) و نشان دادن فرزند بزرگوارشان مهدی، به خواص و افراد مورد اطمینان فرمودند که اینک نوبت خواص است که اقدام نمایند و وجود امام مهدی را به اطلاع دیگر شیعیان برسانند تا آنان را از شک و حیرت نجات دهند.
افرادی همانند حکیمه خاتون، حسن بن حسین علوی، حسن بن منذر معاویه بن حکیم، علی بن بلال، احمدبن هلال، احمد بن اسحاق، علی بن ابراهیم مهزیار و دیگران کوشیدند و ولادت امام مهدی (عج)را به اطلاع شیعیان رساندند.
بعد از شهادت امام عسکری (ع) ، امام مهدی (عج) از طریق نشان دادن کرامت ها و شواهد صدق در برخی موارد مستقیماً توسط امام مهدی (عج) و در برخی موارد با واسطه سفیران به شیعیان بیان می شد.
اسحاق بن یعقوب می گوید: از عثمان بن سعید شنیدم که می گفت : مردِی از اهل عراق نزد من آمد و مالی را برای امام (ع) آورد، حضرت آن را پس داد و فرمود: حق پسر عمویت را که چهارصد درهم است، از آن بپرداز۱ آن مرد مبهوت و متعجب شد و حساب اموال خود را بررسی کرد و معلوم شد که پسر عمویش چهارصد درهم از او طلب دارد. آن را برگرداند، سپس مبلغ باقی مانده را تسلیم حضرت نمود و حضرت پذیرفت.[۵]
علاوه این که عدۀ زیادی از علما و معتمدین که تردیدی در سخنانشان نیست به گونه های مختلف به محضر آن حضرت شرفیاب شدند. نتیجه این که با توجه به اخبار فراوان پیرامون ولادت حضرت بقیه الله و با توجه قرائن دیگر مانند ملاقات ها، هر شخص منصف و بی غرضی یقین و قطع به وجود مقدس امام عصر پیدا می کند.
برگرفته از زندگی نامه امام مهدی(عج)[۱]
[۲] ینابیع الموده، ص ۴۴۹ و ۴۵۰
[۳]همان، ص ۳۹۷٫
[۴]دادگستر جهان،ص ۱۰۷٫
در اوج تیرگی و ظلمت و جهل و عداوت، ولادت فرزندی پاک، پیامآور نور و رحمت و آزادی و سعادت بشریت شد. گرچه شیعی و سنی در روز ولادت حضرت محمّد (ص) اختلاف نظر دارند اما در سال و ماه ولادتش تقریباً وحدت نظر است. شیعیان روز 17 ربیعالاول سال 570م را روز ولادت و اهل تسنن روز 12 ربیعالاول همان سال را روز ولادت پربرکت منجی عالم بشریت میدانند. بنابراین هفته وحدت یا سالروز ولادت آن حضرت مناسبت بسیار خجستهای است تا در سایه نزدیکی قلوب، در پی تحکیم وحدت و یکپارچگی بین یکدیگر و همسو ساختن اهداف بلند اسلامی و حل مشکلات کشورهای مسلمان بیش از پیش همت گماریم.
اسلام آیین وحدت و همبستگی است. در این زمینه آیات بسیاری در قرآن آمده است که از آن جمله میتوان به آیه زیر اشاره کرد:
ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون. (انبیا،93)
این است امت شما که امتی یگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید.
و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا. (آل عمران،103)
و همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید.
و از تفرقه و جدایی که از عوامل مهم در صنعت و تزلزل است باز میدارد، و تفرقهافکنان را به عذابی دردناک بشارت میدهد.
و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائهم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم. (آل عمران،105)
و چون کسانی مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است.
و در جایی دیگر تفرقه و پراکندگی را یکی از نشانهها و پیامدهای شرک میشمارد...
و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعاً (روم،31و32)
و از مشرکان مباشید کسانی که دین خدا را قطعه قطعه کردند و فرقه فرقه شدند هر حزبی بدانچه پیش آنهاست دلخوش شدند!
و در آیاتی دیگر زمینههای لازم جهت ایجاد همبستگی و دوری از دوگانگی فراهم مینماید.
انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم. (حجرات، 10)
در حقیقت مومنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید.
یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم. (حجرات،13)
ای مردم شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.
بنابراین فرهنگ اسلامی پر از آموزههایی است که انسانها را به وحدت فرا میخواند و از پراکندگی نهی میکند. چنانچه پیامبر اسلام نیز دوران زندگی خویش بر این مسأله همت گماشت.
شکوه و عظمت فرهنگ و تمدن اسلامی نیز حاصل وحدت و یکپارچگی مسلمانان در آن عصر بود. اما با گذشت زمان مسلمانان متفرق شدند و در مسائل عدیده اختلاف جستند. در پی این اختلافات، خصومتها، جنگها و هتک حرمتها پدید آمد و وحدت و یکدلی مسلمانها به تزلزل و سستی تبدیل گشت.
نویسنده کتاب همبستگی مذاهب اسلامی (عبدالکریم بیآزار شیرازی) در مقدمه کتاب با بررسی دورههای مختلف اسلام از جهت وحدت و تفرقه چنین مینویسد: با ورق زدن مختصر تاریخ اسلام دیدیم که در هر کجا مسلمانان پیشرفتی داشتهاند در سایه وحدت بوده است و هرکجا انحطاط و سقوط کردهاند اغلب به دلیل تفرقه و پراکندگی از حول محور اسلام و کشیدن حصارهای تعصب میان خود بوده است. همواره دشمنان یهودی و صلیبی از پیشرفت مسلمانان به خشم آمده و کوشیدهاند که شکاف بین مسلمین و تعصبات حاکم بر آنان را تقویت کند و با جداکردن آنان از یکدیگر آنها را درهم بشکند.
برگرفته از http://old.ido.ir/