ارتش اسکندر به تخت جمشید نزدیک شده یود. تریداتس نیروهای خود را در پلکان ورودی کاخ جای داد زیرا با اینکه تخت جمشید یک دژ جنگی نبود ولی به دلیل اینکه از سنگ ساخته شدن آن اگر پلکان ورودی مسدود میشد کسی نمیتوانست وارد آن شود. 20 سرباز ایرانی در مقابل صد هزار سرباز بیگانه ایستاد و هر زمان که یک سرباز در پلکانها میافتاد سربازی دیگر جای او را می گرفت.
جنگ نگهبانان کاخ با مهاجمان از بامداد تا نیمروز ادامه یافت و تا همگی آنها کشته نشدند سربازان اسکندر نتوانستد وارد کاخ شوند.
پارمهنیون یکی از یونانیون شیفته اسکندر که او را در جنگ همراهی میکرد در کتاب خویش می نویسد: تریداتس را که با خوردن بیش از ده زخم به سختی مجروح شده بود را بر روی تختهای انداختند و به نزد اسکندر آوردند تا کلید خزانه را از او بگیرد، اسکندر به او گفت: کلید خزانه را بده،
تریداتس پاسخ داد من کلید را تنها به پادشاه خود یا فرستاده او که فرمانش را در دست داشته باشد می دهم.
اسکندر گفت: پادشاه تو من هستم.
تریداتس گفت: پادشاه من داریوش است.
اسکندر به یاوه می گوید: داریوش کشته شد. (در حالی که داریوش هنوز زنده بوده است)
تریداتس می گوید: اگر او کشته شده باشد من کلید را تنها به جانشین او خواهم داد.
اسکندر با خشم میگوید: آیا میدانی به سبب این نافرمانی با تو چه خواهم کرد؟
تریداتس گوید: چه میکنی؟
اسکندر میگوید: جلادان را فرا میخوانم تا پوست تو را مانند پوست گوسپند بکنند!
تریداتس پاسخ میدهد: در همان حال یزدان را سپاسگزاری میکنم که در نیروانا (بهشت) روان مرا نزد روان پادشاهم شرمنده نخواهد کرد و من میتوانم با سرافرازی بگویم که به تو خیانت نکردم!
پارمهنیون در ادامه می نویسد: زمانی که اسکندر آن پاسخ را شنید در شگفت شد و گفت: ای کاش من هم خدمتگزاری مانند تو داشتم و از شکنجه او به سبب دلیر بودنش گذشت.
بسیاری از درک مشکلات جانبازان نخاعی عاجز هستند. وقتی جانبازی میگوید 33 سال است که من در ماشین مینشینم و همسرم برایم خرید میکند زیرا خیابانهای شهر آماده ویلچر من نیست. یا وقتی میگوید فرزند کم سن و سال یک جانباز اشک میریخت و میگفت میخواهم کنار پدرم در پارک دوچرخه سواری کنیم مثل بقیه پدر و پسرها آن هم با اوضاع نابسامان پارک های شهر برای جانبازان ویلچری یا وقتی جانبازی از وزیری روایت میکند که میگفت: مگر نیاز است که جانبازان از خانه بیرون بیایند؟ دوباره این گزاره تأیید میشود که خیلی از مسئولان از درک مشکلات جانبازان نخاعی عاجز هستند. حتی مدیران بحران ، معنی مانع برای فرد ویلچری و جانباز را نمی فهمد تا چه برسد برای ایجاد تمهید .
به گزارش شاینانیوز؛ کیانوش اسلامیه طراح و گرافیست ۵ سال بر روی این تابلوها کار کرده است. تابلوی چهره هنرمندان مطرح سینما که به صورت گرافیکی کار شده است.
اسلامیه تحصیل کرده رشته گرافیک در کشور انگلستان است و درباره نمایشگاهش میگوید: «من همیشه به کارهای اندی وارهول علاقه داشتم و دلم میخواست در حوزه سینمای خودمان چنین کاری انجام شود.»
او برای شروع به سراغ چهره عزتالله انتظامی رفت: «استاد انتظامی را بسیار دوست داشتم و به خاطر همین نخستین اثرم در این زمینه کار بر روی چهره او بود. من هیچگاه دوست نداشتم به عنوان یک نقاش فعالیت کنم یا از راه نقاشی کسب درآمد کنم اما به نظرم یک نفر باید این کار را میکرد و به نوعی از این هنرمندان تقدیر به عمل میآورد.»
او با اشاره به رشد سینمای ایران طی دهههای اخیر میافزاید که کار بر روی چهرههای مشهور سینمای ایران آن هم به شکل گرافیکی میتواند شروع کننده راه تازهای باشد.
اسلامیه ادامه میدهد: «البته من امکان دسترسی به همه این افراد را نداشتم و خودم شخصا از آنها عکاسی نکردم. هر کس برای خودش الگو یا اسطورهای دارد و من هم به بعضی از این هنرمندان مثل آقای انتظامی یا کیانیان بسیار علاقمند بودم. تعداد این تابلوها باید بیشتر از این میشد اما متاسفانه فرصت نبود و در نهایت چهره ۵۷ هنرمند در این نمایشگاه به نمایش درآمده است.»
او میگوید که خودش دلش میخواسته این نمایشگاه برای افتتاح دوباره خانه سینما و در همان جا برپا شود اما خانه سینما با او همکاری نکرده است: «متاسفانه خانه سینما اصلا با من همکاری نکرد. اما موسسه اکو و آقای حیدری رییس این موسسه نهایت همکاری را برای برپایی این نمایشگاه با من داشتند.»
او به چهرههایی که از قلم افتادهاند مثل فاطمه معتمدآریا هم اشاره میکند و میگوید: «آرزو داشتم که روی تصویر ایشان هم کار کنم ولی دیگر وقت نبود. قرار بود این نمایشگاه در بهمن ماه برگزار شود ولی به دلایلی زمان برگزاری جلو افتاد.»
نیمی از عواید این نمایشگاه که از فردا در موسسه اکو افتتاح میشود صرف امور خیریه خواهد شد که پریوش نظریه بازیگر سینما و موسسه خیریه برکت بر نحوه خرج شدن آن نظارت خواهند داشت.
شاینانیوز-نویسنده شیدا